به گزارش خبرنگار ایمنا، سال ۱۴۰۰ پایانی بر قرنی بود که در آن نویسندگان نامآشنایی در آن زیستند؛ نویسندگانی که بسیاری از آنها از اصفهان برخاستند، ساختند و پرداختند و با پایان این قرن نیز رخت از این جهان فانی بربستند. خبرگزاری ایمنا مروری کوتاه بر فعالیت هنری و فرهنگی نویسندگان اصفهانی داشته است که در آخرین سال قرن اخیر به دیار دوست شتافتند.
محمود نیکبخت، منتقد و مترجم
محمود نیکبخت منتقد ادبی، شاعر و مترجم متولد ۱۳۳۰ در اصفهان، چهارشنبهشب سوم خردادماه ۱۴۰۰ درگذشت.
او از ابتدای فعالیت نویسندگیِ خود از چهرههای سرشناس جُنگ ادبی اصفهان بود. نیکبخت در حوزه نقد ادبی آثاری همچون «بوطیقای بوف کور: روایتشناسی روان گسیختگی در تکنیک برفکور»، «از اندیشه تا شعر: مشکل شاملو در شعر»، «از گمشدگی تا رهایی: شعر و زندگی فروغ فرخزاد» و دفترهای شعر «نمیدانم از که میگویم»، «این درخت کویری ما»، «این خانه نمور است»، «هنوز»، «با مهر برای بانوک» و شعر بلند «من دریای تو را یافتم» را در کارنامه دارد.
نیکبخت در سالهای اخیر سردبیری دو شماره از فصلنامه «جُنگ پردیس» را بر عهده داشت.
در حوزه مقالات انتقادی از میان آثاری که زندهیاد نیکبخت نوشته است، میتوان به «در برزخ دیروز و امروز: بررسی شعر محمد حقوقی و چگونگی شناخت وی از نیما»، «بررسی مجموعه شعر «غرابهای سپید» از ضیا موحد، «اوج صناعت شعری نیما: شرحی بر چگونگی صناعت و ساختار شعر «در پیش کومهام» از نیما یوشیج» و در حوزه ترجمه شعر «ازرا پوند، شعر سینو»، «زیبگینو هربرت، شعر هفتمین فرشته» و «میروسلاو هلاب، ژیتوی شعبدهباز» اشاره کرد.
جمشید طاهری، نویسنده و شاعر
جمشید طاهری، نویسنده و شاعر اهل شهرضا و نامزد جایزه کتاب سال در سال ۱۳۹۲ روز بیستویکم شهریورماه سال ۱۴۰۰ به علت بیماری قلبی و عوارض ناشی از بیماری سرطان در بیمارستان امین اصفهان درگذشت.
جمشید طاهری، ابتدا در دبستان کیان و سپس در رشته ریاضی دبیرستان سعدی ادامه تحصیل داد. در دانشگاه در دو رشته برق و ادبیات تحصیل کرد. در دوره دبیرستان در انجمن شعر شهر شرکت میکرد که با حضور زندهیادان آشفته، نظام صنیعی، سلطانیان و جنابان پایندهمهر و آقالر برگزار میشد. او در شعر کهن خود را شاگرد شادروان آشفته و در شعر نو خود را شاگرد پایندهمهر میدانست.
طاهری تا ۱۸ سالگی در شهرضا زندگی کرد و پس از آن به مدت ۳۰ سال بهعنوان دبیر در آموزش و پروش خدمت کرد و در تمام این سالها، به فعالیت فرهنگی و ادبی مشغول بوده است.
مجموعه غزل چله نشینان چله خانه دل، پسر آتش (داستان کودک)، عالم دیگر از زبان مردگانی که زنده شدهاند، حدیث عشق، طریق عشق (رمان)، همراز عشق (رمان)، یاس سپید عشق (درد محبت (رمان)، غزل آریا (رمان)، مهرگل (رمان)، ساده اما… (کلامی چند)، بابک (رمان)، نوشین (رمان)، آیدا (رمان)، سیاوش (رمان)، غزل (رمان)، شبانههای پدرم (رمان) و داستان من (رمان)، آثار ادبی منتشرشده از جمشید طاهری است.
«داستان من» آخرین رمان این نویسنده اصفهانی بود که در سال ۱۳۹۲ نامزد جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران نیز بوده است. همین کتاب در سال ۱۳۹۰ نامزد کتاب سال شهید حبیب غنیپور بود.
محمدرحیم اخوت، نویسنده برجسته
محمدرحیم اخوت، داستاننویس معاصر اصفهان نویسنده دیگری بود که در سن ۷۶ سالگی در سال ۱۴۰۰ درگذشت.
محمدرحیم اخوت، آذرماه ۱۳۲۴ در محله احمدآباد اصفهان متولد شد و نخستین نوشتههای خود را در سال ۱۳۴۶ خورشیدی در مجله فردوسی چاپ کرد.
نخستین کتاب اخوت با عنوان تعلیق در سال ۱۳۷۸ منتشر شد، اما موفقیت عمده او مدیون رمان «نامها و سایهها» است که برنده دو جایزه ادبی یلدا و مهرگان شد.
تعلیق، چهارفصل در بازخوانی شعر، مجموعه داستان نیمه سرگردان ما، مجموعه داستان باقیماندهها، ترجمه کتاب «شکارچی خرگوش» با همکاری حمید فرازنده، رمان «نامها و سایهها»، داستان بلند «خورشید»، رمان «مشکل آقای فطانت»، مجموعه داستانهای کوتاه «پاییز بود» و همچنین رمان تماشا، ازجمله کتابهایی است که توسط محمدرحیم اخوت منتشرشده است.
یعقوب یادعلی نویسنده آداب بیقراری
یعقوب یادعلی متولد ۱۳۴۹ در نجفآباد بود که رمان «آداب بیقراری» مشهورترین اثر او است که موفق به کسب چند جایزه ادبی شده است، او شامگاه سوم اسفندماه ۱۴۰۰ در ۵۱ سالگی به دلیل ایست قلبی در بوستون آمریکا درگذشت.
وی به سبک رئالیسم اجتماعی مینوشت و ازجمله آثارش میتوان به رمانهای «آداب بیقراری» و «آداب دنیا» و نیز آثاری ازجمله «آمرزش زمینی» و «حالتها در حیاط» اشاره کرد.
نخستین کتاب یادعلی مجموعه داستان «حالتها در حیاط» نام داشت که سال ۱۳۷۷ بهطور محدود منتشر شد، اما توجه جامعه ادبی را به خود جلب کرد تا سه سال بعد با انتشار مجموعۀ دومش به اسم «احتمال پرسه و شوخی» و برگزیده شدنش بهعنوان بهترین مجموعه سال ۱۳۸۰ جایگاهش را تثبیت کرد.
یعقوب یادعلی در دانشکده صداوسیما در رشته کارگردانی تحصیلکرده و در زمان انتشار مجموعه داستان «احتمال پرسه و شوخی» در صداوسیمای مرکز یاسوج مشغول کار بود. به گفته دوستانش، از همان ابتدا شخصیتی مرکزگریز گذاشت و یاسوج را نیز برای گذراندن دوره وظیفه کاری انتخاب کرده بود تا با فراغت بیشتری بتواند به دلمشغولی اصلیِ خود یعنی ادبیات بپردازد.
نخستین حاصل این دوره، رمان «آداب بیقراری» بود که در سال ۱۳۸۳ منتشر شد. این رمان نهتنها موفق شد جایزه بهترین رمان اولِ جایزه هوشنگ گلشیری را دریافت کند که حتی ۱۰ سال بعد نیز همچنان در ردیف بهترین رمانهای ایرانی یک دهه معرفی شد.
نظر شما