به گزارش خبرنگار ایمنا، انسان به طور طبیعی برای برقراری ارتباط اجتماعی نیاز ذاتی دارند و به همین جهت به دنبال موقعیتهایی میگردند تا بتوانند نیاز خود به حضور و ارتباط با سایر افراد را برطرف کنند، در این بین پیادهراهها مسیری پویا و محلی مناسب برای انواع روابط اجتماعی است؛ بهدنبال ایجاد سرزندگی بیشتر و تبدیل سکونتگاههای شهری به شهرهای انسانمحور، بسیاری از شهرها فضاهای بدون وسیله نقلیه به نام"پیادهراه" ساختند.
کیفیت محیط شهر اساساً یک مفهوم چند بعدی و شامل ابعاد فیزیکی، فضایی، اقتصادی و اجتماعی محیط زیست شهری است، بر این اساس کیفیت محیط شهری میتواند بر روابط اجتماعی شهروندان تأثیرگذار باشد تا افراد بر اساس منافع خود، ارتباطات اجتماعی را شکل دهند و بر اساس توقعات، هنجارها و نقشهای معین خود، به آن بپردازند.
گسترش فضاهای پیاده، نه تنها سیمای کالبدی شهرها را تغییر داده است، بلکه دگرگونیهایی را نیز در کیفیت زندگی شهری و رفتار اجتماعی و فرهنگ شهروندان به وجود آورده است، همچنین الگوها و روشهای جدیدی برای حل مسائل شهری ارائه داده است که باعث تحولی عمیق در نظریهها و روشهای شهرسازی، بهویژه در عرصه ساماندهی فضاهای شهری شده است.
"حرکت پیاده" همواره با نیازها و خواستههای انسان در میآمیزد و میتواند از پراهمیتترین و ضروریترین موارد در حقوق طبیعی استفادهکنندگان از فضای شهر تلقی شود، این امر مستلزم توجه بیشتر به گذرهای پیاده و عابران در سطح شهر است؛ حضور عابران پیاده در این معابر اثر زندگی بخش در کالبد شهر دارد.
با رویکرد افزایش تعاملات اجتماعی فضاهای شهری، میتوان نتیجه گرفت که حضور خودرو در فضاهای شهری سبب کاهش چشمگیر کیفیت آنها میشود؛ در طول ۱۰۰ سال گذشته چهار گرایش اصلی در رابطه میان خودرو و فضاهای شهری مطرح شده است که به ترتیب شامل خودرومداری، ضد خودرو، تعاملمداری و آرامسازی فعال بوده است و بر عکس، پیادهروی برترین شکل ایجاد تعامل انسان با محیط شهرها بوده است که در افزایش کیفیت فضاهای شهری نقش بسزایی ایفا میکند.
توجه به مسأله ارتقای کیفیت محیطهای شهری و در پی آن توجه به افراد پیاده در شهر به عنوان عناصر اصلی تشکیل دهنده شهر و یافتن راهحلهایی جهت به رسمیت شناختن عابران در سطح شهر و ارتقای کیفیت محیطهای شهری به منظور افزایش رضایتمندی افراد از این محیطها از جهات مختلف حائز اهمیت است.
لزوم توجه شهرسازان به ۲ موضوع مهم برای تبدیل مسیرهای شهری به پیادهراه
شیرین بدری، دانشجوی دکترای برنامهریزی شهری دانشگاه تبریز با تاکید بر اهمیت فضاهای پیاده راه شهری، اظهار میکند: از جمله اثرات تفکر مدرنیسم در دهههای گذشته، توسعه خیابانهای عریض با حاکمیت خودرو و غفلت از فضاهای جمعی بوده است، بهطوری که چنین فضاهایی کارکرد خود را از دست دادهاند و کمبود فضای پیادهمحور، همچنین کیفیت نامطلوب فضاهای موجود در شهرها و کلانشهرها، تعاملات اجتماعی بین شهروندان را از بین برده است.
وی میافزاید: فضای شهری ظرف و مکان بروز زندگی اجتماعی و فردی افراد یک جامعه است که بر اساس پایههای فکری خردگرایانه، مشارکت مردمی آحاد جامعه و رفتارهای جمعی شکل گرفته است بر پایه ارزشهای انسانی تعریف میشود.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه مسیر پیاده در شهرها و کلانشهرها به عنوان یک فضای شهری، تجلیگاه حیات مدنی شهر و محل رخداد وقایع و فعالیتهای مختلف، از جمله فعالیتهای اختیاری، اجتماعی و ضروری شهروندان در حیات شهری است، ادامه میدهد: طراحی و گسترش مسیرهای پیادهراه علاوه بر اینکه باعث غنیتر شدن زندگی اجتماعی و فرهنگی میشود، با توجه به پیچیدگیها و مسائل حملونقل شهری به خصوص در دوره معاصر، گامی بزرگ و مؤثر در جهت حل معضلات ترافیکی است.
وی تصریح میکند: پیادهراهها مسیری پویا و محلی مناسب برای رخداد انواع روابط اجتماعی است، البته سادهترین عنصر مشترک انسان کنش اجتماعی است و افراد برای برقراری ارتباط اجتماعی نیاز ذاتی دارند و بر این اساس به دنبال موقعیتهایی میگردند تا بتوانند نیاز خود به حضور و ارتباط با سایر افراد را برطرف کنند که در این راستا پیادهراهها زمینه بسیار مناسبی در اختیار شهروندان قرار میدهند.
بدری میگوید: برای تبدیل مسیرهای شهری به پیادهراه، دو موضوع مهم باید مورد توجه شهرسازان، طراحان و برنامهریزان شهری قرار گیرد، نخست توجیهپذیری عملکردی است بدان معنا که مسیر از لحاظ کاربریهای موجود و وضعیت کنونی خود، پتانسیل تبدیل به مسیر پیاده را داشته باشد تا بتواند با استفاده از کاربریها و کالبد معین، تنوع، سرزندگی و اختلاط عملکردی را به فضا تزریق کند و موضوع دوم توجیهپذیری دسترسی است، به معنای آنکه با حذف تردد خودروها از این مسیر، بتوان ترافیک را به شبکه دسترسی موجود در اطراف فضا، بدون ایجاد آلودگی صوتی، گرههای ترافیکی و معضلات دیگر، تزریق کرد.
وی خاطرنشان میکند: با توجه به مفاهیم پایهای مذکور، مسیرهای پیاده در اکثر شهرهای ایران با عملکردها و فعالیتهای مختلف به چشم میخورد که در این میان، کلانشهر تبریز به شهر اولینها شهرت دارد و اولین مدرسه، اولین حمام، اولین مسیر پیاده و بسیاری اولینهای دیگر در این شهر زیبا رخ داده است به خصوص اینکه منطقه مرکزی، دارای پیادهراههایی در موقعیتهای مختلف است.
مشکلات مشترک پیادهراههای تبریز و اصفهان
این دانشجوی دکترای برنامهریزی شهری دانشگاه تبریز ادامه میدهد: بعضی از مسیرهای پیاده تبریز با توجه و استفاده از بستر، کاربریها و افراد تاکنون موفق عمل کردهاند و توانستهاند نشاط اجتماعی را با ایجاد پاتوقها و مکان سومهایی در طول این مسیر به فضا و شهروندان هدیه دهند که از جمله این پیادهراهها میتوان به پیادهراه تربیت و سنگفرش گذرگاه ولیعصر (عج) اشاره کرد.
وی میافزاید: در مقابل برخی از مسیرهای پیاده از لحاظ جداره دو سمت پیادهراه، کاربریهای موجود، ایمنی و امنیت شهروندان ضعیف عمل کرده است و از لحاظ ابعاد زیباییشناختی و معناشناختی نتوانستهاند تصویر ذهنی مطلوبی در ذهن شهروندان ایجاد کنند که از جمله این مسیرها میتوان به پیادهراههای امین، مقصودیه و ارک اشاره کرد که در آن امکانات کافی همچون نورپردازی مناسب، مبلمان مورد نیاز و فضاهای متنوع به درستی طراحی و استقرار نیافته است.
بدری تصریح میکند: اگر بخواهیم نقش و عملکرد مسیرهای پیاده تبریز را با نمونههای آن در شهرهای مختلف همچون اصفهان بسنجیم، میتوان به این نتیجه رسید که کمبود برخی امکانات موجود در این فضاها برخلاف محل مناسب قرارگیری پیادهراه در شهر، مشکلاتی شبیه به موارد ذکر شده را در آنها نیز ایجاد کرده است، به طور مثال خیابان فردوسی در شهر اصفهان که شهری گردشگرپذیر با پیشینه عظیم میراث فرهنگی است، همانند پیادهراههای تبریز، در مرکز شهر قرار دارد و محور ارتباطی برای رسیدن به زایندهرود است که استقبال زیادی از این مسیر به موجب ضعفهای موجود در فضا از آن صورت نمیگیرد.
وی میگوید: فارغ از شهر و محل قرارگیری باید در طراحی، توجه به فضاها، استفاده از پتانسیلهای موجود و ایجاد فرصتهایی در جهت حضورپذیری هرچه بیشتر در چنین مسیرهایی، اقداماتی انجام شده است و باید مورد توجه شهرسازان، معماران، طراحان و برنامهریزان شهری قرار گیرد.
نظر شما