به گزارش خبرنگار ایمنا، مدتی قبل پروندهای از زندان به پلیس آگاهی خراسان رضوی رسید که محتویات آن نشان میداد، دو محکوم مالی که دوران محکومیت خود را در زندان «بندباز» میگذراندند، دیگر به زندان بازنگشته و احتمالاً متواری شدهاند. به همین دلیل در گزارش زندان، از کارآگاهان پلیس آگاهی خواسته شده بود برای دستگیری محکومان فراری اقدام کنند.
این گونه بود که گروه تخصصی از کارآگاهان زیر نظر مستقیم سرهنگ حسینی پور (رئیس اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری) وارد عمل شدند و تحقیقات گستردهای را در اینباره آغاز کردند. بررسی آنها با استعلام از مراکز و نهادهای دیگر بیانگر آن بود که دو زندانی مذکور با مشخصات ثبت شده در گزارش، فوت شدهاند و گواهی فوت آنان در سیستم سازمان ثبت احوال نیز به ثبت رسیده است.
درپی دریافت این گزارش، بلافاصله کارآگاهان به ثبت احوال خراسان رضوی مراجعه کردند و با بررسی دقیق مدارک متوجه شدند که گواهی فوت دو زندانی به نامهای غلامرضا و حمید با حضور دو تن از اعضای خانواده محکومان تحت تعقیب، در اوایل اسفند صادر شده است اما شواهد امر و چگونگی فوت دو زندانی برای کارآگاهان به معمای عجیب و پیچیدهای تبدیل شده بود که راز و رمزی را درون خود داشت.
گروه کارآگاهان با راهنماییها و استفاده از تجربیات سرهنگ جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) ضمن آغاز بررسیهای غیرمحسوس، مراتب را به مقام قضائی اطلاع دادند و طولی نکشید که مقام قضائی دستورات محرمانهای را برای پیگیری پرونده دو زندانی مذکور صادر کرد و بدین ترتیب کارآگاهان اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری به انجام رصدهای اطلاعاتی پرداختند و به سرنخهایی دست یافتند که نشان میداد دو محکوم مذکور زنده هستند و به طور مخفیانه زندگی میکنند.
به دنبال دریافت این اطلاعات، رمزگشایی از این ماجرای عجیب با بازبینی دوربینهای مداربسته ثبت احوال ادامه یافت تا اینکه مشخص شد در تاریخ ثبت گواهی فوت، دو تن از اعضای خانواده محکومان تحت تعقیب به همراه دو شاهد به ثبت احوال مراجعه و پس از طی مراحل اداری و با استفاده از خلأهای قانونی، گواهی فوت دو زندانی یاد شده را دریافت کردهاند.
سرهنگ کارآگاه شفیع زاده رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی، اظهار کرد: پس از آنکه بررسیهای دقیق کارشناسان اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی خراسان رضوی، زنده بودن محکومان مذکور را به اثبات رساند، بلافاصله عملیات دستگیری آنان در دستور کار قرار گرفت و هر دو زندانی در یک عملیات منسجم و هماهنگ به دام افتادند.
وی افزود: بررسی دوربینهای مدار بسته ثبت احوال بیانگر آن بود که محکومان فراری در روزی که گواهی فوت دریافت کردند در ثبت احوال حضور داشتند و همین موضوع به حساسیت ماجرا اضافه کرد. وقتی متهمان با ردیابیهای اطلاعاتی دستگیر شدند، اعتراف کردند که با سو استفاده از خلأهای قانونی موجود و با همدستی دو نفر از دوستان خود، گواهی فوت دریافت کردهاند تا به زندان بازنگردند و پاسخگوی جرایم خود نباشند.
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی تصریح کرد: با معرفی متهمان به مراجع قضائی، پرونده دیگری در اینباره تشکیل شد و تحقیقات کارآگاهان نیز برای شناسایی دیگر افراد مرتبط با این ماجرا ادامه یافت.
انهدام باند مسلحانه
سردار یدالله کشاورز فرمانده تیپ عملیاتی ۳۹ سپاه امام صادق (ع) استان بوشهر، اظهار کرد: گردان تکاوران حضرت ابوالفضلالعباس (ع) تیپ عملیاتی ۳۹ سپاه امام صادق (ع) استان بوشهر در اروند کنار، یک تیم مسلح سه نفره شامل دو نفر ایرانی و یک نفر تبعه خارجی هنگام ورود از مرز کشور دستگیر کردند.
وی افزود: از این تیم دو قبضه سلاح کلت کمری، سه خشاب و ۲۰ عدد فشنگ جنگی کشف و ضبط شد.
فرمانده تیپ عملیاتی ۳۹ سپاه امام صادق (ع) استان بوشهر خاطرنشان کرد: تیپ عملیاتی سپاه امام صادق (ع) استان بوشهر در حراست و پاسداری از مرز در برابر هر نوع رخنه و تجاوز، قاطعانه ایستاده است.
اخاذی از دختران جوان به بهانه دوستی
سرهنگ عباس رضائیان رئیس کلانتری ١٥٧ مسعودیه، اظهار کرد: درپی مراجعه و طرح شکایت خانمی مبنی بر اخاذی از وی توسط مردی جوان، رسیدگی موضوع را تیمی از مأموران عملیات کلانتری مسعودیه بر عهده گرفتند.
وی با بیان اینکه در بررسیهای تخصصی به عمل آمده مشخص شد متهم جوان ٣٥ ساله با طرح دوستی با مالباخته اقدام به گرفتن عکس از وی و سپس اخاذی کرده است، افزود: با هماهنگیهای قضائی مأموران متهم را درحالی که برای اخاذی مجدداً به مالباخته مراجعه کرده بود، غافلگیر و دستگیر کردند.
رئیس کلانتری ١٥٧ مسعودیه خاطرنشان کرد: متهم ٣٥ ساله در تحقیقات اولیه به جرم خود و فریب و اخاذی از مالباخته اعتراف و مبلغ اخاذی را ٢٠٠ میلیون ریال اعلام کرد.
وی با اشاره به اینکه شهروندان به هیچ عنوان در فضای مجازی و حقیقی به وعده و وعیدهای فرصتطلبان توجه نکنند و حتماً با خانوادهها در امر ازدواج مشورت کنند، گفت: تحقیقات بیشتر جهت کشف جرایم احتمالی متهمان ادامه دارد.
دستگیری سارق مسلح مأمورنمای فراری
سرهنگ حمیدرضا فیضی فرمانده انتظامی فومن اظهار کرد: مأموران پلیس امنیت عمومی با انجام تحقیقات موفق شدند سارق مامورنما را شناسایی و پس از هماهنگی قضائی، وی را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر و به مرجع قضائی معرفی کنند.
وی با بیان اینکه این متهم ۳۴ ساله به دلیل سرقت مسلحانه پنج سال متواری بود، افزود: این سارق اعتراف کرد که با جعل عنوان و پوشیدن لباس پلیس از مردم اخاذی میکرد.
فرمانده انتظامی فومن از همکاری مردم با پلیس قدردانی کرد و از آنها خواست در صورت مراجعه افرادی با عنوان مأمور ارگانهای دولتی قبل از هرگونه پاسخگویی، کارت شناسایی وی را رؤیت کنند و از صحت ادعای این فرد مطمئن شوند.
حمله پدر و پسر به دو مأمور
مالک یک حلقه چاه غیرمجاز در شهرستان مرودشت فارس هنگام پر کردن چاه خود با لودر سازمان آب استان، با پرتاب کوکتل مولوتف (وسیلهای دستساز و آتشساز) به کابین لودر، راننده را دچار آسیب و سوختگی کرد.
در این حادثه راننده لودر از ناحیه سر و گردن دچار سوختگی شد و در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان سوختگی امیرالمومنین (ع) شیراز بستری شده است. در این حادثه یکی از مأموران نیروی انتظامی نیز مجروح شد. پدر و پسر ضارب نیز اکنون در بازداشت به سر میبرند.
برملایی اسرار مرگ راننده تاکسی
شهریور امسال زن میانسالی در تهران به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن ناگهانی برادر ۵۰ ساله خود به نام مسعود خبر داد. وی در توضیح ماجرا اظهار کرد: برادرم مسعود در شهرک اندیشه تنها زندگی میکند. همسر و دختر جوان او به خاطر اختلافی که با او داشتند ۲۰ سال قبل او را ترک کردند. به همین خاطر من همیشه به برادرم سر میزنم و هر روز هم تلفنی با هم صحبت میکنیم تا از حال هم با خبر شویم.
مسعود دو دستگاه تاکسی دارد اما مدتی است خودش کار نمیکند و تاکسیهای خود را به رانندگانی اجاره داده است. امروز تلفن همراه او خاموش بود که نگران شدم و به خانه او در اندیشه رفتم. هر چقدر در زدم کسی در را باز نکرد و بعد یکی از همسایهها گفت چند ساعت قبل برادرم را دیده با عجله از ساختمان بیرون رفته است.
برادرم مدتی است با یکی از رانندگان خود به نام فرمان اختلاف دارد و حتی چند روز قبل به من گفت سندهای خانه و تاکسیهایش گمشده است و گفت احتمال میدهد فرمان سندها را سرقت کرده باشد. برادرم میخواست دوستانه سندها را از فرمان بگیرد و الان نگران برادرم هستم و احتمال میدهم برای او اتفاقی رخ داده باشد.
با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی حبیبالله صادقی، بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران برای پیدا کردن ردی از مرد گمشده در اختیار کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت. مأموران پلیس در نخستین گام از بیمارستانها، پزشکی قانونی و مکانهایی که احتمال میدادند مرد گمشده به آنجا رفته باشد استعلام گرفتند، اما هیچ ردی از او پیدا نکردند. از سوی دیگر بررسیهای فنی مأموران پلیس نشان داد مسعود آخرین بار با فرمان قرار ملاقات داشتهاست.
بدین ترتیب فرمان به اداره پلیس احضار شد و مورد تحقیق قرار گرفت. وی در ادعایی اظهار کرد: پنجسال قبل با مسعود آشنا شدم و او یکی از تاکسیها خود را به من اجاره داد. من روی تاکسی او کار میکردم و رابطه دوستانهای داشتیم به طوریکه پس از مدتی تاکسی خود را به من واگذار کرد و گفت دوست دارد تاکسی خود را به من بدهد و من هم قبول کردم.
وی ادامه داد: مدتی قبل از او خواستم اسناد خود را به نام من بزند و روز حادثه هم به همین سبب با هم قرار ملاقات گذاشتیم. ما ساعتی با هم صحبت کردیم و بعد او را با تاکسی به خانه خواهرش رساندم و دیگر از او خبری ندارم.
مأموران پلیس در ادامه تحقیقات متوجه تناقضگوییهای راننده تاکسی شدند و او را به دستور بازپرس جنایی بازداشت کرده و مورد بازجویی قرار دادند. متهم در بازجوییهای جدید ادعای عجیبی مطرح کرد و گفت: روز حادثه مسعود را سوار خودرو کردم و با هم به طرف حسنآباد رفتیم. داخل تاکسی درباره اختلاف حسابمان با هم صحبت کردیم که ناگهان او حالش بد شد و از جیبش قرصی بیرون آورد و خورد.
وی افزود: پس از خوردن قرص حال او بدتر شد به طوریکه به نفسنفس افتاده بود. خیلی ترسیدم و کنار خرابهای او را پیاده کردم و به طرف خانهام به راه افتادم، اما ساعتی بعد عذاب وجدان به سراغم آمد و پشیمان شدم و تصمیم گرفتم به او کمک کنم. وقتی به خرابه رسیدم دیدم فوت شده و جسد او نیز سوختهاست که ترسیدم از آنجا به سرعت دور شدم.
پس از طرح این ادعا مأموران به آدرسی که متهم داده بود رفتند، اما هیچ آثاری از جسد پیدا نکردند. بدین ترتیب متهم دوباره مورد بازجویی قرار گرفت، اما این بار ادعای جدیدی مطرح کرد و گفت: آن شب ما با هم درگیر شدیم که او حالش بد شد و یک عدد قرص خورد. فکر میکردم حالش بهتر شود اما او دقایقی بعد فوت کرد. خیلی ترسیدم و جسدش را آتش زدم و پس از اینکه آتش خاموش شد جسد را به داخل تاکسی منتقل کردم و به بیابانهای پرند بردم و آنجا دفن کردم.
با اعتراف متهم، مأموران جسد مرد گمشده را بدون سر در بیابانهای اطراف پرند کشف و به پزشکی قانونی منتقل کردند. تحقیقات از متهم برای روشن شدن زوایای پنهان حادثه ادامه دارد.
نظر شما