به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی که حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل روسیه در خصوص سفر رئیس جمهور مسکو در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده است: روز گذشته ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران تهران را به مسکو ترک کرد؛ هر زمان که رؤسای جمهور ایران و روسیه دیدار میکنند موضوعاتی در سه سطح مورد بحث و تبادل نظر قرار میگیرد. در سطح دوجانبه این گفتوگوها از اهمیت بسیاری برخوردار است. ایران و روسیه مشارکت نزدیکی برای تکمیل پروژه فازهای دو و سه نیروگاه بوشهر دارند و نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار برای توسعه این دو فاز سرمایهگذاری انجام شده است.
پروژههای ریلی نظیر پروژه جلفا و مساله ساخت نیروگاه حرارتی از دیگر موضوعاتی است که رئیسجمهور ایران و همتای روس او ممکن است درباره آنها به بحث و تبادلنظر بپردازند. در سطح منطقهای نیز ایران و روسیه همکاریهای زیادی دارند؛ هم در موضوع سوریه، هم در موضوع افغانستان و هم در موضوع قفقاز جنوبی که دو کشور در چارچوب ۳+۳ برای برقراری آرامش و ثبات در این منطقه تلاش میکنند، همکاریها میان تهران و مسکو ادامه دارد و هر کدام از همکاریها میتوانند محور گفتوگوهای دو رئیسجمهور باشند.
همچنین در حوزه بینالمللی نیز موضوع برجام به عنوان یک توافق منع اشاعه سلاح هستهای در میان است و آینده این توافق هم برای روسیه و هم برای ایران حائز اهمیت است. روسیه میخواهد اطمینان یابد که تهران به سوی ساخت سلاح هستهای حرکت نمیکند. اگر به گذشته بازگردیم، هم روسیه و هم چین به همین دلیل به قطعنامههایی که برای متوقف ساختن فعالیتهای هستهای ایران صادر میشد رأی مثبت میدادند.
بعداً که برجام به نتیجه نرسید و ایران با تعهداتی که پذیرفت به آنها اطمینان داد به دنبال ساخت سلاح هستهای نیست، شرایط تغییر کرد و حتی دیدیم که روسیه و چین در سال ۲۰۲۰ به قطعنامه پیشنهادی دولت ترامپ در شورای امنیت سازمان ملل متحد رأی منفی دادند. روسیه طی سالهای اخیر در مسائل دفاعی نیز به ایران کمک کرده و در برخی موارد سلاحهایی را که دیگر کشورها حاضر نبودند در اختیار تهران قرار دهند، به ایران فروخته است. به ویژه پس از برداشتن منع ۵ ساله فروش سلاحهای دفاعی به ایران که از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد اعمال شده بود، روسها همکاریهایی با ایران داشتند و تهران نیز از همکاریهای دفاعی با مسکو استقبال میکند، چرا که هیچ کشوری جز چین و روسیه حاضر نبودند نیازهای ایران در حوزه دفاعی را تأمین کنند.
از مجموعه این موارد میتوان نتیجه گرفت سفر آقای رئیسی به روسیه هم از منظر دو جانبه، هم منطقهای و هم از منظر بینالمللی حائز اهمیت است. تهران در پی گسترش روابط خود با مسکو است و بسیار مهم است که نگذاریم این همکاری تحت تأثیر روابط با آمریکا باشد. روسیه همچنین نقشآفرینی گستردهای در موضوع گفتوگوهای وین دارد و دو علت را برای ارتقای جایگاه روسیه در این مذاکرات ذکر کرد.
اولاً اینکه تهران و ایالات متحده مستقیماً با یکدیگر گفتوگو نمیکنند و این مساله باعث شده اتحادیه اروپا، آلمان، بریتانیا و فرانسه در کنار چین و روسیه در چارچوب ۱+ ۴ با ایران گفتوگو کنند و نتایج این مذاکرات را با امریکاییها به بحث بگذارند. در چنین شرایطی نقش واسطهگری همه این طرفها پررنگتر شد و روسیه و آقای میخائیل اولیانوف نیز با رسانهای کردن این گفتوگوها تلاش کردند نقش روسیه را مؤثرتر از چیزی که در واقعیت وجود دارد، نشان دهند.
تصور من این است که هرچند روسیه یکی از طرفهای مهم گفتوگوهای برجام به حساب میآید اما در این مرحله از مذاکرات نقش تعیینکننده و شاخصی ندارد. اصولاً کشورهای ۱+۴ نقش اصلیشان در این گفتوگوها واسطهگری است و اصل مشکل میان ایران و ایالات متحده است. بنابراین دلیل آنچه در رسانهها از سوی روسیه بازتاب مییابد را باید در مسائل دیگر جست. به عقیده من روسیه میخواهد نشان دهد که واقعاً در پی احیای برجام است و برخلاف شایعات در مسیر رسیدن به این هدف تلاش میکند. مسکو میخواهد در بازار ایران سهم داشته باشد و ایران بدون تحریم گزینه بسیار بهتری برای تجارت با روسیه است.
ایران اگر تحریم نباشد هم میخواهد و هم میتواند روابط اقتصادی خود را با روسیه گسترش دهد. از سوی دیگر، موضوع برجام برای روسیه موضوع امنیت ملی است و آنها مایلند شرایط مذاکرات به سمت و سویی برود که هم ایران و هم ایالات متحده به تعهدات خود بازگردند.
اینکه گروهی عنوان میکنند روسیه به دلیل تنشهایی که با غرب دارد مایل نیست تنشزدایی در روابط ایران و غرب اتفاق بیفتد با واقعیتهای منطقه و صحنه بینالملل در تعارض است. در سال ۲۰۱۴ تنش میان روسیه و غرب بهشدت افزایش پیدا کرده بود؛ مسکو حتی شبهجزیره کریمه را به اشغال خود در آورده بود و دو استان شرقی اوکراین که ساکنانی روستبار دارند با کمکهای روسیه پرچم استقلالخواهی را بلند کرده بودند.
در آن زمان رسانهها بهشدت تبلیغاتشان روی این مساله استوار بود که روسیه، سوریه را خواهد فروخت تا به مساله اوکراین رسیدگی کند. آنها مدعی بودند روسیه در خاورمیانه از حمایت از سوریه دست بر خواهد داشت تا غرب راضی شود در موضوع اوکراین کوتاه بیاید. آنها بر اساس این تحلیل، پیشبینی میکردند که با برداشته شدن حمایت روسیه، حکومت بشار اسد ساقط خواهد شد اما امروز که ما به گذشته نگاه میکنیم، میبینیم هیچکدام از این اتفاقات رخ نداد.
این اتفاق رخ نداد زیرا منافع روسیه در شرق مدیترانه برای این کشور بسیار حائز اهمیت است و این طور نیست که این کشور حاضر باشد شرق مدیترانه را در قبال اوکراین از دست بدهد. در خصوص ایران نیز باید گفت که اولاً ایران از روسیه حرفشنوی ندارد و ثانیاً نمیتوان چنین تحلیل کرد که در موضوع برجام روسیه نمیخواهد مشکلات حل شود تا کارت ایران برای این کشور باقی بماند. روسیه منافع خود را دنبال میکند اما برجام در مسیر منافع روسیه است و تهران نیز در سیاست خارجی خود مستقل عمل میکند.
نظر شما