به گزارش خبرنگار ایمنا، خسرو ثقفیان یکی از برجستهترین هنرمندان عرصه هنرهای نمایشی استان اصفهان است که بیش از ۴۰ سال در زمینه کارگردانی، نویسندگی و بازیگری فعالیت دارد. او فعالیت خود در عرصه نمایش را از سال ۱۳۴۷ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان آغاز کرد و در مراکز فرهنگی، دانشگاه اصفهان، آموزشوپرورش، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین در تمام بخشهای تئاتر و گاهی سینما و تلویزیون فعالیت داشته است.
تلاش در امور صنفی کانون هنرمندان و انجمن نمایش، داوری و دریافت جوایز مختلف از جشنوارههایی مانند فجر، تدریس تئاتر و سینما از دیگر فعالیتهای خسرو ثقفیان بهشمار میرود. از آثار مطرح او میتوان به نبرد حطین، مارتن مرگ، نعل طلایی، شمع و شیخ اپرای دیوانگان و نویسنده سریالهای گرفتار ۱ و ۲ و هفتخوان اشاره کرد.
آنچه میخوانید گفتوگوی اختصاصی خبرنگار ایمنا با «خسرو ثقفیان، پیشکسوت هنرهای نمایشی استان اصفهان» است.
سبک کمدی و ویژگیهای نمایش در گذشته چگونه بوده است؟
اگر به عنوان نمونه بخواهیم از گذشته شیوه کمدی ارحام صدر را مقایسه کنیم این کمدی از کمدیِ جهانی جدا نبود و از یک مرحله مشخص شروع میشد و دارای مقدمه، میانه، گرهافکنی، گرهگشایی و پایان و بین سه تا پنج پرده داشت، اما آن ویژگی که از تئاتر ارحام صدر به وجود آمد این بود که او در زمانهای که موضوع دراماتورژی مطرح نبود دراماتورژ فوقالعاده قوی بود. یعنی با توجه به وضعیت سالن، تماشاگر و وضعیت نمایش در شبهای قبل، یک دراماتورژی خودبهخود را انجام میداد چراکه بازیگر قهاری بود و قدرت بیان، بدن و بداههگویی بسیار خوبی داشت.
یک مورد دیگر که همیشه به آن تأکید میکنم تکهپرانی است. ما در اصفهان فرهنگ خاصی داریم که تکهپرانی است و نباید وجهه منفی آن را فقط نگاه کنیم. تکههای طنز و یا هزلی بهطور طبیعی در نمایش وجود داشت و این تکهپرانی و بداههگویی ویژگی نمایشها نیز بود که مورد استقبال قرار میگرفت.
به چه دلیل اصفهان را پایتخت کمدی خطاب میکنند؟
اصفهان به دلیل شوخطبعی، تکهپرانی خاص، بداههگوییها و حاضرجوابی خاص مردم پایتخت کمدی ایران است و با این ویژگیها، مسیر کمدی متفاوتی را نسبت به شهرهای دیگر پیمود و جزو شهرهای پیشگام ایران در حوزه نمایش کمدی محسوب میشود.
تئاتر کمدی چه مسیری را در اصفهان طی کرده است؟
دوستانی خواستند روشهای طنز گذشته را ادامه دهند و گیشه و تماشاگر را برای خود داشته باشند، درحالیکه این دو موضوع با یکدیگر کاملاً متفاوت است. شیوه اجرای حسن اکلیلی با قدرت الله ایزدی متفاوت است. حسن اکلیلی به سمت مقوله صدا، دیالوگگویی و کمدی کلامی رفت. قدرت الله ایزدی بیشتر از فیزیک بدنی استفاده میکرد و با توجه به نوع حرکاتی که در صحنه داشت، نمیتوان گفت کمدی اصفهان است. ایزدی کاملاً در یک خط جدا و در مقوله آتراکسیون حرکت میکند که پیروان بسیاری دارد و در ذیل نمایشهای شادیآور و سرگرمی قرار میگیرد و تئاترهایی که روی صحنه دیده میشود نشأت گرفته از اجراهای قدرت الله ایزدی است.
متأسفانه در اصفهان کمدی موقعیت نداریم و کمدیها کلامی است و بیشتر بر اساس شوخیهای رکیک و بدنی سعی میکنند تماشاگر را جلب کرده و بخندانند. میشنوم که در بعضی از این تئاترها، تماشاگران فهمیم و فرهنگی در میانه اجرا بلند شده و میروند. از آنطرف هم عدهای خوشحال هستند چراکه تماشاگر عام بیشتر به دنبال خندیدن است، اما ما اهالی تئاتر باید این مسیر را اصلاح کنیم تا مسیر خندیدن با دریافت و خِرد اجتماعی همراه شود تا بر روی جامعه تأثیر فرهنگی داشته باشد.
آیا استفاده از لفظ کمدی در نمایشها صحیح است؟
نمیتوانیم تئاتر کمدی را از بقیه تئاترها جدا بدانیم، ملغمهای در تئاتر اصفهان وجود دارد که این نوع کمدی در میان همه آنها رسوخ پیداکرده است و به شیوه مختلف سعی در جلب نظر تماشاگر دارند تا هزینه خود را درآورند. بکار بردن لفظ کمدی اصفهان برای برخی از تئاترها درست نیست و خط کاملی بهعنوان کمدی و مسیری بهعنوان کمدی اصفهان نداریم.
متأسفانه تا از کمدی اصفهان نام میبریم لهجه به ذهن میآید و این عیب است که بخواهیم صرفاً با استفاده از لهجه، تماشاگر را بخندانیم. این موضوع، نوعی توهین به لهجه و گویش اصفهانی است و درواقع اجازه دادهایم که دیگران نیز توسط آنیک شهروند اصفهانی را مسخره کنند.
نهادهای دولتی تا چه میزان در ایجاد چنین شرایطی مقصر هستند؟
متأسفانه برخی نهادها این نوع نمایش را تشویق میکنند و شاید وظیفه آنها همین است که مردم را سرگرم کنند. نباید انتظار داشته باشیم که آنها مسیر تئاتر را اصلاح یا ترمیم کنند و تعمیق ببخشند. از سوی دیگر اهالی تئاتر نیز به لحاظ مالی دچار مشکل هستند و در واقع به یک نقطه صفر رسیدهایم که همه حق دارند و درست میگویند، اما هیچچیز سر جای خود نیست و فقط میخواهیم خودمان را نجات دهیم. متأسفانه خودخواه شدهایم و سازمانهایی که بهنوعی مشارکت و همکاری میکنند، کمیت را بهعنوان پیشرفت تلقی میکنند، اما از شهرداری به دلیل حمایت از تئاتر اگرچه ناکافی است اما سپاسگزار هستیم.
چگونه میتوان این آثار را از تئاتر جدا کرد؟
بهعنوان پیشنهاد باید یک سالن ویژه این تیپ آثار ایجاد شود و اسم آن را هم تئاتر نگذاریم که این هنر را زیر سوال ببرد بلکه بگوییم نمایشهای سرگرمی، تا تماشاگر بداند اینجا مخصوص این آثار است تا با عنوان تئاتر و با انتظار دیدن یک تئاتر به آنجا نرود و سرخورده نشود و این موضوع باعث نشود که دیگر تئاتر نبیند.
در قدیم در شهربازیها یک سالن با همین نمایشها اجرا میشد و کاری هم به تئاتر نداشت و لطمهای هم نمیخورد. اگر چنین اتفاقی بیافتد شاید بتوانیم مسیر را مشخص کنیم.
چگونه میتوان این شرایط را به نفع تئاتر اصفهان تغییر داد؟
ما باید این شیوه را رها کنیم که دائم درباره فلان شخصیت حرف بزنیم، اگر این شخصیت تأثیرگذار بود چرا ما روش او را ادامه نمیدهیم؟! فقط نباید اسم آورد و شعار داد! درباره این دوستان تحقیقات صورت گرفته و کتابهایی نیز چاپشده است، اکنون باید زمان را بازسازی کرده و به خودمان نگاه کنیم تا بدانیم در چه جایگاهی هستیم و چه مسئولیتی داریم.
افرادی که در این نمایشها بازی کرده و باافتخار از حضور خود در این آثار صحبت میکنند، نمیدانند که پیشینه هنری خود را خراب میکند، اما این مسئله نیز وجود دارد که گاهی ازلحاظ مالی دچار مشکل هستند. من همیشه به آنها میگویم که لااقل آنها را به اسم تئاتر کار نکنید و اسم دیگری روی آن بگذارید که تئاتر را زیر سوال نبرید، اما متأسفانه بههیچعنوان قبول نمیکنند که کار غلطی است و این موضوع را مطرح میکنند که چون مردم را سرگرم کرده و میخندانیم بنابراین تأیید هنری شدهایم!
باید مفهوم هنر را یکبار دیگر شکافته، همخوانی و هماهنگ کرده و بُعد تعریف تئاتر را مجدد همخوانی کنیم تا نگرش جدید بر روی آن داشته باشیم که به چه هنری تئاتر گفته میشود و بُعد اثر را تطبیق بدهیم که تئاتر است یا نیست. یک کلاف سردرگمی شده است که همه حقدارند و هیچکس هم مقصر نیست و متأسفانه تئاتر اصفهان روبهزوال و نابودی است.
گفتوگو از: جمال نوروزباقری، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما