به گزارش خبرنگار ایمنا، سالگرد برگزاری کنوانسیون جهانی تالابها در شهر رامسر در دوم فوریه ۱۹۷۱، به عنوان روز جهانی تالابها نامگذاری شد تا توجه مردم را به اهمیت نقش تالابها و ارتباط تنگاتنگ آن با حیات و فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی انسان، جلب کند. برای تالاب، تعریفهای فراوانی وجود دارد؛ بسیاری از مردم گمان میکنند هر جایی که میزانی از آب در آن جمع شود و راکد بماند، مرداب است؛ درحالیکه تالابها یکی از مهمترین زیستگاههای گونههای جانوری و گیاهی، حتی موجودات آبزی میکروسکوپی است.
براساس یک تعریف عمومی، تالاب محیطی بین اکوسیستمهای خشکی و آبی است که ویژگیهای هر دوی آنها را دارد. تالابها در زمینهای پست شکل میگیرد و به شکل دائمی یا موقتی توسط آبهای کمعمق پوشانده میشود. همچنین براساس تعریف کنوانسیون رامسر که اصلیترین تعریف را از تالاب ارائه کرده است، تالابها عبارت است از مناطق پست باتلاقی، مردابی، آبگیرهای طبیعی یا مصنوعی، دائمی یا موقت دارای آب ساکن یا جاری، شیرین، نیمشور یا شور ازجمله مناطق دارای آبهای موقت دریایی که عمق آنها در حالت جزر کامل از شش متر بیشتر نباشد.
تالابها از مهمترین زیستبومهایی محسوب میشود که با توجه به ماهیت و ویژگیهای خود، فواید زیادی برای محیطزیست و جوامع انسانی دارد؛ ازجمله اینکه منبع تأمین آب و تغذیه سفرههای زیرزمینی است. همچنین با پیشگیری از نفوذ آب شور و حذف رسوبات و مواد سمی، به جلوگیری از آلودگی آبها کمک میکند. تالابها با پذیرایی از انواع پرندگان بومی و مهاجر، تأثیر مثبتی در حفظ محیطزیست دارد. ایران نیز بنیانگذار و یکی از اعضای اصلی کنوانسیون رامسر است و با توجه به ساختار طبیعی و ویژگیهای جغرافیایی خود، بخش مهمی از تالابهای جهانی را در خود جا داده است. تالابهای ایران بسیار پراکنده و گوناگون است و تاکنون ۲۵ تالاب ایران به عنوان تالابهای جهانی در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده که نهمین تالاب از این فهرست، گاوخونی است.
کشاورزی بزرگترین تهدید برای تالابها است
اسماعیل کهرم، بومشناس و کارشناس محیطزیست ایران در امور محیط طبیعی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار میکند: در کشور ما ۲۵ تالاب وجود دارد. انواع تالابها در دنیا به شش دسته تقسیم میشود؛ ازجمله تالابهایی که به دریا راه دارد، تالابهای محصور در خشکی، تالابهای شور، لب شور و شیرین. در کشور ما همه انواع این تالابها وجود دارد اما میتوان گفت که همه تخریب شده؛ زیرا در آنها دست بردهاند و حالت طبیعی آن از بین رفته است.
وی یکی از نمونههای این تالابهای در معرض خطر را «تالاب اراک» معرفی میکند و میافزاید: ۴۰ کیلومتر کانال در اطراف این تالاب کشیده شده است تا آب آن را به مزارع کشاورزی منتقل کند. همین طور «تالاب پریشان» که به همین سرنوشت دچار شده است. این نمونهها نشان میدهد که کشاورزی، تالابهای ایران را در معرض نابودی قرار داده است.
این فعال محیطزیست، دفع کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات نباتی را در تالاب انزلی، نمونه دیگری از تهدیدهای کشاورزی برای تالابها میداند و میگوید: این وضعیتی که برای تالابها ساختیم، ممکن است به زودی همه را در معرض خشکی کامل و نابودی قرار دهد؛ حتی تالاب انزلی که وقتی به عضویت کنوانسیون رامسر درآمد، ۲۱ هزار هکتار بود که اکنون مساحت آن به زیر ۹ هزار هکتار رسیده و در حال خشک شدن است.
از دنیا برای نجات تالابها کمک میخواهیم
وی با اشاره به عضویت ۹ تالاب ایران در کنوانسیون رامسر، ادامه میدهد: این تالابها اکنون عضو کمیسیون مونترال هستند؛ یعنی نتوانستهایم آنها را حفظ کنیم. بنابراین درمعرض خطر خشکی قرار گرفتهاند و از دنیا برای نجات آنها کمک میخواهیم.
کهرم، سرنوشت تلخی را که برای تالابهای ایران رقم خورده است، انسانساز معرفی میکند و میگوید: آنچه بر سر تالابها آمده به دست خود ما رقم خورده، یعنی آنها را خشک یا تهدید کرده یا در معرض خشکی قرار دادهایم؛ درحالیکه کنوانسیون رامسر نخستین جنبشی بود که برای حفاظت از تالابها در حدود ۵۰ سال قبل برگزار و به نام حفظ تالابها و پرندگان مهاجر ثبت شد.
وی میافزاید: با اینکه ما آغازگر فعالیت حمایت و حفاظت از تالابها بودیم، اما به این اکوسیستم توجهی نکردیم و برخی گمان میکنند تالاب، مکان جمع شدن آب متعفن و گندیده است و هیچکدام از نکات مثبت تالابها را نمیبینند.
تالاب؛ منبعی برای تغذیه سفرههای آب زیرزمینی
این بومشناس و فعال محیطزیست با اشاره به قرار گرفتن ایران در یک منطقه خشک و نیمهخشک، ادامه میدهد: در چنین اقلیمی، به تالابها نیاز داریم تا سفرههای آب زیرزمینی را پرآب نگه دارند؛ در حالی که کمی دورتر، کشاورزان با حفر چاه، آب سفرههای زیرزمینی را برداشت میکنند تا گندم، خیار، کلم یا زرشک بکارند.
وی نابودی تالابها را به معنای از بین رفتن مخازن آب و آبانبارهای طبیعی میداند و اظهار میکند: وجود تالاب، هم باعث لطافت هوا میشود و هم سفره آب زیرزمینی را پر آب نگه میدارد. تالابها صدها خاصیت دیگر هم دارند؛ به عنوان مثال به تازگی کشف شده که تالابها زلزله را متوقف میکنند، یعنی به دلیل مواج بودن میتوانند امواج زلزله را در خود حل کنند و اجازه ندهند که این امواج به خشکی برسد و ویرانی به بار بیاورد.
همه تالابهای ایران زیر خط قرمز هستند
کهرم، تمام تالابهای ایران را در وضعیت زیر خط قرمز خطر و تهدید معرفی میکند و میگوید: وقتی رودخانه زایندهرود خشک شده، نباید انتظار داشت که تالاب گاوخونی شرایط مناسبی داشته باشد. گاوخونی یک قهوه خانه بینراهی بود برای پرندگان مهاجری که از روسیه و سیبری حرکت میکردند و دو هزار کیلومتر راه میآمدند تا به تالاب برسند.
وی با اشاره به قرار گرفتن تالاب گاوخونی در مرکز ایران، خاطرنشان میکند: این تالاب بهترین مکان برای پرندگان مهاجر بود که در اثر بال زدنهای پیاپی، درجه حرارت بدنشان به بیش از ۴۰ درجه سانتیگراد میرسید. آنها در گاوخونی فرود میآمدند تا خنک شوند و سه چهار روز استراحت کنند، بعد راهی آفریقا میشدند؛ اما اکنون تالاب خشک شده و پرندگان مهاجر مجبورند در جستوجوی آب همچنان به راه خود ادامه دهند.
این کارشناس محیطزیست، یکی از پیامدهای خشکی تالاب گاوخونی را نابودی پرندگان مهاجر میداند و میافزاید: وضع همه تالابها از جمله گاوخونی بسیار نگران کننده است، لاشههای این پرندگان که در جستوجوی آب در منطقه بودند، در فواصل مختلف پیدا شده است. این موضوع نشان میدهد هر دو هدفی که کنوانسیون رامسر دنبال میکرد، یعنی حفظ تالابها و پرندگان مهاجر، در حال از بین رفتن است، سازمان محیط زیست در چنین شرایطی باید مصداق این بیت باشد که «به کارهای گران مرد کاردیده فرست»، درحالیکه برخی مسئولان کنونی به این موضوعات توجهی چندانی ندارند.
خطر حذف گاوخونی از فهرست جهانی تالابها
رضا خلیلیورزنه، مدیرعامل انجمن دوستداران میراث طبیعی و محیطزیست ورزنه به خبرنگار ایمنا، میگوید: هر سال به مناسبت روز جهانی تالابها، بیانیهای اعلام و مواردی برای نجات تالابها ذکر میکنیم؛ اما در حد یک بیانیه باقی ماند و هیچیک از موارد آن انجام نمیشود، آن هم به این دلیل که قانون اجرا نمیشود.
وی جدا از خشکسالیهای پیاپی و عدم بارندگی در این حوضه آبریز، قسمت عمده مشکلات گاوخونی را انسانساز میداند و میافزاید: مشکل اصلی اینجاست که به دلیل بحرانها و کمبودهایی که در حوضه آبریز زایندهرود وجود دارد، حقابه تالاب داده نمیشود. در شرایطی که کشاورز با وجود اعتراض و مطالبهگری، همچنان آب ندارد و معیشت وی به خطر افتاده است، طبیعت که نمیتواند از حقابه خود دفاع کند و روزبهروز شرایط بدتری پیدا میکند.
مدیرعامل انجمن دوستداران میراث طبیعی و محیطزیست ورزنه، بیش از ۹۶ درصد گستره تالاب گاوخونی را خشک میداند و ادامه میدهد: وضعیت این تالاب از سال گذشته تاکنون تغییری نکرده و بدتر هم شده است؛ این خطر وجود دارد که نام گاوخونی از فهرست تالابهای جهانی حذف شود.
پیگیری حقابه تالاب، یک مشکل بینبخشی است
وی با اشاره به وضع نامناسب تالاب گاوخونی، میافزاید: سال گذشته ۹۶ درصد تالاب خشک بود و امسال این رقم، اندکی بیشتر شده؛ چون باران و سیلابهایی که در منطقه رخ داد، شامل حال گاوخونی نشد. حتی اگر ۲۰ میلیمتر بارش در این منطقه اتفاق میافتاد، مقداری رطوبت طبیعی به تالاب میبخشید و تأثیر زیادی در حفظ اکوسیستم آن داشت؛ زیرا به شکل نمزار است و اگر در این منطقه باران ببارد، آبگیر میشود؛ اما این منطقه حتی یک قطره بارش هم نداشته است.
خلیلیورزنه، پیگیری حقابه تالاب را یک مشکل بینبخشی میداند و ادامه میدهد: مطالبهگر برای اختصاص حقابه، اداره کل محیطزیست است اما مجری طرح، وزارت نیرو است؛ مانند همان اتفاقی که برای رودخانه زایندهرود افتاده که تأمین حقابه آن به عهده وزارت نیرو است. اداره کل حفاظت محیطزیست تنها درباره حفاظت از حیاتوحش و حریم تالاب ورود پیدا میکند و میتواند مطالبهگری کند.
وی حقابه قانونی تالاب گاوخونی را ۱۷۶ میلیون مترمکعب در سال میداند و میگوید: در بسیاری از مواقع به شکل سیلابی و مقطعی یا پس از پایان رهاسازی آب برای حقابه کشاورزان، چند روزی آب برای تالاب اختصاص مییابد اما این سهم معمولاً به تالاب نمیرسد یا بسیار کم رسیده است؛ چون کشاورزان در مسیر وقتی جریان آب در رودخانه را مشاهد میکنند، آن را به زمینهایشان میبرند و پایش و رساندن این آب به تالاب نیز کار سختی است.
مدیرعامل انجمن دوستداران میراث طبیعی و محیطزیست ورزنه، درباره تأثیر رهاسازی آب در روزهای آینده بر نجات گاوخونی نیز یادآور میشود: این آب حقابه کشاورزان است نه محیطزیست و تالاب؛ البته زهاب آن به تالاب میرسد که همان هم خوب است، چون زمین تالاب گود بوده و زهابی که در زایندهرود جاری میشود، پس از زمینهای کشاورزی، وارد رودخانه میشود و همین آب اندک نیز خیلی بهتر از خشکی است. حتی با جاری شدن حقابه کشاورزان نیز مقداری رطوبت تالاب افزایش پیدا میکند اما حقابه به شمار نمیآید.
نابودی گونههای بومی و تغییر مسیر پرندگان مهاجر
وی در پاسخ به این پرسش که با این روند، نابودی گاوخونی چقدر طول میکشد، میگوید: وقتی ۹۶ درصد تالاب خشک باشد و بسیاری از گونههای پرندگان مهاجر دیگر به این منطقه نمیآیند یا گونههای بومی منطقه، حتی پستانداران و حیاتوحش آن از بین رفتهاند، بدان معناست که وضعیت تالاب گاوخونی بغرنج است و اگر تاکنون زنده مانده به شکل اضطراری و اورژانسی بوده است.
خلیلیورزنه با اشاره به توان ترمیم تالاب، ادامه میدهد: در گام نخست اینکه اگر حقابه جاری شود، گونههای پرندگان مهاجر که از گاوخونی رفتهاند، به طور غریزی مکان آب را تشخیص میدهند و به تالاب برمیگردند؛ البته گونههایی که از بین رفتهاند مانند بعضی گربهسانها، قابل برگشت نیستند. همچنین پستاندارانی مانند آهو و کل یا گورخر از قدیم بودهاند اما نزدیک به ۵۰ سال است که در حوضه گاوخونی، گورخر دیده نشده است.
مدیرعامل انجمن دوستداران میراث طبیعی و محیط زیست ورزنه اظهار میکند: مشکل دیگری که وجود دارد این است که حیاتوحش گاهی به دلیل گرسنگی تا حاشیه شهرهای اطراف تالاب هم میآیند. بعضی اوقات در شهر ورزنه، کفتار دیده میشود که این موضوع، نشان میدهد وضعیت حیاتوحش آن قدر به خطر افتاده و زیستگاه کامل از بین رفته که ناچارند برای شکار از قلمرو خود خارج شوند.
وی یکی دیگر از پیامدهای خشکی گاوخونی را انتشار گرد و خاک سمی در هوا معرفی و اظهار میکند: فلزات سنگینی که سالها به خورد گاوخونی داده شده، به ندرت تهنشین شده و اکنون میتوانند با وزش بادهای شدید، ریزگرد سمی تولید و تا کیلومترها منطقه گاوخونی را آلوده کنند.
نجات تالاب در گرو تصمیمگیریهای کلان
فرشته عالمشاه، عضو گروه فعالان محیطزیست بوم سبز کویر نیز در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، راه نجات گاوخونی را در گرو تصمیمات کلان مدیران کشور میداند و اظهار میکند: تصمیمگیریهای در حال وقوع، خارج از تصمیمگیریهای مردمی است و مدیریت موجود باید برای احیای تالاب، رودخانه زایندهرود و رسیدگی به وضع کشاورزان تصمیمگیری کند.
وی درباره شرایط کنونی تالاب گاوخونی میگوید: چیز زیادی از تالاب باقی نمانده است. به دلیل شیب منطقه که میتوان گفت تالاب در گودترین نقطه استان قرار دارد، اندکی از آبهای زیرزمینی که هنوز باقی مانده و در راه مصرف نمیشود، به اینجا میرسد. تالاب این بخش کوچک را خودش حفظ کرده است وگرنه کمکی به حفظ تالاب یا احیای آن نشده و اوضاع آن هر سال وخیمتر میشود.
سکوت محیطزیست در برابر مجوزهای صمت به معادن
این عضو گروه فعالان محیطزیست بوم سبز کویر، میافزاید: هشدارهایی که درباره پیامدهای خشکی زایندهرود سالهاست تکرار میشود، نه تنها منجربه اقدامی برای نجات این اکوسیستم نشد بلکه با انجام اموری چون فعالیتهای معدنی، برداشت ماسهها و نمک از ضلع جنوبی تالاب که باعث تبخیر باقی مانده آب میشود، میتوان گفت که وضع تالاب رو به وخامت است.
وی یکی از دلایل چسبندگی ماسههای بادی را در منطقه اطراف گاوخونی، رطوبت زمین میداند و تصریح میکند: هر چه این رطوبت از بین برود و منطقه خشکتر شود، نمک و خاک و ماسههای روی زمین با هر بادی شروع به حرکت میکند و این برداشتها باعث میشود شکل خاک که در طول هزاران سال به وجود آمده، تغییر کند و مانند آردی سبک، با هر وزشی به هوا بلند شود.
عالمشاه، درباره واکنش محیطزیست به برداشت از معادن منطقه اطراف تالاب میگوید: مسئولان محیط زیست در جریان برداشتها هستند؛ اما هیچ گونه مخالفتی نمیکنند. البته به شکل قانونی نمیتوانند به آنها مجوز دهند چون طبق کنوانسیون رامسر، هرگونه برداشت از تالابها ممنوع است؛ با این وجود، سازمان صنعت، معدن و تجارت، مجوزهای برداشت را صادر میکند و سازمان محیطزیست هم در برابر آن، سکوت کرده است.
گاوخونی بخش زیادی از ذخایر طبیعی خود را از دست داده است
وی با اشاره به اینکه در گذشته، هر سه دقیقه یک بار یک تریلر حمل سنگ از منطقه رامشه یا دریاچه نمک میگذشت، ادامه میدهد: اکنون هر یک دقیقه یک بار تریلرهایی که ماسه، نمک، سنگ و حتی خاک و آسفالت حمل میکنند، از منطقه خارج میشود و بسیاری از ذخایر طبیعی این منطقه در حال برداشت است.
این فعال محیط زیست دلیل زنده بودن تالاب را وابسته به آب میداند و میگوید: سال گذشته دستههای فلامینگو که به امید استراحت به گاوخونی میآمدند، در منطقه سرگردان میشدند و گاهی سراغ برکههای فصلی میرفتند و چون آب و غذای مناسبی در آنها پیدا نمیکردند، پراکنده میشدند و مشخص نیست چه سرنوشتی برایشان رقم خورده است.
وی یکی دیگر از خسارتهای خشکی بخش عمدهای از تالاب گاوخونی را نابودی بسیاری از گیاهان بومی منطقه میداند و میافزاید: این زیستگاه اکنون بخش زیادی از ذخایر طبیعی خود را از دست داده است. همچنین آلودگی بسیار شدیدی که به وسیله پساب جاری در رودخانه زایندهرود به تالاب ریخته، مشکلات بزرگی ایجاد کرده که اکنون روی سطح خاک نشسته و با وزش باد، به هوا بلند میشود و به سمت خانهها و طبیعت حرکت میکند.
وابستگی اکوسیستم منطقه به گاوخونی
عالمشاه با اشاره به نقش مهم تالاب گاوخونی در اکوسیستم منطقه اصفهان و حتی استانهای همسایه، یادآور میشود: باید تمام تلاش خود را برای حفظ و نجات تالاب به کار بگیریم، هر چند کار بسیار دشواری است اما نقش آن در اکوسیستم منطقه بسیار حیاتی است؛ از جمله یک گونه نادر ماهی به نام آفانیوس اصفهانی داریم که در مناطق مختلف دنیا نامهای گوناگونی دارد اما گونه منحصر به فرد و مخصوص زایندهرود آن، در گاوخونی از بین رفته و این زنگ خطری برای نابودی گونههای گیاهی و جانوری منحصر به فرد است.
وی نجات گاوخونی را در گرو بازنگری در سیاستهای کلان و کشوری میداند و ادامه میدهد: به زودی این تصمیمگیرندگان ناچار به بازنگری درباره رفتارشان با طبیعت و محیطزیست خواهند شد؛ چراکه ظلم به محیط زیست، ظلم به انسان است و در این چرخه طبیعت، ما نیز جزو کوچک اما تأثیرگذاری به شمار میرویم.
این فعال محیطزیست هشدار میدهد: اگر روند برداشتها ادامه یابد و رودخانهها و تالابها احیا نشوند، طبیعت هم کار خودش را انجام میدهد و کاری به مدیریت درست یا نادرست ما ندارد. نجات گاوخونی و زایندهرود در گرو تأمین حقابه و توقف برداشت از ذخایر طبیعی آنها است. البته همه مشکلات زنجیروار به هم متصل هستند؛ یعنی وقتی آب قطع شده و حقابهای وجود ندارد، کشاورزی از بین رفته و مردم دچار فقر و مشکلات زیادی شدند. بنابراین برای ایجاد اشتغال، راه نادرست انتخاب شده و سراغ توسعه و برداشت از منابع طبیعی و معادن رفتهاند.
گردشگری؛ جایگزین سودآور برای برداشت از معادن
وی گردشگری را یک گزینه جایگزین بسیار خوب و سودآور برای برداشت از معادن معرفی میکند و میگوید: گاوخونی یک منطقه جذاب است که در نقاط مختلف آن جاذبههای گردشگری فراوانی وجود دارد و تنها به دریاچه محدود نمیشود. کوه سیاه، تپههای ماسهای و دریاچه نمک در ضلع جنوبی تالاب، همراه با معماری منحصر به فردی که در این منطقه وجود دارد، یک ظرفیت منحصر به فرد برای توسعه گردشگری و صنعت توریسم به شمار میآید که ارزآوری و سود آن بسیار بیشتر از برداشت معادن و آسیبهای غیرقابل جبران آن است.
عالمشاه، درباره تأثیر رهاسازی آب در زایندهرود بر بهبودی وضعیت تالاب گاوخونی نیز میگوید: باز و بسته کردن رودخانه برای زمان موقت و کوتاه، هیچ تأثیری در تأمین حقابه تالاب ندارد؛ مانند این است که بخواهیم با یک قاشق غذاخوری به یک گلدان بزرگ تشنه آب بدهیم و این کار هیچ تأثیری نخواهد داشت.
محیطزیست در اولویت تصمیمات مسئولان نیست
وی با انتقاد از اینکه محیطزیست در اولویت تصمیمات مسئولان نیست، اظهار میکند: این در حالی است که بستر زندگی ما، تنفس، سلامت، اقتصاد و تمام وابستگی انسان به محیطزیست است. تا چند سال آینده، مسئولانی که چشمان خود را بستهاند و میخواهند اشتغال لحظهای ایجاد کنند تا مردم را اکنون راضی نگه دارند، مجبور خواهند شد روند را تغییر دهند؛ چرا که کانون ریزگرد گاوخونی، اصفهان و استانهای همسایه را درگیر خواهد کرد.
عالمشاه، فرونشست زمین را از دیگر پیامدهای مدیریت نادرست آب در این حوضه معرفی میکند و میافزاید: با از بین بردن کوهها، تعادل اکوسیستم به هم میخورد و بارشها به شدت کاهش مییابد. همچنین وقتی زمین را از حالت اسفنجی و جذب خود خارج میکنیم، منطقه برای یک سیل بزرگ آماده میشود و مانعی برای طوفانها و ریزگردها نیز وجود نخواهد داشت. این پیامدها شامل حال همه ما میشود و باید تا پیش از آنکه دیر شود، مسئولان برای آن چاره اندیشی کنند.
گزارش از: ناهید شفیعی؛ خبرنگار سرویس جامعه ایمنا
نظر شما