به گزارش خبرنگار ایمنا، «پرستاران» این مدافعان سلامت در عرصه مبارزه با ویروس کرونا، ثابت کردند که فراتر از مسئولیت و تعهدشان عمل میکنند. خدمات کادر پرستاری شامل پرستار، اتاق عمل، بیهوشی، فوریتهای پزشکی بسیار چشمگیر بود و همه دنیا در پاندمی کرونا متوجه شدند که مراقبت بر درمان مقدم است؛ چراکه درمانهای متعددی در این دوران شکست خورد، اما آنچه ماندگار شد و توانست حیات بیمار را در بخشها عمومی و آیسییو حفظ کند، مراقبتهای پرستاری بود.
پرستاران، طی دو سال گذشته جان خود را در خط مقدم مبارزه با کووید -۱۹ در دست گرفتند و برای بهبودی بیماران تلاش کردند؛ هرچند خودشان با مشکلات معیشتی و سختی کار زیادی دستوپنجه نرم میکنند. خستگی، داغ از دست دادن بستگان درجه یک و دلزدگیهای دوران کرونا، به علاوه مشکلات شغلی پرستاران که گاهی به بهای مهاجرت یا خداحافظی با این حرفه تمام میشود، دستاورد دو سال زندگی دشوار در دوران کرونا است. آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگو با «آرزو پورداد» کارشناسارشد رشته پرستاری و مدیر پرستاری بیمارستان الزهرا (س) اصفهان است که از تلخیها و شیرینیهای دو سال کار کردن در خط مقدم جبهه کرونا میگوید.
چگونه وارد رشته پرستاری شدید آیا ورودتان بر مبنای علاقه بود؟
حرفه پرستاری را از سال ۱۳۸۱ با پرستاری در بخشهای داخلی و جراحی شروع کردم، همزمان کارشناسیارشد خواندم و سه سال در بخش آیسییو جراحی مغز و اعصاب مشغول به کار بودم، بعد از آن به عنوان کنترل عفونت خدمت کردم و اکنون در سمت مدیریت خدمات پرستاری بیمارستان، مشغول هستم. رشته پرستاری را دوست داشتم و همزمان در رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه آزاد و پرستاری پذیرفته شدم؛ خانوادهام تمایل داشتند که رشته مهندسی را ادامه دهم، اما بهخاطر علاقهای که داشتم پس از یک ترم، از مهندسی کامپیوتر انصراف دادم و وارد رشته پرستاری شدم.
پرستاری، سختیهای بسیار زیادی دارد که شاید برخی از آنها در بحران کرونا بیشتر به جامعه شناسانده و باعث شد این حرفه، جایگاه بهتری پیدا کند. تا پیش از این، جایگاه پرستاری برای مردم شناخته نبود و بسیاری به آن علاقهای نداشتند؛ اما بحران کرونا و جانفشانیهای پرستاران باعث شد افراد با سختیهای این رشته آشنا شوند، به ویژه از همان ابتدا که کرونا شروع شد، ترس و وحشتی که از این ویروس وجود داشت، کادر درمان و پرستاران را غافلگیر کرد؛ البته اوایل شرایط سختی بود و بعد از آن، بحران مدیریت شد.
از ابتدای نوروز ۹۹ که کرونا شروع شد، همه کادر درمان، نوروز را دور از خانواده و فرزندانشان سپری کردند. با توجه به اینکه ۷۰ درصد جمعیت پرستاران را زنان تشکیل میدهند، مشکلات دوران کرونا برای آنها بیشتر بود؛ زیرا نگرانیهای خانواده و فرزندانشان به دغدغههای شغلی آنان اضافه میکرد. شرایط سختی کار، ترس از کرونا، دوری از خانواده، مشاهده مرگ بیماران جلوی چشمانشان، حسرت در آغوش کشیدن فرزندانشان و سایر موارد، روی پرستاران تأثیر گذاشت و باعث شد برخی از پرستاران دچار مشکلات روحی شوند.
یعنی در کنار اینکه کرونا امنیت جانی این قشر را به خطر انداخت، به سلامت روحی آنها هم آسیب رساند؛ به نظر میرسد که اکنون پرستاران، نیاز به حمایت روانی، عاطفی و اجتماعی دارند؛ نه اینکه نگران معیشت اجتماعی و تعویقهای چند ماهه پرداخت اضافه کار باشند و برای مطالبات صنفی و حداقلیشان، مجبور شوند جلوی ساختمان وزارت بهداشت تجمع کنند. دوران کرونا، شیرینیهایی هم داشت از جمله اینکه کادر درمان میدیدند زحماتشان نتیجه میدهد، بیماران بهبود مییابند، به آغوش خانواده باز میگردند و بالاخره سپاسگزاری جامعه در این دو سال از پرستاران، به آنها قوت قلب میداد.
وضعیت پرستاران امروز چگونه است و در سال جدید، بیشترین نیازهای جامعه پرستاری چیست؟
به نظر من، بزرگترین دستاوردی که دوران سخت کرونا میتواند برای پرستاران داشته باشد این است که حمایتهای روانی، عاطفی و اجتماعی از آنها بیشتر شود؛ چون در این دوران آسیبهای زیادی دیدند، خیلیها خانواده خود را از دست دادهاند و اتفاقات زیادی جلوی چشمانشان افتاد که آنها را تحت تأثیر قرار داده است. همچنین کمبود نیرویی که قبلاً هم وجود داشت، در این بحران سخت، گاهی باعث رنج مضاعف شد؛ یعنی برخی از پرستاران به دلیل شرایط نامناسب انصراف دادند، برخی مهاجرت کردند و این سیکل معیوبی بود که بار را مضاعف کرد و سختی کار پرستارانی که ماندهاند را بیشتر کرده است.
به نظر میرسد شرایط کنونی، فرصت مناسبی است که به امنیت شغلی پرستاران پرداخته شود تا اینگونه نباشد که در دوران کرونا با قراردادهای ۸۹ روزه استخدام شوند و به محض اینکه موج کرونا فروکش میکند، استخدامکنندگان در قبال آنها تعهدی نداشته باشند! از سوی دیگر، شرکتی بودن پرسنل و نداشتن استخدامهای رسمی، باعث اجحاف در حق پرستاران میشود؛ چون ناچارند هرگونه رفتاری را فقط به این دلیل که امنیت شغلی چندانی ندارند، تحمل کنند. از نظر رفاهی نیز شرایطی مانند مرخصیهای تشویقی، برای آنها در نظر بگیرند؛ به دلیل اینکه وقتی همه جامعه ترس از کرونا داشتند، پرستاران با تمام توان به دل خطر آمدند، حتی از خانوادهشان گذشتند و از ترس اینکه بیماری را به آنها انتقال ندهند، سرکار ماندند؛ حتی برخی پرستاران در پاویون بیمارستان استراحت میکردند.
یکی از مشکلاتی که هر روز جدیتر میشود، کمبود نیروی پرستاری است؛ به ویژه در تعطیلات عید امسال پرستاران مجبور بودند شیفتهای سنگینی را بگذرانند. از سوی دیگر، بسیاری از پرستاران نیز خودشان دچار این ویروس میشوند و وقتی به مرخصی استعلاجی میروند، خانواده و فرزندانشان را نیز در معرض خطر قرار میدهند؛ بنابراین دستکم باید از نظر روحی تقویت شوند. نکته دیگر اینکه حقوق دریافتی و فوقالعادههایی که سالهاست در ارگانهای دیگر پرداخت میشود، برای پرستاران وجود ندارد و ما هنوز دنبال پیگیری این مطالبات هستیم.
کادر درمان در این دوران چه تلخیهایی پشت سر گذاشتند؟
روزهای خیلی سختی بود؛ بهطوریکه گاه بیش از ۶۰۰ بیمار کرونایی در بیمارستان الزهرا بستری میشدند. بیماران کرونا، همراهانی داشتند که با آنها در ارتباط بودند و گاهی به دلیل شرایط خاص بیماران، مجبور میشدند وارد بیمارستان شوند؛ همین ورود به بیمارستان برای همه افراد خطرناک بود، همین که وارد آسانسور میشدیم و میخواستیم شش طبقه بالا برویم و پایین بیاییم، وارد بخشها شویم و نظارت کنیم، میدانستیم که داریم به دل خطر میزنیم. در این دوره مرگ و میرهای فراوانی رخ میداد که گاهی به روزی ۴۰ مورد فوت هم میرسید؛ دیدن این صحنهها، شرایط خیلی سختی بود. همین طور تابآوری در لباسهایی از جنس پلاستیک که باید ساعتهای متمادی آنها را میپوشیدیم و با ماسکهای فیلتردار و N۹۵ که جای آن، صورت را زخمی میکرد.
اما خدا را شکر، آن روزها گذشت و اکنون که مقداری کرونا فروکش کرده، بخشها یکییکی در حال بسته شدن است. یکی از بدیهای دو سال گذشته این بود که با پیکهای متعدد روبهرو بودیم و موج سینوسی ما را ناچار میکرد که مدام تغییر رویه دهیم، بخشها را ضدعفونی و از کرونا خارج میکردیم، دوباره پیک جدید شروع میشد، بیماران قبلی را ترخیص میکردیم و بیماران جدید بستری میکردیم. شرایط بسیار فرسایشی بود، برخی مواقع اتاقهای عمل باید تعطیل میشد و کارشناس اتاق عمل و پرسنل آن به بیمارستانهای دیگر یا بخشیهایی که تخصص خودشان نبود، میرفتند.
کمبود تجهیزات و امکانات هم مشکل دیگری بود؛ چون در یک زمان حجم بسیار زیادی از بیمار تنفسی وارد بیمارستان میشد؛ اما کمکم با همه این مشکلات کنار آمدیم و بحران را مدیریت کردیم. امیدوارم روند رو به بهبود باشد و با رعایت بهداشت فردی، شستوشوی دست، خودداری از دستدادن و کمتر دیدوبازدید رفتن، کمکردن سفرها، استفاده از ماسک و واکسیناسیون از سوی همه افراد جامعه بتوانیم از مرحله حاد همهگیری خارج شویم به خصوص واکسیناسیون را جدی بگیریم تا کشورمان به هدف واکسیناسیون ۷۰ درصدی برسد و این ویروس را پشت سر بگذاریم.
چشمانداز کرونا را چگونه میبینید؟
چشمانداز روشنی نداریم. نمیتوانیم قاطعانه بگوییم چه اتفاقی میافتد؛ چون هربار که پیکها روند کاهشی داشته، برای مردم عادیانگاری اتفاق افتاده و دوباره پیک بعدی شروع شده و شدیدتر از قبل هم بوده است؛ البته این دفعه تا حدودی درگیری بیماران با ویروس، کوتاهتر و علائم خفیفتر بود. میتوانیم بگوییم با توجه به واکسیناسیونی که انجام شده، اوضاع کمی بهتر شده است؛ اما چشمانداز کاملاً روشن نیست و نمیتوانیم قطعاً بگوییم که اوضاع بهبود یافته است؛ چون احتمال دارد که غافلگیر شویم، پس باید همچنان محتاط باشیم و پروتکلها را رعایت کنیم.
کادر درمان نیز از ادامه این شرایط فرسایشی خسته شدند؟
دوران بسیار فرسایشی بود. پرستاران از این تغییر رویه دادن، بخشهایی که کرونایی و بعد دوباره تخلیه میشود و بیماری خودشان، واقعاً خسته هستند. کرونا همه چیز را تحت تأثیر خود قرار داد؛ حتی آموزش دانشجویان را. باید رفتوآمدها در بیمارستان کمتر و ملاقاتها ممنوع شود، همه اینها به سیستم آموزشی آسیب میزند؛ چون دانشجویان باید دوره آموزشی خود را بگذرانند، فارغالتحصیل شوند و طرحشان را شروع کنند؛ اما همه این مراحل دستخوش تغییر شده و در این مدت، آموزش نیز نتوانسته پا بگیرد.
پیکهای وحشتناک، روح و روان پرستاران را خسته کرده است. پرستاران، امنیت شغلی میخواهد و اینکه به سر کار عادی خودشان برگردند. وقتی برنامه عید را برای پرسنل مینوشتند، یک برنامه بحران و یک برنامه شیفتهای عادی تهیه شده بود تا اگر پیک جدیدی شروع شد، غافلگیر نشویم. خلاصه اینکه نمیدانیم قرار است چه اتفاقی بیفتد، برای زندگی شخصی خود هم نمیتوانیم برنامهریزی کنیم؛ زیرا یک دفعه همه مرخصیها لغو میشود و هیچ امتیازی هم برای پرستاران در نظر گرفته نمیشود؛ اتفاقی که از بهمنماه سال گذشته افتاد و همه مرخصیها لغو شد، در حالی که برخی سفرهای ضروری داشتند و این شرایط همچنان ادامه دارد.
مطالبات پرستاران از وزارت بهداشت و دولت چیست؟
دلمان میخواهد مطالبات پرستاران جدیتر پیگیری شود و این طور نباشد که تا پیک اوج میگیرد، بخشی از سختیهای شغل پرستاری گفته شود و نامشان به میان بیاید؛ اما به محض اینکه از پیک خارج میشویم و کرونا فروکش میکند، دوباره تمام مطالبات مانند تعرفهگذاری خدمات پرستاری که از دیماه پارسال، قرار شده بود صددرصد اجرا شود و حتی رهبر معظم انقلاب و رئیسجمهور هم دستور اجرای آن را داده بودند و حتی بودجهاش تأمین شده بود، معلق بماند. موضوع فوقالعادهای که مطالبه جدی همه پرستاران بوده، ترمیم شدن حقوقشان است؛ با اینکه افزایش حقوق پرستاران بسیار مطرح شد اما در عمل، میانگین حقوق پرستاران نسبت به سختی کار و شرایط که کار میکنند، مناسب نیست و آنها را راضی نمیکند؛ همین موضوع باعث شده است که آمار بالایی از مهاجرت، استعفا و انصراف از پرستاری را شاهد باشیم.
با این وضعیت به زودی به بحران برمیخوریم؛ همانطورکه اکنون از نظر نیروی پرستاری واقعاً در مضیقه هستیم. کمبودها خود را به شدت نشان میدهد؛ چون بسیاری از پرستاران به خاطر پیگیری نشدن مطالباتشان، در حال استعفا و انصراف هستند؛ همین امروز با چهار مورد انصراف از پرستاری روبهرو شدم که برای یک روز کاری، این تعداد انصراف بسیار زیاد بود. امیدوارم این مشکلات جدیتر گرفته شود تا پرستاران با انگیزه بیشتری بتوانند کار کنند و بدانند اگر سختیها را تحمل میکنند و به دل خطر میروند، نگرانیهای دیگری ندارند.
چه چیزی باعث میشود در این شرایط سخت، بمانید و مشکلات را تحمل کنید؟
من هم در دوران کرونا خیلی آسیب دیدهام؛ چون دو فرزند پسر دارم. در اوایل همهگیری در فروردین ۱۳۹۹ که همه غافلگیر شده بودیم، مجبور بودم ۱۸ روز از صبح تا شب در بیمارستان بمانم و برنامهریزیهای جدید برای این بیماری که نوپدید بود، انجام دهم؛ بیماری رفتارهای ناشناخته داشت و باید پروتکلها را مشخص، نظارتها را بیشتر و بیمارستان را جداسازی میکردیم. دوری از خانواده آسیبهایی داشت؛ همین طور چندین بار بهخاطر اینکه من ناقل بودم، خانوادهام به کرونا مبتلا شدند. با این حال حرفه پرستاری را خیلی دوست دارم، وقتی که به بیماری کمک میکنم و میبینم وجودم مفید است و خدمتی انجام میدهم، رضایت قلبی برایم فراهم میکند و باعث میشود که این حرفه را ادامه دهم. همانطور که با علاقه آمدهام، همچنان فکر میکنم این علاقه بوده که مرا نگهداشته است.
کرونا بر زندگی شخصیتان چه اثری داشت؟
باعث شد همسرم به کرونا مبتلا و بسیار بدحال شود و تا مرحله آی سییو و بستری حاد پیش برود، اما فکر میکنم خدا به پرستاران نگاه ویژهای دارد و توانستیم همسرم را برگردانیم. فرزندانم نیز درگیر و بسیار بدحال و دچار عارضههای جدی شدند؛ حتی مادرم که از فرزندانم مراقبت میکرد، درگیر بیماری شد اما خدا را شکر میکنم که اعضای خانوادهام را از دست ندادم. همکارانی بودند که در این مدت پدر و مادرشان را همزمان از دست دادند، برخی همسرشان را؛ چون با وجود تمام رعایتها، ما ناقل ویروس بودیم. بسیاری از اطرافیانم در این بیمارستان داغدار شدند، بستگان درجه یک خود را از دست دادند و اتفاقات بسیار تلخی افتاد، امیدوارم بتوانیم در آن دنیا روسفید باشیم و مزد معنوی زحماتمان را دریافت کنیم.
صحبت پایانی شما با مردم چیست؟
مردم شایعه و خرافات درباره واکسیناسیون را دور بریزند و آن را انجام دهند تا به میزان حداکثر واکسیناسیون برسیم و این ویروس مقداری ناتوان شود و کادر درمان نیز از بحران رهایی پیدا کنند. چه پرستار و چه پزشک، همگی بسیار خسته و فرسوده شدهاند؛ دلمان میخواهد از این ویروس رهایی پیدا کنیم، به امید اینکه مردم هم برای رسیدن به این هدف همکاری کنند.
نظر شما