توسعه فرهنگی شهر در گروی مشارکت شهروندان

سیر تکاملی جوامع بشری به سمت پیشرفت و توسعه همگانی تغییر جهت داده تا آدمی در جریان زندگی خود با دیگران مشارکت داشته باشد. در حقیقت مشارکت اجتماعی تنها یک کار جمعی نیست، بلکه یک تفکّر جمعی است که باید به تصمیم‌گیری و تولید جمعی و در نهایت استفاده جمعی و همگانی منجر شود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، پیش‌برد توسعه شهری و پاسخگویی به مسائل متنوع اقتصادی، اجتماعی، مالی و آموزشی شهروندان در محله‌های شهری، نیازمند «مشارکت اجتماعی شهروندان» و «بهره‌گیری از ظرفیت‌های نهادها و سازمان‌های مردم نهاد» است. رشد و توسعه پایدار یک کشور در همه عرصه‌های داخلی و بین‌المللی در گرو رعایت حقوق شهروندی است.

در زمینه نهادینه کردن مشارکت‌های شهروندی فاکتورهایی از جمله ارتقای خودآگاهی فردی و اجتماعی شهروندان، خودباوری، آشنایی با تکالیف اجتماعی و حقوق شهروندی، اجتناب از تمرکزگرایی در سیاستگذاری فرهنگی و مشارکت آزادانه و اثربخش کردن مشارکت شهروندی باعث می‌شود تا روند توسعه فرهنگی تسهیل و زمینه برای حرکت به سمت توسعه فرهنگی هموار شود.

بنابراین برای جلب اعتماد شهروندان و فراهم ساختن بسترهای لازم برای مشارکت آنها در توسعه فرهنگی، مردم باید در همه مراحل فعالیت‌های فرهنگی، تصمیم‌سازی، برنامه‌ریزی و اجرا مشارکت داشته باشند، چرا که طلب مشارکت در حین اجرای برنامه‌ها جذابیت کافی را نخواهد داشت و اعتماد مردم را بر نمی‌انگیزد.

مشارکت و توانمندسازی شهروندان برای ایجاد توسعه شهری

علی‌اکبر بنی‌اسدی، کارشناس ارشد مدیریت شهری، در خصوص لزوم مشارکت شهروندی در تمام مراحل و برنامه‌ریزی‌های شهری، به خبرنگار ایمنا، می‌گوید: یکی از ابزارهای اساسی برای گسترش مشارکت و افزایش توانمندی شهروندان، ایجاد و توسعه تشکل‌های شهروندی و اجتماعات محله‌ای است که برنامه‌های مختلفی را برای شهروندان اجرا می‌کند. در واقع در سیاست‌های مشارکتی، توسعه، مسئولیت برنامه‌ریزی، اجرا و نگهداری و نظارت بر برنامه‌های شهر بر عهده خود شهروندان است و فرصت ایجاد مشارکت و توانمندسازی برای شهروندان و توسعه توسط شهروند فراهم می‌شود.

وی با بیان اینکه مشارکت چهار سطح دارد و از آن چهار مفهوم را می‌توان استنباط کرد، می‌افزاید: پایین‌ترین سطح مشارکت در تأمین نیروی کار و بالاترین سطح آن، مشارکت در تصمیم‌گیری است، اما به طور کلی سطوح مشارکت مردم در طرح‌ها شامل مشارکت در برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری، اجرای طرح‌ها، بهره‌برداری و ارزشیابی می‌شود.

این کارشناس ارشد مدیریت شهری تصریح می‌کند: امروزه مدیریت شهری و برنامه‌ریزان معتقدند که مشارکت باعث می‌شود تا شهروندان نسبت به تصمیم‌گیری‌های صورت گرفته در شهر مسئولیت‌پذیر شوند. یعنی حمایت عمومی از تصمیم‌گیری‌های مسئولان باعث می‌شود تا متولیان امر به راحتی برنامه‌های خود را عملی کنند؛ بر این اساس مواردی مانند متغیر سن شهروندان و مشارکت آنها در فرایند برنامه‌ریزی و مدیریت شهری، همبستگی اجتماعی شهروندان و سطح مشارکت آنها در مدیریت برنامه‌های شهری، مدت زمان زندگی در محله و تمایل به حفظ پایداری محل زندگی و نوع مالکیت در محل زندگی با میزان مشارکت سازنده شهروندان در برنامه‌های توسعه محله‌ای و شهری و مشارکت در طرح‌های توسعه پایدار شهری رابطه مستقیم و معناداری دارد.

وی می‌گوید: اگر مشارکت را به معنای فوق آگاهانه و ارادی بودن و اثر گذار در عمل بدانیم، می‌توان از سطوح مختلف و میزان مشارکت شهروندی و از موانع و عوامل تسهیل‌کننده مشارکت حرف زد، لازم است بدانیم که امروزه بیشتر صاحب نظران بر اهمیت حضور و مشارکت شهروندان در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تأکید دارند و دستیابی به توسعه را بدون سهم‌گیری توده‌های شهروندی امر دور از دسترسی می‌دانند و اهمیت توجه به موضوع مشارکت شهروندی به حدی است که در کشورهای مختلف، برای اجرای برنامه‌های توسعه، به طور جدی کوشش می‌شود تا مشارکت زنان و مردان فاقد سواد خواندن و نوشتن روستایی نیز جلب و از آن استفاده شود. همچنین سازمان بین‌المللی یونسکو اعلام کرده که در حال حاضر اجماع عمومی وجود دارد و توسعه باید از شهروندان، از آنچه انجام می‌دهند، از آنچه می‌خواهند و از آنچه می‌اندیشند و باور دارند، شروع و به سوی توزیع عادلانه‌تر منابع جهت‌گیری شود، زیرا هدف نهایی آزاد کردن انرژی خلاق شهروندان و مؤثر بودن نظر آنها در سرنوشتشان به صورت همگانی و فردی است.

موانع و عوامل مشارکت شهروندی چیست؟

بنی‌اسدی با اشاره به موانع و عوامل فراهم‌کننده مشارکت شهروندی در فرآیند توسعه فرهنگی، تصریح می‌کند: عنصر آگاهانه بودن یکی از عوامل زمینه‌ساز در مشارکت شهروندان در فرایند توسعه فرهنگی است. افرادی که آگاهی لازم از ظرفیت و توان خود، درک لازم از نیازهای خود و بصیرت کافی از فضای اجتماعی و سیاسی را ندارند، تمایل کمتری به مشارکت خواهند داشت، بنابراین ضعف آگاهی افراد عامل بازدارنده و بالا بردن آن سبب افزایش مشارکت است؛ به این معنا که هرچه سطح آموزش افراد بالا می‌رود، آگاهی آنها نیز افزایش می‌یابد و بیشتر خواهان مشارکت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خواهند بود.

وی با تاکید بر اینکه مؤلفه دیگر در تعریف مشارکت، داوطلبانه و ارادی بودن آن است، خاطرنشان می‌کند: لازم است در جامعه فضا و بستر به گونه‌ای فراهم شود که روحیه مشارکت‌جویی افراد را ارتقا ببخشد و این بدان معناست که شهروندان با میل و رغبت خود برای مشارکت در توسعه فرهنگی داوطلب شوند تا بتوان فرهنگ مشارکت در میان اقشار را نهادینه کرد؛ چرا که هیچ مشارکتی از فرهنگ جدا نیست و مشارکت معنای خود را از ارزش‌های فرهنگی دریافت می‌کند. هر فرد ممکن است به طور رسمی در نهادهای مشارکتی درگیر باشد، اما اگر منطق این نهادها از فرهنگ دیگری ریشه بگیرد، ممکن است فرد این مشارکت را عامل فشار، محدودیت و بیگانه تلقی کند، پس مشارکت‌های تحمیلی و اجباری و غیرارادی که با انواع فشارها همراه است، هر چند به ظاهر حضور فیزیکی افراد را سبب می‌شود، اما اثرات سازنده‌ای در توسعه فرهنگی و اجتماعی نخواهد داشت.

این کارشناس مدیریت شهری "اعتقاد بر مؤثر بودن مشارکت شهروندان" را از دیگر مؤلفه‌های مهم در میزان مشارکت شهروندان می‌داند و می‌گوید: اگر افراد به مشارکت اثربخش در مسائل فرهنگی باور نداشته باشند، تمایل چندانی به مشارکت نخواهند داشت و به طور طبیعی از فعالیت‌های بدون تأثیر فاصله می‌گیرند و دچار نوعی انفعال و از خود بیگانگی اجتماعی می‌شوند؛ در واقع باور به مؤثر نبودن مشارکت افراد، احساس بی‌قدرتی و بی‌معنایی به آنها می‌دهد و آنها را از جامعه و فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی دور می‌کند و احساس بی‌تفاوتی جای مشارکت را خواهد گرفت.

تأثیر عوامل سیاسی و ساختار فکری جامعه در توسعه مشارکت شهروندان

وی تصریح می‌کند: در فرآیند توسعه فرهنگی و مشارکت شهروندان، عوامل سیاسی و ساختاری فکری جامعه نیز اثرگذار است و یکی از عوامل مهم نگرش نخبگان سیاسی به شهروندان و بلوغ سیاسی و اجتماعی آنها برای مشارکت خواهد بود، اما برخی نخبگان سیاسی اعتقادی به مشارکت شهروندان و ارزش برای آن قائل نیستند و اصولاً شهروندان را فاقد ویژگی‌های لازم برای تصمیم گیری‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می‌دانند و به شهروندان به عنوان شهروند صاحب حق و حقوق انسانی نگاه نمی‌کنند و تنها شهروندان را رعایایی می‌دانند که باید مسئولان برایشان تعیین تکلیف کنند و وظیفه آنها هم اطاعت و پیروی از دستورات است، پس در رویکرد نخبه‌گرایی و اقتدارگرایی، شهروندان درک و فهم لازم برای اثرگذاری در تصمیمات عمومی و توانایی مشارکت را ندارند؛ لازم است بدانیم این موضوع از موانع مشارکت شهروندی به‌شمار می‌رود.

بنی‌اسدی اضافه می‌کند: یکی از محورهای اساسی و اصلی توسعه فرهنگی مشارکت شهروندان است و اگر قرار باشد توسعه فرهنگی تحقق یابد، باید فرهنگ از وضعیتی که در آن به شکل کالایی لوکس مطرح است، خارج شود و در دسترسی همگان به ویژه اقشار محروم اقتصادی و اجتماعی جامعه قرار گیرد، چرا که حق شرکت در زندگی فرهنگی یکی از حقوق اساسی انسان است.

کد خبر 548811

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.