به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، بدیهی است که مهار یک بیماری فراگیر به راحتی امکانپذیر نمیشود و توجه ائتلافهای مدیران شهری نظیر ارائه دهندگان خدمات سلامت، بیمهکنندگان بخشهای خصوصی و دولتی، کارکنان مراکز خصوصی و حتی ساکنان شهرها را میطلبد. از سوی دیگر، نهادهای خصوصی، خواه اعضای آنها به طور مستقیم با بیماران در ارتباط باشند یا نه، میتواند نقش مهمی در رهایی یک شهر از یک بحران سلامت ایفا کند و حتی در به ارمغان آوردن پایداری برای نسلهای آینده نیز سهیم باشد. در واقع، ائتلاف میان بخشهای خصوصی و دولتی یک شهر به طور قابل توجهی در بهبودی از یک وضعیت فراگیر سهیم است و در نهایت میتواند رفاه فردی و اجتماعی را در پی داشته باشد.
خدمات شهری در این میان، مهمترین نقش را در توانمندسازی این ائتلافهای ایفا میکند زیرا یک رویکرد انسانمحور به حساب میآید که به بهبود وضعیت زندگی مردم و در نتیجه ایجاد جوامع پایدار منجر میشود. خدمات شهری به جای پرداختن به بررسی این موضوع که آیا ایجاد زیرساختها و فناوریهای جدید میتواند برای مناطق شهری مفید یا زیانآور باشد بر رفاه کلی ساکنان به عنوان هدف اصلی خود متمرکز میشود.
مدیران به منظور افزایش تابآوری شهرها از همه جوانب به ویژه مالی و فیزیکی باید به همکاری با نهادهای مختلف شهری بپردازند تا خدمات را بهبود ببخشند که این امر به سهم خود ارتقا کیفیت زندگی شهری را در پی خواهد داشت. این کار از طریق ارائه و پیادهسازی رویکردهای مختلفی محقق میشود که در ادامه به شرح بعضی از آنها پرداخته میشود.
اتخاذ یک رویکرد پایین به بالا
نوآوریهای موفق مبتنی بر همکاری میان تمام بخشهای خصوصی و دولتی، فرآیندهایی جامعه محور به حساب میآید. کارآمدترین این نوآوریها از طریق همکاری میان مدیران شهری با کمپانیهای محلی، نهادهای مراقبت سلامت و ساکنان مناطق مختلف یک شهر محقق میشود. کارکنان بخشهای خصوصی نیز میتوانند از طریق تمرکز بر محیطهایی که در آن فعالیت و زندگی میکنند به بهبود کیفیت فضاهای شهری کمک کنند تا در نتیجه آن، سختی ساعات فعالیت خود را به حداقل برسانند. مداخلات تمام گروهها، خواه مدیران یا کارکنان بخشهای دولتی و خصوصی نه تنها باید ارزشها و تجربههای محلی را به تصویر بکشد بلکه باید به بهترین شکل ممکن از استراتژیهایی که سایر شهرهای کشور و جهان برای موفقیت خود اتخاذ کردهاند، بهره گیرد.
پیادهسازی یک طراحی مبتنی بر شواهد
بدون شک زمانی که طراحی شهری بر اساس دادهها، تحقیقات و شواهد انجام شود، رفاه اجتماعی را در پی دارد و میتواند تابآوری شهری را نیز افزایش دهد. چنانچه شفافیتی در زمینه سرمایهگذاریها و امور مالی یک نهاد دولتی یا حتی بخش خصوصی وجود نداشته باشد، آنگاه کارکنان در پیشبرد اهداف محل فعالیت خود رغبتی نخواهند داشت و تنها به انجام اموری میپردازند که مسئولیت آن را به عهده دارند. در واقع، شفافیت در مدیریت میتواند نقش مهمی در تشویق کارکنان به مشارکت در اموری ایفا کند که در نهایت به رفاه خود آنها و حتی جامعه منجر میشود.
بهرهگیری درست از فناوری
پلتفرمهای جامعهمحور باید به گونهای طراحی شود تا بتواند نیازهای پایه جوامع مختلف را برآورده کند. یکی از بزرگترین ضعفهای نوآوریهای شهرهای هوشمند طی یک دهه اخیر، تمرکز افراطی بر فناوری برای پیادهسازی ایدههای خود یا حل مشکلات شهری بوده است.
مدیران شهری به جای بهرهگیری از فناوری برای حل مشکلات در همان ابتدای کار، باید رفاه شهروندان و جوامع را در اولویت انجام امور خود قرار دهند و برنامههای خود را بر اساس خواستهها و نیازهای آنان تنظیم کنند و سپس از ابزارها و تکنولوژیها برای طراحی شهری بهره گیرند.
ایجاد یک مدل تجاری پایدار
اغلب اقداماتی که برنامهریزان در سطح اجتماعی اعمال میکنند از نوعی ناپایداری برخوردار بوده ضمن اینکه در آن، یک الگوی تجاری متعصبانه حاکم است و به همین دلیل، اغلب در وضعیت معلق و ناتمام قرار میگیرد. این در حالی است که بودجهبندی مبتنی بر نتایج به پایداری فراتر از سرمایهگذاری کاتالیزوری منجر میشود و میتواند اثرات مثبت درازمدتی بر رفاه جامعه و مردم به جای بگذارد.
شهرهای امروز به الگوهای جدیدی نیاز دارد تا مشکلات مربوط به سرمایهگذاریهای اجتماعی را به عنوان متغیرهای درونی وابسته به یک تعامل پیچیده از عوامل و نه رویکردی سنتی برای سرمایهگذاریهای مربوط به سلامت به عنوان ورودیهای برونزا رفع کند که میتواند با رشد اقتصادی یا مدلهای سرمایهگذاری پیوند داده شود. این کار مستلزم رغبت مدیران شهری به ایجاد مشارکتها و اکوسیستمهایی جدید است که میتواند به سهم خود راهحلهایی برای رفع مشکلات فراگیر اجتماعی در پی داشته باشد.
نظر شما