به گزارش خبرنگار ایمنا، همیشه در تاریخ میتوان از آدمهایی سخن به میان آورد که از هویت سرشارند و فعالیتهایشان سالها است خودنمایی میکند. انسانهای شریفی که همتشان برای حفظ این فرهنگ غنی بهاندازهای بلند است که همه انسانها میتوانند سالهای بعد نیز نظارهگر تلاشهای زمان زیستنشان باشند. همین حوالی چهارباغ به خانهای میرسیم که فقط ویرانهاش باقیمانده است و خانه و آبوتاب و هرچه که بودونبود با مهر و عشق در همان خاک غلتید و ماند. خانهای که روزی ادیبان و استادان به آن رفتوآمد داشتند، خشتها و سقفی که روزگاری شنوای احیای آثار تاریخی اصفهان بودند و گاه نظارهگر روزنامههایی که در دل خود دفاعیههایی از اصفهان را جا داده بودند. خانهای از آنِ عبدالحسین سپنتا که دغدغهاش فرهنگ و هویت ایران بود، مردی که در زندگی پر غنای خود، از اولین فیلم ناطق تا آن زمان که سیاست را روی ورقها مینوشت خود را وقف مردم اصفهان و ایران کرد.
مصطفی حیدری، پژوهشگر حوزه سینما در این باره به ایمنا میگوید: عبدالحسین سپنتا بدون شک یکی از بزرگان سینمای ایران است؛ در عمر سینمایی او پنج فیلم سینمایی بیشتر تولید نشده است، اما از همین تعداد اندک میتوان شناخت و اهمیت دادن سپنتا به موسیقی، شعر، ادبیات و تاریخ ایران را بهخوبی مشاهده کرد. جدا از فیلم «دختر لُر» (سال ۱۳۱۲) که عبدالحسین سپنتا در آن بهعنوان فیلمنامهنویس و بازیگر حضور داشت و فیلم «چشمهای سیاه»، سه فیلم «فردوسی»، «لیلی و مجنون» و «شیرین و فرهاد» آشکارا به ادبیات کهن ایرانی میپردازد و از دیگر آثار بزرگ عبدالحسین سپنتا بهشمار میروند.
وی با اشاره به اینکه کسی شاخصههای فیلمسازی عبدالحسین سپنتا را دریافت نکرده است، میافزاید: در سالهای بعد به غیر از زندهیاد «علی حاتمی» که به احتمال زیاد این مهم را دریافت کرده بود، فیلمساز دیگری به این شاخصههای مهم بهصورت آشکار دست پیدا نکرد.
از حضور سپنتا تا نبودن صنعت سینما
حیدری اظهار میکند: از این جهت که استاد سپنتا اولین فیلم ناطق تاریخ سینمای ایران را با همراهی اردشیر ایرانی میسازد و بهواسطه حضور او در هندوستان و فعالیتهایش، شخصیت بسیار مهم و تأثیرگذاری در سینمای ایران بوده است و نام او همواره جزو بزرگان بوده است و خواهد ماند.
این پژوهشگر حوزه سینما ادامه میدهد: نکته قابلتوجه و غمانگیز این ماجرا این است که به دلیل شکل نگرفتن صنعت سینما در آن سالهای ایران، همه مراحل ساخت فیلمهای سپنتا در هند اتفاق میافتد ولی در حوزه نمایش و اکران در کشور ایران مورد استقبال قرار میگیرد.
حیدری میگوید: وقتی در سال ۱۳۱۵ سپنتا تصمیم میگیرد کمپانی فیلمسازی خود را در ایران توسعه و تشکیل دهد، فعالیتها و نمایش فیلمهایی که تهیه کرده بود در تهران با کارشکنی مواجه میشود و دلیل این کارشکنیها این بوده است که دلالانِ واردکننده فیلمهای خارجی از آمریکا و اروپا به وسیله مأمورین سانسور موانعی را ایجاد میکردند تا کمپانیهای تهیهکننده فیلمِ فارسی موفقیت حاصل نکنند.
وی میافزاید: کمپانی فیلم عبدالحسین سپنتا یک دهه بیشتر فعالیت نداشت. این کمپانی در هند تشکیل شده بود، اما عبدالحسین سپنتا قصد داشت نمایندگی آن را به ایران وارد کند.
دختر لُر باعث حسادت به من شد
رئیس سابق دفتر تخصصی سینمای اصفهان تصریح میکند: بعدها عبدالحسین سپنتا در نشریه شماره چهارم «فیلم و زندگی» در مصاحبهای گفته بود: در وطن خودم که آن فیلم (دختر لُر) تهیه کرده بودم آشکارا و پنهان، کینهتوزیها و کارشکنیهایی اتفاق افتاد که فقط میتوانم بگویم حسادت باعث آن شده است.
حیدری ادامه میدهد: حسادت زیادی به سپنتا میشد و مشکلات ارزی و گمرکی که برای او پیش میآمد و نتوانست کمپانی خود را در ایران توسعه دهد. به هر روی عبدالحسین سپنتا جزو اشخاصی بود که بسیار مورد دشمنی و ظلم سیاستهای حکومت وقت و البته همکارانش قرار گرفت.
وی تصریح میکند: متأسفانه عمر عبدالحسین سپنتا در سال ۱۳۴۸ به پایان رسید، اما ریشهها و هویت ایرانی برای او تا پایان عمرش ارزشمند بود.
این پژوهشگر میافزاید: او در اصفهان روزنامه «سپنتا» را داشت و در حوزه روزنامهنگاری، مطبوعات و کتاب، توجه شایانی به اصفهان داشت،؛ چراکه برای سپنتا تاریخ و اصفهان اهمیت داشت.
بزرگداشتی که برگزار نشد
حیدری اظهار میکند: سپنتا فیلمهای هشت میلیمتری نیز در اصفهان ساخت اما ما مشاهده نکردیم و لااقل میتوانم بگویم این فیلمها بهاحتمالزیاد موجود نیستند.
وی با بیان اینکه متأسفانه در دورهای که عبدالحسین سپنتا نیز در زمینه سینما فعالیت داشت بسیاری از فیلمها گُم میشدند، تصریح میکند: امکان گمشدن فیلمهای هشت میلیمتری معمولاً به علت تکنسخهای بودن و ارسال به جشنوارهها و رفت و برگشتهایی که انجام میشد، وجود داشته است.
حیدری اظهار میکند: دلیل اینکه چرا فیلمهای سپنتا در دست نیست را بهدرستی نمیدانم، اما شاید او نمیخواست که فیلمهایش پخش شود و یا اینکه آن فیلمها مفقود شده است.
وی میافزاید: در جریان سینمای آزاد ایران نیز هزار فیلم تولید شده است، اما در این زمان به بیش از ۳۰۰ فیلم بیشتر دسترسی نداریم.
حیدری میگوید: قرار بود چهار سال قبل در آذرماه (نکوداشت روز اصفهان) بزرگداشتی را با همکاری مجموعه فرهنگی مذهبی تاریخی تخت فولاد، دفتر تخصصی سینما و عمارت هنرمند برای عبدالحسین سپنتا برگزار کنیم اما به دلایلی نشد.
رئیس سابق دفتر تخصصی سینمای اصفهان تصریح میکند: مجموعه فرهنگی تاریخی تخت فولاد نیز مقبره سپنتا را از وضعیت قبلی تا حد زیادی تغییر داد و مکان مشخصی را به همراه تابلو برای مقبره او قرار دادند.
حاضرم بدون هیچ هزینهای منزل سپنتا را بازسازی کنم
این پژوهشگر سینما اظهار میکند: باید متذکر شوم که موضوع آرامگاه و منزل عبدالحسین سپنتا کاملاً به مباحث خانوادگی خودشان برمیگردد و ربطی به نهاد خاصی ندارد. به گمان من در زمینه مقبره سپنتا نباید خیلی دنبال دلایل سیاسی و اجتماعی باشیم و موضوعی صرفاً خانوادگی و بر عهده وراث او بوده است؛ البته زمانی نیز به شهردار وقت پیشنهاد دادیم تا منزل سپنتا را بازسازی کنیم.
وی ادامه میدهد: مهندس محمود درویش از معماران شناختهشده و باسابقه اصفهان که سالها با این خانواده ارتباط داشت نیز گفته بود حاضرم بدون هیچ هزینهای منزل سپنتا را بازسازی کنم، حتی گفتند بازسازی را در سه ماه انجام میدهند، اما فرزندان این شخصیت در قید حیات نیستند و بر اساس گفته رابط خانوادگی او، نوادگانش نیز تمایلی به این امر نداشتند و رضایت ندادند؛ البته این مخالفت مربوط به پنج سال پیش است و شاید امروز با پیگیری مجدد این مسئله حل شود.
حیدری با بیان اینکه خیلی خوب میشود اگر ما بتوانیم پنج فیلم عبدالحسین سپنتا را مشاهده کنیم، میافزاید: فیلم دختر لُر قابل مشاهده است و مابقی فیلمها نیز با کیفیت خوب در فیلمخانه ملی ایران موجود است. اگر فضایی ایجاد شود که پژوهشگران، علاقهمندان سینما و فرهنگ و البته عموم مردم بتوانند این فیلمها را مشاهده کنند فعالیت بسیار ارزشمند، بهجا و خیلی خوبی است.
آیا حق سپنتا سردیس یا تندیس نیست؟
این پژوهشگر سینما میگوید: به نظر من کمترین حق ایشان حداقل داشتن یک سردیس یا تندیس در شهر اصفهان است. نمیخواهم مقایسه کنم اما سردیس زندهیاد قوکاسیان که او هم به سینمای و به اصفهان بسیار خدمت کرد را در اصفهان و در محله جلفا داریم. شایسته است سردیسی از عبدالحسین سپنتا نیز در خیابان چهارباغ عباسی و ورودی خیابان شیخ بهایی (نزدیک منزل او) وجود داشته باشد.
وی ادامه میدهد: خانه عبدالحسین سپنتا در کنار هتل شیخ بهایی است. درِ این منزل فعلاً بسته است و فقط از پشتبام هتل امکان بازدید از این منزل وجود دارد. زمانی که پنج سال پیش خانه او را دیدم به شکل مخروبه بود و اطلاعی از وسایل داخل خانه و اموال شخصی او ندارم.
نظر شما