به گزارش خبرنگار ایمنا، بغض گلویشان را گرفته، صدایشان ضعیف و مغموم است، به دشواری به گوش میرسد مثل صدای این سالهای زایندهرود که از تب و تاب افتاده و دیگر خروش پر هیاهوی سالیان قبل را ندارد. گاهی اگر بخت یار باشد و دو دوتا چهارتای مسئولان درست از آب دربیاید، پس از چرتکه انداختنهای مختلف و سبک سنگین کردن ذخیرهی آب پشت سد، برای روزهای معدودی دریچههای سد را بالا میزنند تا جریان کوچکی از آب روی زمین تشنهی زندهرود به راه بیفتد و خاطرهی خوش روزهای خروشان زایندهرود را در ذهن کشاورزان اصفهانی زنده کند. میهمانی کوچکی که خیلی زود به پایان میرسد و با بسته شدن سریع دریچههای سد به این بزم دوازدهروزه پایان میبخشد.
ساعت کمی از ۱۰ گذشته که راننده ماشین را آتش میکند و راهی شرق اصفهان میشویم. کویر مهربان و تشنهی ورزنه. آمدهایم تا ردی از کشت و کار بجوییم، نشانی از گندمهای زردی که در دل خاک فرو میروند تا به معجزه زندگیبخشی آب، خیلی زود سر از زمین بیرون بیاورند و به خوشههایی طلایی مبدل شوند.
اوضاع اما اینجا وارونه است. آب رسیده اما اندک و کمرمق. نه آن قدری که مجال کاشتن بدهد و امید درو.
از ماشین پیاده میشویم، کنار دست حاج علی رمضانی، کشاورز ۷۵ ساله اصفهانی میشنویم و گوش به لبهای لرزان او میدوزیم؛ «دو میلیون تومان بذر خریدیم، ماشین کرایه کردیم اما آب آن قدری نیست که بشود به کشت و زرع امید بست. اغلب زمینها کمتر از بیست درصد کاشته میشوند.»
وی ادامه میدهد: «آب ۱۲ روزه آن قدری نیست که کفاف زندگی کشاورزان را بدهد، حقابه ما این نبوده، زمینهای ما سالهاست تشنه است و حقآبه قانونیمان از دستمان رفته است. اکنون فصل کشت گندم نیست، آب باید در آبان ماه به دست کشاورزان میرسید. حال گندم باید سرمای شدیدی را تحمل کند و ممکن است حتی جوانه هم نزند. محصولی که در این زمان کشت میشود بازدهی کمتر از ۸۰ درصد دارد.»
کریمآقا، مردی آفتاب سوخته که همچون سایر کشاورزان کفشهای پاره بر پا دارد از نارضایتی هم ولایتیهایش میگوید: «هیچکس راضی نیست اما کشاورزان آنقدر با مشکلات معیشتی درگیر هستند که با امید زیادی به همین اندازه کشت هم راضی شدهاند شاید دو ماه از سال را بتوانند نفس راحتی بکشند. بهر امید!»
وی ادامه میدهد: «در رسانهها دائماً اعلام میشد آب به شرق اصفهان رسید اما حجم آب آنقدر کم است که زمینهای تشنه ورزنه را توان آبیاری ندارد. در مسیر بالادست زایندهرود لوله کشی شده و آب برداشت میشود، باغهای هلو در کوههای چهارمحال و بختیاری با آب زایندهرود سبز شده و آبی که حقابه کشاورزان شرق است به این منطقه نمیرسد.»
دستان پینه بستهاش را نشانمان داده و میگوید: «اجازه ندادند آب به ورزنه برسد. دامداری و کشاورزی در این منطقه کاملاً از بین رفته و جوانان ما در شهرهای بزرگ آواره شدهاند. از اژیه تا ورزنه همه مردان خانهنشین شده و هیچ شغلی برایشان وجود ندارد.»
جوانی سوار بر تراکتور در مقابلمان توقف کرده و از آنچه این روزها بر او میگذارد میگوید: «در این ۱۲ روزی که آب برای کشاورزان شرق اصفهان رهاسازی شد فقط حدود ۲۰ درصد از زمینها زیر کشت رفت البته آنقدر حجم آب کم بود که آنچه کشت شد هم سبز نمیشود. مشتی زمین شخم زدیم کشاورزان اگر بذری کشت و پس از آن برداشت کنند میتوانند هزینه کار ما را پرداخت کنند اما ۱۲ روز رهاسازی آب کفاف کشت گندم را نمیدهد حداقل باید ۲۰ تا ۲۵ روز آب جاری باشد تا بتوان به خوبی گندم کاشت.»
وی ادامه میدهد: «آب باید در آبان ماه به مدت یک ماه برای کشاورزان رهاسازی میشد اما چارهای نیست. اگر آب در اختیار کشاورزان قرار گیرد اینجا آباد میشود همه مردم اینجا معیشتشان به کشاورزی گره خورده است. روزهای بسیاری بوده که پدران ما تمام ماه خود را با یارانه سر کرده کردهاند.»
آقانورالله هم که با تراکتور خود به سمت زمینها در حرکت بود تاکید میکند: «یک روز هم که آب در کانالهای آبیاری جاری باشد امید در دل کشاورزان زنده میشود اما این میزان آب جوابگوی زمینها نیست با این وجود در همین ۱۰ روز هم هر روز شاهد افت فشار آب در کانالها بودیم.»
وی از هزینههایی که برای کشت در این روزها شده میگوید: «هر کیلو بذر هشت هزار تومان بوده که اگر هزینه شخم زنی و مرز بندی را هم به آن اضافه کنید مبلغ زیادی خواهد شد. تصور کنید بذر در میان خاکها متوقف شده و جوانه نزند چراکه آب کافی به آن نرسیده است.»
این کشاورز اصفهانی اضافه میکند: «کشاورزان حق خود را میخواهند و خواستهای جز این از دولت ندارند. بارگذاریهایی که به نا حق در بالادست زاینده رود انجام شده حق کشاورزان شرق را ضایع کرده است. بسیاری از کشاورزان قدیمی در این منطقه آسیب معیشتی دیده و جان خود را از دست دادند. از سه راهی زیار به سمت ورزنه همه زمینها لمیزرع شده این همان زمینهایی است که روزی بسیار آباد بود همان زمانی که ورزنه را کویت میخواندند و کارگران از شهرهای اطراف برای کار به اینجا میآمدند.»
حاج حسن مددی که نماینده کشاورزان این منطقه و امین آنها است هم آنچه در ورزنه میگذرد را شرح میدهد: «غلات باید در پاییز کشت شود تا هم پنجه زنی داشته و هم فرصت رویش داشته باشد. در توافقاتی که انجام شد کشاورزان غرب اصفهان موافقت کردند در این نوبت آبی دریافت نکنند و آب رهاسازی شده به شرق اصفهان و شهر ورزنه برسد. در این ۱۲ روزی که آب رهاسازی شد چندین بار شاهد نوسان شدید فشار آب بودهایم به طوری که در برخی زمانها آب قطع شد.»
وی ادامه میدهد: «آب به ورزنه نرسید و کمتر از پنج درصد از زمینهای این منطقه کشت شده است. مردم هزینه کردهاند، بذر گندم خریدهاند و هزینه شخم زنی پرداخت کردهاند اما گندمی که کشت شده زیر کلوخها میماند.»
حاج حسن اضافه میکند: «وضعیت مردم به گونهای است که برخی از آنها فقط با یارانه امورات خود را میگذارند. استان یزد به یکباره حقابه دار شد، شهرهایی که از هزاران سال پیش آباد بود اکنون به نابودی رسیده و بالای کوههای بختیاری و بیابانهای یزد با آب زایندهرود آباد شده است.»
وی در پایان تاکید میکند: «کشاورزان به کم قانع اند، اما در حقشان بی عدالتی شده است. حقابه کشاورزان داده نشده و فقط مبلغ ناچیزی به عنوان حق نکشت به آنها پرداخت شده است. تمام هزینههایی که در این نوبت کشت شده از بین خواهد رفت و این کشت نتیجهای نخواهد داشت.»
به دنبال آب و آبادانی رفته بودیم اما جز خشکی و شورهزار چیزی به چشممان نیامد. البته که گرمای وجود کشاورزان شهر ورزنه دلمان را به امید گرم کرد اما تماشای آنچه بر آنها گذشته و میگذرد آسان نبود به ویژه زمانی که نتیجه پیگیری مطالبات کشاورزان رهاسازی آب بوده و به نتیجهای هم نرسیده باشد.
گزارش از: فرشته بابایی؛ خبرنگار ایمنا
نظر شما