نزاع مرگ‌بار با تبر به خاطر کُری اینستاگرامی

نزاع مرگ‌بار با تبر به خاطر کُری اینستاگرامی، بازداشت کوچک‌ترین قاچاقچی ایران، سقوط کارگر جوان از طبقه هفتم ساختمان، خودسوزی پسر آبادانی پشت درهای بسته خانه، زنده سوختن زن سردشتی برای نجات سه کودک خود، پایه‌های لق اجاق گاز جان پسر چهار ساله را گرفت را در بسته خبری حوادث ایمنا بخوانید:

به گزارش خبرنگار ایمنا، این درگیری ابتدا به عنوان یک درگیری خیابانی به مأموران پلیس گزارش شد، اما بعد مشخص شد منشأ آن چند استوری در اینستاگرام بود که متهم و مقتول علیه همدیگر منتشر کردند. یک سال قبل به پلیس خبر رسید درگیری خونینی در یکی از مناطق جنوبی تهران اتفاق افتاده است. زمانی که پلیس به محل رسید، آثار خون ناشی از این حادثه هنوز روی زمین بود و فرد مجروح با اورژانس به بیمارستان منتقل شده بود. البته به خانواده مرد مجروح که ساسان نام داشت، گفته بودند امید زیادی به زنده‌ماندن او نیست.

ساعاتی بعد ساسان در بیمارستان جانش را از دست داد و این بار پرونده با اتهام قتل مورد رسیدگی قرار گرفت. بررسی‌ها نشان داد ضارب اصلی مردی به نام سیامک است که ۳۷ سال دارد و محل حادثه در واقع محل کار او است. تحقیقات برای دستگیری سیامک آغاز شد و مأموران او را شناسایی و بازداشت کردند.

سیامک در بازجویی‌ها به قتل اعتراف و اظهار کرد: من قبول دارم که به ساسان ضربه زدم، اما برای دفاع از خودم این کار را کردم چون ساسان به محل کارم حمله کرد و من را زد و من برای اینکه زنده بمانم دست به چنین کاری زدم. این ساسان بود که به مغازه من حمله کرد و می‌خواست من را بکشد و من فقط از خودم دفاع کردم. در حالی که سیامک سعی می‌کرد همه چیز را دفاع مشروع نشان دهد، همسر ساسان رازی را فاش کرد. او چند استوری به بازپرس ارائه داد که نشان می‌داد سیامک از ساسان خواسته به مغازه‌اش برود و در واقع او را تحریک کرده است.

همسر ساسان اظهار کرد: شوهرم با مردی ملقب به فری درگیری داشت. مدت‌ها بود که آن‌ها با هم درگیر بودند. فری از گنده‌لات‌های محل بود. او می‌خواست شوهر من را خراب کند تا او نتواند میان مردم سر بلند کند و به همین دلیل با او درگیر می‌شد، اما شوهر من هم برای خودش کسی بود و به همین راحتی نمی‌شد او را از میدان به در کرد. تا اینکه یک روز شوهرم گفت شخصی به نام سیامک که از دوستان فری است، استوری گذاشته و به او فحاشی کرده است.

شوهر من، چون آدم بزرگی بود، آدم‌های کوچک را محل نمی‌داد، اما استوری‌های سیامک هم تمامی نداشت. او مرتب رجز می‌خواند و ساسان را به درگیری تشویق می‌کرد. یک روز هم شوهر من را به موش تشبیه کرده و گفته بود از ترس برای دعوا نمی‌آیی. همین هم باعث شد شوهرم خیلی عصبانی شود. من از یکی از دوستان شوهرم شنیدم که او برای دعوا رفته است. اصلاً فکر نمی‌کردم شوهرم کشته شود چون او خیلی حرفه‌ای بلد بود دعوا کند. وقتی بدن زخمی‌اش را در بیمارستان دیدم، باورم نشد این‌طور او را زده باشند. سیامک خودش می‌خواست با شوهرم درگیر شود و بارها او را تحریک به این کار کرد. بعد از گفته‌های این زن، سیامک مورد پرسش قرار گرفت تا درباره استوری‌ها توضیح دهد.

این مرد گفت: من اصلاً ساسان را نمی‌شناختم. مدتی بود که متوجه شده بودم با دوستم فری درگیری دارد و به همین خاطر چند استوری گذاشتم. این فقط من نبودم که استوری منتشر می‌کردم، دوستان دیگرم هم این کار را می‌کردند و من اصلاً فکر نمی‌کردم مقتول بخواهد به این استوری‌ها واکنش نشان بدهد؛ چون لات‌های زیادی علیه او استوری کرده بودند. روز حادثه من در مغازه بودم که یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت آماده باش که ساسان در حال آمدن به سمت مغازه توست.

من اصلاً آمادگی دعوا نداشتم و باورم هم نمی‌شد که ساسان واقعاً این کار را بکند، اما به من گفتند او با چند نفر به سمت مغازه می‌آید و قمه دارند. من هم چیزی نداشتم. با برادرم و پسرعمویم تماس گرفتم و درخواست کمک کردم. وقتی پسرعمویم آمد، دیدم در دستش یک تبر دارد. در همان حین ساسان و دوستانش به مغازه حمله کردند. آن‌ها شیشه‌های مغازه را شکستند و بعد وارد مغازه شدند و هرچه وسیله در مغازه بود، شکستند.

ساسان به من نزدیک شد تا با قمه من را بزند و همان موقع بود که تبر را از پسرعمویم گرفتم و با تبر از خودم دفاع کردم و ضرباتی به او زدم. من اصلاً نمی‌دانم چند ضربه زدم. فقط می‌دانم برای اینکه او را متوقف کنم، ضربه می‌زدم. من اتهام قتل را قبول دارم، اما خودم هیچ خصومتی با ساسان نداشتم و تا به حال هم نزدیک او نشده بودم.

این در حالی است که پزشکی قانونی در گزارش مرگ مقتول نوشت ضرباتی با جسم برنده و سنگین بر بدن مقتول وارد شده و برخی از ضربات بیش از ۳۰ سانتی‌متر بدن مقتول را شکافته است. ضربه کشنده نیز ضربه‌ای بوده که به یکی از شاهرگ‌های مقتول وارد شده و رگ اصلی بدن او در قسمت گردن را قطع کرده است. به این ترتیب بازپرس از خانواده مقتول خواست تا در صورتی که شکایتی دارند، عنوان کنند.

پدر و مادر مقتول درخواست قصاص متهم را مطرح کردند. پدر مقتول که خودش به دلیل حمل مواد مخدر در زندان به سر می‌برد، از طرف نوه چهارساله‌اش هم درخواست قصاص کرد و خانواده مقتول اعلام کردند قصد گذشت ندارند. به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم به‌زودی پای میز محاکمه می‌رود.

بازداشت کوچک‌ترین قاچاقچی ایران

حسین بساطی فرمانده انتظامی کاشان، اظهار کرد: مأموران کلانتری ۱۴ ناجی آباد شهر کاشان حین کنترل محورهای ورودی شهر کاشان به یک دستگاه خودروی پراید با سرنشین زن و شوهر جوان به همراه دو فرزند خردسالشان مشکوک و آن را متوقف کردند که کوچک‌ترین فرزند آنها سه ساله بود.

وی تصریح کرد: مأموران در بازرسی از این خودرو، مقدار سه کیلو و ۵۰۰ گرم تریاک که داخل خودرو جاسازی‌شده بود کشف کردند. متهمان قصد داشتند در پوشش خانوادگی این مقدار از مواد مخدر را به تهران منتقل کنند که با هوشیاری مأموران دستگیر و به همراه پرونده متشکله جهت سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضائی شدند.

سقوط کارگر جوان از طبقه هفتم ساختمان

سقوط کارگر ۳۷ ساله از طبقه هفتم به طبقه ششم ساختمان در حال ساخت به مرکز ستاد فرماندهی آتش‌نشانی کرمانشاه اطلاع داده شد.

در ساعت ۱۰:۴۳ مورخ ۱۸/‌۱۰/‌۱۴۰۰‬ با اعلام این حادثه به سامانه تلفنی ۱۲۵ کرمانشاه، بلافاصله دو دستگاه خودروی نجات به همراه هفت آتش‌نشان از ایستگاه‌های شماره ۹ و نجات مرکزی به محل حادثه واقع در شهرک پردیس اعزام شدند.

با حضور آتش‌نشانان در محل حادثه مشخص شد که مرد جوان در حال کار، از طبقه هفتم بر روی سقف طبقه ششم سقوط کرده که تیم نجات آتش‌نشانی کرمانشاه ضمن تثبیت مصدوم و اجرای کارگاه نجات، وی را از طبقه ششم به هم کف انتقال و جهت اعزام به مراکز درمانی تحویل عوامل اورژانس دادند.

خودسوزی پسر آبادانی پشت درهای بسته خانه

مجید فرهانی مدیرعامل سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری آبادان، اظهار کرد: در پی اعلام یک خودسوزی در ساعت تقریبی ۱۵:۲۴ جمعه ۱۷ دی ماه سال جاری با سامانه ۱۲۵ آبادان در خیابان شهدای ۱۰ منطقه ذوالفقاری آبادان، سریعاً گروه آتش‌نشانی به محل اعزام شدند.

گروه آتش‌نشانی پس از رسیدن به محل، متوجه شدند جوان ۳۵ ساله‌ای پس از بستن در اتاقش اقدام به خودسوزی کرده و به طور کامل سوخته و فوت کرده است و علت این خودکشی در دست بررسی است.

زنده سوختن زن سردشتی برای نجات ۳ کودک خود

خالد عمرپور، عموی بچه‌ها در خصوص این حادثه اظهار کرد: روز حادثه بچه‌هایش هم در خانه بودند. بخاری که آتش‌گرفت از جان بچه‌هایش و سوختن خانه و زندگی‌اش ترسید. بخاری را بغل‌گرفت تا از اتاق بیرون ببرد اما خودش به شدت سوخت. برادرم آن روز در خانه نبود و حیوانات را برای چرا به صحرا برده بود.

بعد از حادثه، اول او را به بیمارستان سردشت بردند و بعد هم به تبریز منتقل کردند. حدود یک هفته در بیمارستان بستری بود و بالای سرش بودیم. دکترها می‌گفتند درصد سوختگی‌اش بالاست و خطرناک است. آخر هم دوام نیاورد و دو، سه روز پیش فوت کرد. جنازه‌اش را تحویل‌گرفتیم به محل زندگی مادرش در سردشت بردیم و همان‌جا به خاک سپردیم.

شما خودتان یک خانم هستید و می‌دانید بچه‌ها چقدر به مادر نیاز دارند. به خدا قسم، بچه به پدر و مادر نیاز دارد اما پدر یک روز در خانه است و ۱۰ روز بیرون. این مادر است که همیشه‌کنار بچه است. برادرم پدر خوبی است اما مادر برای بچه چیز دیگری است.

یکی از بچه‌ها چهارم ابتدایی، دومی دوم ابتدایی و آخری هم یک پسر دو ساله است. بچه‌ها الان کنار پدرشان هستند اما رسیدگی به آنها سخت است. خواهرم به آنها سرمی‌زند ولی خودش هم زندگی دارد و نمی‌تواند کنارشان بماند. من هم در روستای دیوالان زندگی نمی‌کنم و جای دیگری هستم و هر روز نمی‌توانم به آنها سر بزنم. بعد از مرگ زن داداش، توان ندارم به چشم بچه‌ها نگاه کنم. هر کسی می‌بیند، جگرش کباب می‌شود.

دو بچه بزرگ‌تر که ۱۰ و هشت ساله هستند، می‌دانند مادرشان فوت شده. خودم آنها را سر خاک بردم و گفتم مادرتان از دنیا رفته است اما آخری چیزی نمی‌داند. برادرم هیچ شغل و درآمدی ندارد جز چند حیوان که به صحرا می‌برد. از طرف هیچ سازمان و مؤسسه‌ای هم حمایت نمی‌شود. نه بهزیستی و نه کمیته امداد. از شورای روستا از دهیار یا هر که می‌خواهید بپرسید. پناهمان هستید. هر کاری از دست‌تان بر می‌آید، انجام دهید.

آزاد شخصه‌پور، دهیار روستای دیوالان، اظهار کرد: روستای ما لب مرز است و هیچ امکاناتی نداریم. در روستای ما با این‌که لوله‌کشی شده اما گازرسانی نشده و برای همین مردم از بخاری نفتی برای گرمایش استفاده می‌کنند. ساعت ۱۵:۱۶ دقیقه هشتم دی ماه بود که این حادثه اتفاق افتاد. در خانه این مادر ۴۰ ساله هم بخاری بود. آن روز باک بخاری سوراخ بود که نفت سرریز و وارد دیگ بخاری شد و بعد هم آتش‌گرفت.

وی ادامه داد: مادر از ترس سوختن بچه‌هایش، بخاری را بغل‌کرد تا از اتاق بیرون ببرد اما به راهروی خانه که رسید، پایش سر خورد و افتاد روی زمین. بخاری هم از دستش پرت و نفت روی زمین پخش شد. با پخش شدن نفت، آتش شدیدتر شد و مادر بچه‌ها وسط آتش گیر افتاد. اهالی روستا وقتی دود و آتش را در خانه او دیدند به کمک آنها رفتند و مادر را به بیمارستان بردند اما با ۸۰ درصد سوختگی درمان‌ها افاقه نکرد و فوت شد. اگر کمک اهالی نبود، بچه‌ها هم در آتش می‌سوختند ولی مادر فداکار از جانش به خاطر فرزندانش گذشت.

پایه‌های لق اجاق گاز جان پسر ۴ ساله را گرفت

هفته گذشته به قاضی صادق صفری بازپرس جنایی مشهد خبر رسید که پیکر بی‌جان پسربچه‌ای چهار ساله درحالی‌که ساعتی از مرگ او می‌گذشت به یکی از بیمارستان‌های مشهد منتقل شده است. آنطور که مسئولان بیمارستان گزارش کرده بودند، پسربچه بر اثر واژگون شدن اجاق گاز پنج شعله به رویش، زیر اجاق گاز گرفتار شده و در نهایت جان باخته بود.

علت مرگ پسربچه عجیب بود و بازپرس جنایی پس از دریافت گزارش به همراه تیمی از مأموران آگاهی راهی بیمارستان شدند. کسی که پیکر پسربچه را به بیمارستان منتقل کرده بود، مادر او بود. زن جوان اظهار کرد: مدتی قبل از همسرم به صورت توافقی جدا شدم و حضانت پسرم بر عهده من بود.

ما در آپارتمانی کوچک زندگی می‌کردیم و من گاهی مجبور بودم پسرم را در خانه تنها بگذارم تا سر کار بروم. روز حادثه، طبق معمول درحالی‌که پسرم در خانه تنها بود به محل کارم رفتم. برای اینکه اتفاقی رخ ندهد، در را نیز قفل کردم، اما بعدازظهر وقتی برگشتم، با صحنه‌ای هولناک روبه‌رو شدم.

پسرم ظاهراً به دلیل گرسنگی به آشپزخانه و سراغ اجاق گاز رفته و از آن آویزان شده بود تا دستش به غذا برسد، اما اجاق گاز روی او واژگون شده و از حال رفته بود. با دیدن این صحنه وحشت‌زده پسرم را از زیر اجاق گاز بیرون کشیدم و با اورژانس تماس گرفتم و وی را به بیمارستان منتقل کردیم، اما پزشکان پس از معاینه او اعلام کردند که وی جانش را از دست داده و ساعتی از مرگ او می‌گذرد. اینکه یک اجاق گاز پنج شعله به راحتی روی پسربچه افتاده بود، عجیب به‌نظر می‌رسید.

در این شرایط به دستور قاضی صفری جسد پسربچه به پزشکی قانونی انتقال یافت و بررسی‌ها برای مشخص شدن علت مرگ او آغاز شد. کمی بعد متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند که هیچ آثاری از اینکه پسربچه به قتل رسیده باشد در بدن او پیدا نشده است و وی ظاهراً بر اثر خفگی جان باخته است.

از سوی دیگر وقتی مأموران برای تحقیق راهی محل زندگی زن جوان و پسرش شدند و به پرس‌وجو از همسایه‌ها پرداختند، آن‌ها گفتند که زن جوان عاشق پسرش بود و آن‌ها روز حادثه هیچ مورد مشکوکی ندیده و هرگز نشنیده بودند که وی پسرش را شکنجه کند. بازپرس جنایی که همچنان به موضوع مشکوک بود این بار برای بررسی صحنه مرگ پسربچه راهی خانه آن‌ها شد.

او به سمت آشپزخانه رفت و در بررسی اجاق گاز بود که همه چیز روشن شد. پایه‌ها اجاق گاز آنقدر لق بود که به راحتی تکان می‌خورد و با یک فشار ساده می‌توانست سقوط کند. زن جوان درحالی‌که گریه می‌کرد و خود را مقصر مرگ تنها فرزندش می‌دانست گفت که اجاق‌گاز مدت‌ها در چنین وضعیتی بوده و چند بار دیگر هم نزدیک بوده که واژگون شود، اما وی هرگز فرصت آن را پیدا نکرده که مشکل آن را برطرف کند.

با مشخص شدن اسرار مرگ پسربچه چهار ساله، بازپرس جنایی مشهد دستورات لازم در این پرونده را صادر و به شهروندان توصیه کرد مراقبت فرزندان خردسال خود در خانه باشند و از تنها گذاشتن آنها جدا خودداری کنند. اما در صورت اجبار همه وسایل خطرناک را از دسترس دورنگه داشته و محیط امنی را برای آن‌ها فراهم کنند.

کد خبر 547351

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.