به گزارش خبرنگار ایمنا، گنجینه و یادگار بزرگ فردوسی حکیم برای ما ایرانیها شاهنامه است که زبان فارسی با نگارش آن حفظ شده است؛ از این رو باید برای این داشته فرهنگی ارزشمند اهمیت بسیاری قائل شد. با وجود دنیای مدرنیته، همچنان علاقهمندان بسیاری با خوانشی صحیح، شاهنامه را روایت میکنند تا ما در هیاهوی روزمرگیها بازهم مشتاق تاریخ، ادبیات و زبان فارسی شویم و با ریشههایمان لحظاتی حتی کوتاه اُنس بگیریم.
شاهنامهخوانی یکی از هنرها و اجراهایی است که با نگاه اول در جامعه ما چهره مردانه به خود گرفته است، اما اگر تاریخ را ورق بزنیم، میبینیم که نقل و روایت و قصهگویی از ابتدا یک هنر زنانه بوده که به فراخور زمان کمرنگ شده و بخش مردانه آن پررنگتر دیده شده است. در شاهنامهخوانی و نقالی نیز به همین صورت است و وقتی نام شاهنامهخوان میآید نخستین تصویری که در ذهن شکل میگیرد چهره یک مرد است، در صورتیکه مهربانوهای بسیاری هستند که شاهنامه را با عشق و علاقه برای مردم سرزمینمان روایت میکنند.
آنچه در ادامه میخوانید گفتوگو با آرزو سعیدی، شاهنامهخوان جوان اصفهان است که شاهنامه را با نگاهی زنانه برای ما روایت میکند.
چند سال است که به شاهنامهخوانی میپردازید؟
در آغاز این کار چون خود زنم / قلم را به نام زنان میزنم
۱۰ سال است که در این زمینه بهصورت جدی فعالیت میکنم و به دلیل علاقهمندی به فرهنگ و زبان غنی فارسی، علاوه بر شاهنامه از اشعار سایر شاعران بزرگ ایرانزمین نیز در اجرای برنامهها استفاده میکنم.
چه شد که شاهنامهخوانی علاقهمند شدید؟
خواندن و شنیدن اشعار شاعران بزرگ سرزمینم و ادبیات غنی پارسی بهخصوص ابیات شاهنامه که هویت ما ایرانیان محسوب میشود و باید از آن درس زندگی گرفت من را به شاهنامهخوانی علاقهمند کرد، ضمن اینکه تشویق خانوادهام بیتأثیر نبود؛ از طرف دیگر شیوه جدید در این مدل شاهنامهخوانی، همخوانی بود که علاقه من را چندین برابر کرد.
با کدام اساتید کار کردهاید؟
با چند نفر از اساتید شعر و شاهنامه کار کردهام که شاخصترین آنها در اصفهان استاد محمدحسن صادقی و در تهران استاد امیر صادقی بودند.
برای یک شاهنامهخوان اجرا در توس و در جوار آرامگاه شاعر گرانمایه فردوسی یک رویداد مهم محسوب میشود، برای شما این شرایط پیشآمده است که در توس نیز اجرا داشته باشید؟
بله از افتخارات من این بوده است که در توس نزد آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی و همچنین در شیراز در جوار آرامگاههای سعدی و حافظ و آرامگاه کوروش بزرگ نیز برنامه اجرا کردهام. علاوه بر اجرا در استان اصفهان در اغلب شهرها مانند تهران، شیراز، بوشهر، قلعه فلکالافلاک خرمآباد، اردبیل، یزد، مشهد، شهرکرد و بسیاری از شهرهای دیگر برنامه اجرا کردهام.
اساساً به شاهنامهخوانی در ایران بهعنوان یک هنر مردانه نگاه میشود؛ با توجه به این موضوع، برخورد اطرافیان از اینکه یک زن، شاهنامهخوانی میکند چگونه است؟
در نگاه اول برای مخاطب تعجبآور است که یک بانو شاهنامهخوانی و صحنهگردانی میکند، اما کمی بعد از اجرا بسیار مشتاق میشوند و جایگاه خاصی برای من قائل شده و ترغیب میشوند که بدانند ادامه داستان و شعر به کجا میرسد. تاکنون در هر اجرا از طرف مخاطبین مورد تشویق و حمایت قرارگرفتهام و این برخورد نشان میداد که اجرای یک بانو برای آنها جذابیت داشته است.
تا بهحال اتفاق افتاده است که برنامه به خاطر حضور یک زنِ شاهنامهخوان کنسل شود؟
تا جایی که من اطلاع دارم خیر؛ اتفاقاً تمام اجراها با استقبال خوبی برگزار شده است چون در هر اجرایی که ما دعوت میشدیم از قبل تمام هماهنگیها انجام و مجوزهای لازم گرفته شده بود.
زنان روایتشده در شاهنامه چقدر الهامبخش شما برای ورود به این عرصه بودهاند؟
زنان شاهنامه به دلیل قدرتمندی، خردمندی، هنرمندی و دلاوری و خصوصیات بارزی که حکیم فردوسی به آنها اشاره کرده است انگیزه، شور و اشتیاق بسیاری برای ورود من به این عرصه و ادامه آن و همچنین پرورش این خصوصیات در خودم ایجاد کردند.
هنگام اجرای اشعار شاهنامه چه احساسی دارید؟
شاهنامه هویت ما بوده و تمام ابیات آن پر از درس زندگی است و هنگام اجرا احساس ایرانی بودن، قدرتمندی، شهامت، غرور و هویتمندی در من ایجاد میشود.
زنان شاهنامه چه ویژگیهایی دارند؟
زنان شاهنامه در تمام داستانها نمونههای خردورزی، قدرت، فداکاری، گذشت، پاکدامنی، بیباکی، جنگاوری و مستقل بودن هستند؛ چهبسا مردان بزرگی که از دامن همین زنان پرورش پیداکردهاند که میتوان به رستم، سیاوش، سهراب و فریدون اشاره کرد.
در شاهنامه جایگاه واقعی زن چگونه است؟
فردوسیِ حماسهسرا تلاش کرده که در ادبیات خود منزلت زن را شخصیتی قابل احترام به جامعه معرفی کند. در شاهنامه تبعیض جنسیتی وجود ندارد و نهتنها زیبایی ظاهری زنان بلکه به خرد و اندیشه آنان مانند تهمینه، پاکدامنی و شیرزنی مانند فرانک، دلاوری و جنگجویی مانند گردآفرید، فداکاری در عشق مانند منیژه و پادشاهی زنان مانند پوراندخت و آذرمیدخت را ستوده است.
باتوجه به اینکه در جامعه ما و در بسیاری از رشتهها سایه مردانه وجود دارد حتماً سختیهای بسیاری را سپری کردید؟
همه رشتهها سختیهای خود را دارند؛ در بعضی رشتهها مانند شاهنامهخوانی و شعرخوانی هنوز هم نگاه تعصبآمیز وجود دارد و بعضی از افراد اجرای بانو در محیط عمومی را مورد حمایت قرار نمیدهند. امیدوارم این نگاه مردانه به این رشته از بین برود و شاهنامهخوانی بانوان جایگاه خود را در فرهنگ ما پیدا کند. چه بسیارند مهربانوهایی که با تسلط و اجرای دلنشین خوش درخشیدهاند.
سختی دیگر، حفظ ابیات و اشعار است چراکه شعرها فرار هستند و برای داشتن اجرای بهتر و تسلط کافی و ارتباط با مخاطبین باید اشعار را بهصورت حفظ اجرا کرد تا مخاطبان را به شنیدن، مشتاق کنیم و القاکننده حس خوب به آنها باشیم.
برای اینکه شاهنامه در بین نسل جوان بیشتر شناخته شود و به آن اهمیت دهند باید چهکاری باید انجام داد؟
برای شناخت شاهنامه در بین نسل جوان باید شور و اشتیاق را در آنها برانگیخت که این امر در ابتدا با حمایت نهادهای دولتی امکانپذیر است. با برگزاری همایشها و خلق رسانههای تصویری مانند انیمیشنها حتی برگزاری تئاتر، ساخت فیلم با مضمون شاهنامه و تشکیل انجمنهای شعر میتوان این علاقهمندی را بیشتر کرد.
آیا این موضوع پیشآمده است که به دلیل اینکه شاهنامهخوانی یک زن، نسل جوان جذب این سبک از ادبیات شوند؟ در واقع بازخوردهای آنها بعد از اجرا چگونه بوده است؟
نهتنها نسل جوان بلکه افراد بزرگسالان و حتی افراد سالمند نیز پس از اجرا علاقهمند شدهاند که شاهنامهخوانی را یاد بگیرند و حتی شاهنامه را صحیح بخوانند. بعضی از آنها درخواست کردهاند که در اینگونه محافل بیشتر شرکت کنند و حتی خودشان یا فرزندانشان را برای یادگیری در کلاسهای شاهنامهخوانی شرکت دهند.
به نظر شما از چه راهی میتوان کودکان را با شاهنامه آشنا کرد؟
با توجه به تجربهای که از فعالیت با کودکان دارم، در این زمینه میتوان با نقل داستانهای کوتاهِ بدون حواشی برای درک بهتر و لذت بردن کودکان و تصویرسازی داستانها برای یادگیری بهره برد و شور و هیجان را در آنها ایجاد کرد. کودکان در یادگیری، توانمند و در اجرا برنامه بسیار شیرین هستند.
از سوی دیگر اگر از سن کم با اندیشههای بزرگان ادبی و فرهنگی مانند حکیم فردوسی، با خرد و باورهای نیک، مهرورزی و دلاوری و خصوصیاتی اینچنین آشنا شوند چهبسا بهتر میتوانند زندگی کردن و بهتر زیستن را فرابگیرند.
و صحبت پایانی شما چیست؟
در پایان دوست دارم صحبتهایم را با این شعر به پایان برسانم:
هر آنکس که شهنامه خوانی کند / اگر زن بود پهلوانی کند
من آن پهلوانم اگرچه زنم / که از تیره آریو برزنم
گفتوگو از نگین فروغی، خبرنگار فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما