به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، شهرها که امروزه میزبان بیش از ۵۰ درصد جمعیت جهان هستند، مسئولیت انتشار حدود دو سوم گاز دیاکسیدکربن را به عهده دارند که همین امر در وقوع بحران تغییرات اقلیمی کره خاکی نقش مهمی ایفا کرده است. وجود آسمانخراشها، مراکز خرید بزرگ، خودروها در خیابانها و سیستمهای تهویه هوا در مکانهای عمومی به صورت روزافزون در سراسر جهان، در تولید بخش قابل توجهی از گاز دیاکسیدکربن سهیم است که از آلایندههای قوی کره خاکی به شمار میرود.
بسیاری از محققان بر این باور هستند که میتوان از طریق الکتریکیسازی وسیلههای نقلیه و بهرهمندی از تکنولوژی دیجیتالی، سیستمهای انرژی شهری را یکپارچه کرد؛ ضمن اینکه کاهش پیادهسازی پروژههای انفرادی برای به حداقل رساندن اثرات آنها بر محیط زیست نیز میتواند در پایین آوردن نرخ انتشار گازهای آلاینده و در نتیجه ایجاد مناطق پایدار سهیم باشد.
این روزها انرژی، حمل و نقل و زیرساختهای شهری سبزتر از قبل میشود، خودروهای الکتریکی بیشتری در خیابانهای سراسر شهرهای جهان به چشم میخورد، تصفیه آب با دقت بالاتری انجام میشود، برنامههای بازیافت ضایعات هر روز نسبت به گذشته بهبود مییابد و در نهایت پنلهای خورشیدی به تعداد بیشتر بر بام خانهها نصب میشود. آژانس بینالمللی انرژی نیز تخمین زده است که انرژیهای تجدیدپذیری مانند خورشید و باد تا سال ۲۰۲۵ به منبع اصلی تأمین نیرو در اغلب نقاط دنیا تبدیل خواهد شد و بیش از یک سوم کل الکتریسیته مورد نیاز سراسر جهان را تأمین خواهد کرد.
اگرچه تمام اتفاقهایی که تاکنون ذکر شد، تبعات مثبتی را پیش روی زندگی شهری در آینده قرار میدهد، با این حال توجه به این واقعیت که تغییرات اقلیمی به طور باورنکردنی شدت مییابد نیز بسیار حائز اهمیت است. بدون شک، کربنزدایی شهری صرفنظر از تمام مزایای خود، میتواند به کاهش اثرات جزایر گرمایی در شهرها منجر شود که البته تحقق این هدف نیز مستلزم پیادهسازی استراتژیهای ویژهای است. به عنوان مثال، مدیران شهری باید امکان تأمین نیروی بیشتر را از منابع تجدیدپذیر فراهم آورند، خودروها و تجهیزات الکتریکی را جایگزین نوع کنونی آنها کنند و در نهایت امکان خود کارآمدی تمام کارخانهها، دفاتر اداری، منازل مسکونی و سیستمهای حمل و نقل را از نظر تأمین نیرو افزایش دهند. بدیهی است که پیشرفت تکنولوژیهای دیجیتالی و بهرهمندی هر چه بیشتر از آنها میتواند به کاهش مصرف انرژی شهری کمک زیادی کند؛ ضمن اینکه در افزایش خودکارآمدی سازهها از طریق تنظیم خودکار میزان گرما، سرما یا روشنایی نیز نقش مهمی ایفا میکند.
از موفقترین کشورهای جهان در بهرهگیری از تکنولوژیهای دیجیتالی برای کربنزدایی مناطق میتوان به سوئد اشاره کرد که با استفاده از ابزارهای دیجیتالی در خط تولید کارخانهها به کارآمدی بیشتر آنها کمک کرده است. حال تصور کنید که اگر مدیران یا معماران یک شهر بیش از پیش امکان بهرهمندی از خدمات دیجیتالی را در سازهها، خدمات عمومی نظیر سیستمهای روشنایی و حمل و نقل و در نهایت ایستگاههای شارژ خودروهای الکتریکی در سراسر شهر افزایش دهند، آن گاه چه پیامدهایی برای ساکنان به ارمغان میآورند؟ در این صورت، سیستمهای شهری از خودکارآمدی بیشتری بهرهمند خواهد شد، کارآفرینی در سطح بالاتری قرار خواهد گرفت، سلامت شهروندان به طور قابل توجهی بهبود خواهد یافت و در نهایت، رفاه اجتماعی افزایش مییابد. در این راستا، یکپارچگی و تعامل میان بخشهای دولتی و خصوصی بسیار حائز اهمیت است و میتواند به افزایش خود کارآمدی در شهرها منجر شود.
تکنولوژیها، ابزارهای دیجیتالی و قابلیتهای تجزیه و تحلیل دادهها میتواند زمینه را برای خودکارآمدی سیستمهای شهری که پیش از این نیز وجود داشته است، فراهم آورد و از این طریق به کربنزدایی مناطق کمک زیادی کند. بنابراین همکاری میان نهادها و سرمایهگذاران مختلف به عنوان محرک اصلی ایجاد تغییر در شهرها عمل میکند و در نهایت میتواند در به صفر رساندن انتشار کربن نقش مهمی ایفا کند.
در واقع یکپارچهسازی انرژی، ساخت و ساز و پویایی شهری مستلزم ایجاد همکاری میان نهادهای مختلف از خدمات شهری و املاک و مستغلات گرفته تا شرکتهای تکنولوژی و سازمانهای مالی است. مدیریت در سطح شهری و استانی میتواند از طریق افزایش همکاری میان بخشهای خصوصی و دولتی، رسیدن به این هدف را تسهیل کند؛ به این صورت که بخش دولتی در ارائه تدابیر و مجوزها سهیم خواهد بود در حالی که بخش خصوصی فناوریها و منابع لازم را فراهم میآورد. مهمتر اینکه، همکاری میان این دو بخش به افزایش اعتمادسازی میان سرمایهگذاران برای تبادل دو جانبه دانشها منجر میشود و ارزش جامعه را به طور کلی افزایش میدهد.
نظر شما