دلم می‌خواهد از کمال‌اسماعیل مجسمه پنج‌متری بسازم

نیم‌تنه‌ کمال اسماعیل در اصفهان از ساخته‌های ایرج محمدی است. این هنرمند کمال اسماعیل را شخصیتی حیرت انگیر دانسته و می‌گوید: دلم می‌خواهد از کمال‌اسماعیل یک مجسمه چهار پنج‌متری بسازم و آن را در بهترین جای اصفهان نصب کنم.

به گزارش خبرنگار ایمنا، کمال‌الدین اسماعیل بن محمد بن عبدالرزاق اصفهانی، معروف به خلاق‌المعانی، شاعر سبک عراقی نیمه نخست قرن هفتم هجری، و آخرین قصیده‌سرای بزرگ ایران در اوایل حمله مغول است که در گیرودار هجوم و قتل‌عام‌های آنان از میان رفت.

هفتم دی‌ماه روز بزرگداشت کمال اسماعیل است. همین موضوع بهانه‌ای می‌شود تا خبرنگار ایمنا با "استاد ایرج محمدی، مجسمه‌ساز" گفت‌وگو کند. مجسمه کاوه آهنگر شناخته‌شده‌ترین مجسمه استاد محمدی است که در میدان انقلاب کلانشهر اصفهان نصب شده است؛ اما مجسمه‌هایی که استاد ایرج محمدی در اصفهان ساخته است کم نیستند… از مجسمه شاه عباس که پیش از کاوه در میدان انقلاب با نام سابق میدان آزادی نصب بود تا نیم‌تنه سهراب سپهری که قرار بود در کنار مقبره‌اش در اردهال کاشان نصب شود و نیم‌تنه صائب و البته نیم‌تنه حیرت انگیر کمال اسماعیل.

گفت‌وگوی کوتاه اما خواندنی خبرنگار ایمنا با "استاد ایرج محمدی، مجسمه‌ساز" را در ادامه می‌خوانید:

- استاد اگر این پیشنهاد به شما می‌شد که یک مجسمه برای اصفهان بسازید آن مجسمه چه بود؟

- دلم می‌خواهد از کمال‌اسماعیل یک مجسمه چهار پنج‌متری بسازم و آن را در بهترین جای اصفهان نصب کنم.

- اما شما یک نیم تنه از کمال اسماعیل در اصفهان ساخته‌اید؟

- بله اما خیلی دوست دارم مجسمه کاملی از او بسازم.

- چرا؟

- وقتی زندگی‌نامه کمال‌اسماعیل را خواندم به شخصیت بسیار بزرگ او پی بردم.

- کمال اسماعیل را چطور شخصیتی دیدید؟

- وقتی مغول‌ها وارد اصفهان می‌شوند، از او می‌خواهند که در دربار مغول شعر بگوید؛ اما او می‌گوید «من برای مغول شعر نمی‌گویم.» می‌گویند «نگویی سرت را می‌بریم.» می‌گوید «سرم را هم ببُرید شعر نمی‌گویم» و متواری می‌شود تا بالاخره او را پیدا می‌کنند و باز هم می‌گویند «اگر برای ما شعر بگویی و شاعر دربار مغول شوی، تو را نمی‌کشیم.» ولی کمال اسماعیل زیر بار نمی‌رود و به این ترتیب سر او را می‌بُرند.

- فکر می‌کنید مردم هم بزرگی او را می‌دانند؟

- بله اما هستند افرادی هم که ندانند، به همین دلیل دلم می‌خواهد آن مجسمه بزرگ از کمال اسماعیل را بسازم و بعد هم یک لوح در کنار این مجسمه بگذارم و بر روی آن او را به خوبی معرفی کنم چون ممکن است مردم تنبلی کنند و برای شناختن این بزرگ‌مرد حتی اندک جستجو در اینترنت یا کتاب نداشته باشند.

- آن زمان که نیم‌تنه کمال اسماعیل را ساختید بازخورد مردم چگونه بود؟

- یک روز با آقای مرتضی نعمت‌الهی (مجسمه‌ساز) در اصفهان بودم و دیدم عده‌ای گردشگر خارجی اطراف نیم‌تنه کمال‌اسماعیل جمع شده‌اند. گفتم: «نعمت برویم ببینیم این‌ها درباره مجسمه چه می‌گویند.» رفتیم و خیلی ما را تحویل گرفتند که مثلاً سازنده این نیم‌تنه را پیدا کرده‌اند و عکس گرفتند؛ چون برای هنر ارزش قائل هستند.

- از کدام کشور بودند؟

- فرانسوی بودند و خوشبختانه آقای نعمت‌الهی هم زبان فرانسوی را خیلی خوب می‌دانست.

- دیدگاهشان درباره نیم‌تنه کمال اسماعیل چه بود؟

- به مرتضی نعمت‌الهی گفتم «نعمت از آن‌ها بپرس به نظر شما این مجسمه چطور است؟» آن‌ها هم جواب دادند که «ما یک نقاشی به نام لبخند ژکوند داریم و این مجسمه شبیه آن است و یک لبخند تمسخرآمیز دارد.» من گفتم: «کجای نیم تنه کمال اسماعیل لبخنده؟» گفتند: «بیا از فلان زاویه نگاه کنید.» من نگاه کردم دیدم درست می‌گویند و پوزخند دارد و گویا نشان‌دهنده این است که با اینکه می‌داند سرش را می‌بُرند، اما باز هم به مغول نه می‌گوید.

گفتم: «دیگر چی می‌بینید؟» گفتند که «ما می‌بینیم که سر او را بریدند و روی سینی گذاشتند.»

من گفتم: «نعمت این‌ها کتاب خوانده‌اند، وگرنه چطور می‌دانند سرش بریده شده!» به آن گفتم: «از کجا می‌گوئید سرش را بریده‌اند؟» گفتند: «بنشینید» و ما هم نشستیم و چشم ما شد آن عمامه یا دستار این نیم‌تنه که آویزان است، اما من در این نیم‌تنه، دستار را به‌گونه‌ای پایین آورده‌ام که انگار بادزده و افقی شده است. بعد چشم را پایین و هم خط با این دستار آوردم و دیدیم که انگار سر روی چیزی شبیه سینی قرار دارد.

من تعجب کردم که این توریست‌ها چه چیزهایی را می‌بینند! درحالی‌که من به دنبال حسم بودم که این شخصیت را به‌گونه‌ای بسازم که آرام نیست و تنها چیزی که استفاده کردم این بود که این خشم را در دستار او نشان دهم که آویزان نیست و آرامش ندارد.

- واکنش شما به چنین دیدگاهی چه بود؟

- آن موقع از خودم خیلی خوشم آمد که چنین مجسمه‌ای را ساختم که از آن‌طرف دنیا برای دیدنش آمده‌اند و از نگاه این توریست‌ها هم خیلی خوشم آمد که اصفهان را انتخاب کرده و شعور زیبایی‌شناسی دارند و این‌قدر درست مجسمه‌ای را که اصلاً هیچ ربطی به آن‌ها ندارد، آنالیز کرده‌اند!

گفت‌وگو از: شیرین مستغاثی، سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 544821

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.