سرداری که با زبان روزه به شهادت رسید

زمانی که نامی از شهدای روحانی اصفهان در هشت سال دفاع مقدس برده می‌شود، نام جلال افشار در کنار نام شهید عبدالله میثمی و شهید مصطفی ردانی‌پور در ابتدای فهرست دلاوری‌ها است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، جلال افشار، یکی از مرواریدهای گمنام در صدف اقیانوس بیکران ایثار بود که در برنامه «۲۳ هزار جان» به معرفی او پرداخته شد؛ شهیدی که آیت‌الله بهاالدینی (ره) او را یگانه سرباز راستین امام‌زمان (عج) خواند.

دل شیر می‌خواست علیه رژیم حرف زدن، نتیجه‌اش مرگ بود یا حداقل شکنجه ساواک. در مراسم ختم شهید مصطفی خمینی وسط جمعیت رفت و دستش را آورد، بالا، گفت: مردم چرا می‌ترسید؟! چرا نمی‌گویید چه کسی را شهید کردند؟ همه ترسشان ریخت و تکبیر گفتند.

پخش اعلامیه‌های امام نیز مهم‌ترین دغدغه‌های آن روزهای جلال بود و اوقاتی که در اصفهان بود، علی‌رغم محرومیت خود در زندگی، همکاری‌اش را با مؤسسات خیریه اصفهان آغاز کرد و به عنوان خادم در مسجد جارچی در بازار اصفهان به فعالیت پرداخت.

انقلاب که شد حوزه را رها کرد و به سپاه وارد شد؛ آموزش عقیدتی بسیجیانی که برای آموزش راهی پادگان الغدیر شده بودند، را بر عهده داشت، کلام نافذ، ایمان توأم با اخلاص و زهد بی‌ریای او، عامل مؤثری در تشویق و ترغیب جوانان برای اعزام به جبهه بود.

ایمان، تنها دارایی جلال بود، همیشه می‌گفت دنیا ارزش آن را ندارد که به خاطرش آخرتمان را خراب کنیم. از دار دنیا، فقط یک موتور داشت که آن‌هم همیشه خراب بود.

علاوه بر فعالیت‌های آموزشی در چند مرحله برای شرکت در عملیات چریکی راهی کردستان و مناطق غرب کشور شد و همراه دیگر سرداران در هسته اولیه لشگر امام حسین (ع) در مناطق دیواندره، بیجار، تکاب و سنندج عملیات چشم‌گیری داشت و یک‌بار نیز برای سرکوبی اشرار در سمیرم به منطقه پادنا اعزام شد. عملیات رمضان، آخرین عملیاتی بود که جلال در آن شرکت کرد. بیست‌وچهارم تیرماه سال ۱۳۶۱ همزمان با بیست‌وسومین روز از ماه رمضان هنگام ظهر در حال اذان گفتن در اثر اصابت ترکشی که پهلویش را شکافت، از زندان دنیا رهایی یافت.

کد خبر 567846

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.