به گزارش خبرنگار ایمنا، با گذر زمان و با شکلگیری سلیقههای مختلف و نوع نیازهای مردم در هر عصر، تغییرات بسیاری در موسیقی ایجاد شده است، اما نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که بزرگان موسیقی همواره با نواختن ملودی و نغمه برای اشعاری دارای محتوا موجب خاطرهسازی میشوند، ولی امروز بسیاری از آثار تولید شده در حوزه موسیقی، بعد از مدت کوتاهی به فراموش سپرده میشوند و آنچه با بررسی علت این موضوع حاصل میشود این است که عدم توجه به محتوا و غنای اشعار و انتخاب نادرست واژگان نامفهوم، ساخت ملودیهایی که انتقالدهنده احساس نیستند، گرایش به سبکهای نامتناسب با فرهنگ ایرانی، کاهش گرایش به سازهای سنتی ایران و بسیاری از عوامل دیگر، در ناهمگونی آثار موسیقایی تولید شده و ماندگار نشدن آنها مؤثر بوده است.
موضوع ماندگار نشدن موسیقیهای تولید شده در دوران کنونی از دیدگاه امیر افشانشارقی، نوازنده و آهنگساز و همچنین شریف توکلی، ترانهسرا بررسی شده است.
هارمونی و ضبط دیجیتال آهنگسازی را آسان کرد
امین افشانشارقی، نوازنده و آهنگساز در گفتوگو با خبرنگار اظهار میکند: هنر و دانش موسیقی بخشهای متفاوتی مانند نوازندگی، تدریس و آهنگسازی دارد، در کنار این مسئله باید به این نکته هم توجه کنیم که افراد در گذشته بر اساس استعداد خود به یک بخش گرایش پیدا میکردند؛ برای مثال جلیل شهناز در نوازندگی و خلق ملودیِ تار استاد بود، اما هیچگاه تصنیفساز خوبی نمیشد؛ یعنی فرد باید بر اساس استعداد خود گرایشی پیدا میکرد؛ حقیقتاً هم فرد باید در آهنگسازی یا ملودی پردازی استعداد داشته باشد، مانند شعر که هر کس نمیتواند شاعر باشد، اما میتواند شعرشناس یا خواننده شعر شود.
وی با اشاره به دلایل ماندگار نبودن تولیدات موسیقایی امروز میافزاید: با گذر زمان، هارمونی و ضبط دیجیتال به حرفه آهنگسازی وارد شد و این حرفه را بسیار آسان کرد بهگونهای که امروزه برای آهنگسازی به داشتن تخصص نیاز نیست و باید بیشتر در استفاده از نرمافزارهای موسیقی حرفهای بود. در قدیم، نوازندگان، کار را در استودیو برای آهنگساز ضبط میکردند ولی اکنون نیازی به نوازنده نیست و آهنگساز میتواند با کنار هم چیدن تمام سازها با بهرهگیری از فناوری رایانهای و به صورت مصنوعی، آهنگسازی کند.
این نوازنده و آهنگساز با بیان این که ملودی پردازی در آهنگسازی مانند قصهگویی است و قصهها همیشه در ذهن میماند، میگوید: آهنگساز باید ملودیپرداز باشد، اما نه فقط ملودیِ با کلام، بلکه باید در ملودیهای بیکلام نیز قصهگویی وجود داشته باشد؛ در آن زمان است که احساسات ما درگیر میشود و در خاطر میماند.
شارقی با بیان این که ملودی و قصه موسیقی در ذهن ماندگار خواهد شد، اظهار میکند: در گذر زمان ریتم موسیقی بر ملودی غلبه کرد و موجب ماندگار نشدن آهنگهای امروزی شد. زمانی که آهنگ بر مبنای ریتم ساخته شود، به قصهپردازی نیاز ندارد و آهنگساز نهایتاً دو موتیف را تکرار میکند و روی آن شعری میگذارد؛ این اتفاق در اکثر موسیقیهای سنتی و پاپ رخ میدهد و شنیدن آن سبب ایجاد لذت و هیجان میشود، اما به دلیل این که محصول تولید شده تنها ریتم است، در ذهنها ماندگاری ندارد.
وی با بیان این که شنوندگان موسیقی در دو دسته شنونده عام و حرفهای تقسیم میشوند، ادامه میدهد: دسته اول صرفاً برای لذت، آرامش یا هیجان، موسیقی گوش میکنند و دسته دوم یعنی شنوندگان حرفهای موسیقی، موسیقیدان یا صاحبنظر در این علم بهشمار میروند.
این آهنگساز میگوید: به مرور زمان در نوازندگی، تکنیکها رشد و ارتقا پیدا کرد و سرعتِ دست نوازندگان افزایش یافت و این سرعت به حرفه موسیقی وارد شد. آهنگسازان امروز فعالیت خود را با نوازندگی یک ساز آغاز کردهاند و به مرور زمان به مرحله آهنگسازی رسیدهاند و میتوان در اکثر آهنگها نوازندگی با تکنیک و تنظیمات پرسرعت را شنید که خوشایند است؛ بهخصوص برای افرادی که بهصورت حرفهای موسیقی گوش میکنند، زیرا هنگامیکه شنونده حرفهای تکنیکهای نوازندگان و تنظیمات موسیقی را میشنود لذت میبرند، اما وقتی شنونده عام همان اثر را گوش میکند تکنیک نوازنده در خاطر او نمیماند.
زمانی که این چندصدایی در خدمت ملودی باشد ماندگار است
این خواننده و آهنگساز اظهار میکند: زمان بسیاری است که به لطف دسترسی به دنیای اطلاعات، با هارمونی در موسیقی ایران آشنا شدیم، اما تا قبل از ۶۰ سال گذشته معدودی از آهنگسازها و تنظیمکنندگان درباره آن اطلاعات داشتند؛ استفاده از هارمونی یعنی چندصدایی ایجاد کردن، اما زمانی که این چندصدایی در خدمت ملودی باشد ماندگار است. هارمونی موسیقی، کشور را پربارتر کرد و به این صورت، حجم موسیقی بالاتر رفت و به موسیقی روز دنیا نزدیک شدیم.
شارقی میگوید: هارمونی یک تکنیک است و فرد بدون داشتند استعداد آهنگسازی با یادگیری آن تکنیک میتواند تنظیمکننده خوبی شود، اما هارمونی در خدمت ملودیِ ما کار نکرد زیرا زمانی که چندصدایی میشود و سازهای مختلف کنار هم قرار میگیرند به گوش خوشایند است ولی موجب شد ملودی کمرنگتر شود.
وی بابیان اینکه تکرار در آهنگسازی موجب معنا نداشتن آن شده است، میافزاید: تکرار در موسیقی سنتی و پاپ عاملی شد تا با کمی تغییر در یک موسیقی، آن را بهعنوان آهنگ جدید ارائه کنیم که شنونده عام متوجه این موضوع نمیشود و فقط شنودههای خاص متوجه موارد تکراری خواهند شد.
با آفتی بهنام کلیشه برای شعر دچار شدهایم
همچنین شریف توکلی، ترانهسرا میگوید: ماندگار نبودن موسیقیهای معاصر ارتباط مستقیمی با کیفیت پایین اشعار این نوع آثار دارد، زیرا هیچگاه اثری بیکیفیت و ضعیف ماندگار نخواهند شد. در تاریخ، آثار بیکیفیت بسیاری بوده که شاید در زمان خود خبرساز و همهگیر شدهاند، اما با گذشت زمان، دیگر کسی به آن گوش نمیدهد و حتی ارزش بررسی و مطالعه شناخت موسیقی آن دوره زمانی را ندارد.
وی ادامه میدهد: موسیقی و شعر عامهپسند همیشه اکثریت را به خود جذب کرده است، متأسفانه بسیاری از موسیقیهای به اصطلاح فاخر امروزی نیز از نمونههای عامهپسند گذشته، سطحیتر است. امروز جایگاه و اثربخشی در آثار بزرگانی مانند فردوسی و سعدی، حافظ، مولانا و خیام و سایر بزرگان شعر و ادب برای اکثریت مردم قابلدرک نیست و گویی این شاعران به زبان دیگری سخن گفتهاند!
این ترانهسرا اظهار کرد: بهمرور با آفتی بهنام کلیشه برای شعر دچار شدهایم که این کلیشه برای هر نهاد تعریف خاصی دارد.
بسیاری از افراد تنها کلمهنویس هستند نه ترانهسرا
توکلی با بیان این که نمیتوان در اشعاری با مفاهیم روزمره به دنبال اثری فاخر بود که حداقل چند نسل با آن ارتباط برقرار کنند، میگوید: مهارت ترانهسرایی در گذر زمان بهگونهای بوده است که شاعر بتواند بر روی ملودی یک آهنگساز با توجه به ریتم و داینامیکِ آن ترانه بنویسد و در این خصوص درک کامل و جامع آن شاعر از موسیقی و فضای رمانتیک لازم است، اما متأسفانه امروزه این مهارت را در افراد اندکی میتوان یافت و بسیاری از افراد تنها کلمهنویس هستند و نمیتوان آنها را ترانهسرا دانست.
این ترانهسرا با اشاره به تولید انبوهی از آثار کلیشهای میافزاید: این آثار کلیشهای در گذر زمان از بین میروند و پول، انرژی، وقت و هنرِ خرج شده در این آثار چیزی به هویت ما اضافه نمیکند.
نظر شما