به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی که حسن هانیزاده، کارشناس مسائل بینالمللی به مناسبت سالروز عقد قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده است:
روابط ایران و چین ریشه در گستره تاریخ و جغرافیای دو کشور دارد، زیرا شرایط اقلیمی، قرار گرفتن ایران در محوریترین گذرگاه جاده ابریشم و تلاش چین برای نفوذ اقتصادی و سیاسی در غرب آسیا از دروازههای ایران، دو کشور را به یکدیگر نزدیک کرده است.
این روابط در گذر تاریخ ایران و چین از دوره پادشاهان اشکانی در ایران و دودمان "هان" در چین آغاز شده و این روابط در طول نزدیک به سه هزار سال اخیر تحت تأثیر تغییرات منطقهای و داخلی قرار گرفته است، اما صرف نظر از متغیراتی که در طول تاریخ، مناسبات ایران و چین را متأثر ساخته است این مناسبات پس از پیروزی انقلاب اسلامی و خروج ایران از بلوک قدرتهای غربی و اهمیتی که جمهوری اسلامی در معادلات بینالمللی پیدا کرده است، کشور چین را به صورتی قهری به ایران نزدیک ساخت.
جایگاه ژئوپولتیکی ایران، تقابل هوشمندانه ایران با هژمونی آمریکا، نفوذ ایران در میان کشورهای پیرامونی و اسلامی و قدرت تأثیرگذاری جمهوری اسلامی در شکلگیری محور مقاومت موجب شد تا رهبران چین با اتکا بر مؤلفهای موجود در ایران گام بلندی برای تعامل همهجانبه با این کشور بردارند.
اوج مناسبات ایران و چین عملاً در سال ۱۴۰۰ شمسی، زمانی بود که دو کشور در اقدامی مبتنی بر منافع مشترک سند راهبردی ۲۵ ساله همکاری ایران و چین امضا کردند که بازتابهای جهانی به همراه داشت.
جریانسازی رسانههای آمریکایی و غربی علیه توافقنامه سند راهبردی همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین نشان داد که این سند میتواند یک بلوک جدید اقتصاد شرقمحور خارج از سیطره دلار آمریکا ایجاد کند.
اما تجزیه و تحلیل مناسبات محوری ایران و چین در سه حوزه سیاسی، اقتصادی و نظامی امنیتی در طول چهار دهه گذشته نشان داد که علیرغم تفاوتهای ایدئولوژیکی بین دو کشور هم گامی صادقانه پکن_تهران به خنثیسازی بسیاری از توطئههای فرامنطقهای قدرتهای غربی منجر شده است. هر دو کشور همواره در مدار توجه قدرتهای استکباری قرار دارند و لذا تهدیدات مشترک دو کشور را به اتخاذ سازوکارهای مناسب برای شکلگیری یک بلوک مشترک اقتصادی و نظامی مجبور ساخته است.
از اینرو شکلگیری سازمان شانگهای و پیوستن ایران به این سازمان مهم اقتصادی که در واقع نزدیک به نیمی از جمعیت جهان را در خود جای داده و نیز بر گزاری سه مورد رزمایش مشترک نظامی بین ایران، روسیه و چین در اقیانوس هند نشان میدهد که نگرانیهای مشترکی بین این سه کشور وجود دارد.
در حوزه اقتصادی حجم مبادلات دو کشور چه در زمینه انرژی و چه در زمینه کالاهای غیرنفتی دیگر در یک بازه زمانی به بالاترین رقم خود یعنی سالانه ۵۰ میلیارد دلار بالغ شد هر چند این مبلغ طی سالهای اخیر به کمتر از ۱۵ میلیارد دلار رسید.
در حوزه سیاسی، چین در طول دو دهه گذشته بارها در برابر درخواست مشترک آمریکا و انگلیس برای قرار دادن ایران تحت بند ۷ منشور سازمان ملل ایستادگی کرد و این نشان میدهد که هم چین و هم روسیه صرف نظر از برخی اختلاف در دیدگاه، به خوبی بر نقش مثبت ایران در حل بسیاری از بحرانهای منطقهای تاکید دارند. اکنون رویکرد دولت سیزدهم بر گسترش مناسبات اقتصادی، سیاسی و نظامی با چین استوار است، زیرا چین یک شریک راهبردی با ایران در همه حوزههای مختلف سیاسی و اقتصادی و نظامی تلقی میشود.
چین کشوری است که با برخورداری از یک اقتصاد مولد و فراگیر میتواند از رهگذر همکاری با ایران به بسیاری از بازارهای منطقهای و جهانی دست یابد و ایران نیز از رهگذر باز تعریف اقتصاد شرق محور خود از بار سنگین تحریمهای ظالمانه آمریکا و غرب خارج شود.
نظر شما