به گزارش خبرنگار ایمنا، سرهنگ بهروز کریمخانی رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی غرب استان تهران، اظهار کرد: در پی گزارش کلانتری ۱۷ نصیرآباد شهرستان شهریار مبنی بر اعلام فقدانی دو برادر در یک کارگاه کاموا فروشی در روستای دهشاد، بررسی موضوع و تحقیقات پلیس در این خصوص آغاز شد.
وی افزود: در آغاز تحقیقات پلیس مشخص شد یکی از برادران، برابر تماس برادرش با خودروی پیکان وانت به کارگاهشان در دهشاد رفته و بعد از آن هیچ خبری از دو برادر و پیکان وانت نشده است لذا با توجه به حساسیت امر، موضوع به صورت جدی در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی غرب استان تهران قرار گرفت.
رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی غرب استان تهران تصریح کرد: با ورود مأموران پلیس آگاهی به محل کارگاه، آثار خونریزی بر روی درب و کف اتاق نگهبانی مشاهده شد که بلافاصله مأموران اداره مبارزه با جرایم جنایی و تشخیص هویت به همراه مقام قضائی در محل کارگاه حضور پیدا کرده و پس از بررسی دقیق و پیگیری رد خون مشخص شد آثار خون تا ورودی یک حلقه چاه عمیق، قابل مشاهده میباشد. با حضور عوامل آتشنشانی، جسد یکی از برادران از داخل چاه کشف شد لیکن با وجود عمق زیاد چاه و حجم آب داخل آن، امکان عملیات جستوجو برای برادر دیگر موجود نبود.
وی ادامه داد: با ارجاع پرونده به اداره مبارزه با جرایم جنایی و آغاز اقدامات تخصصی و بررسیهای فنی پلیس مشخص شد خودرو پیکان وانت برادر دوم توسط مأموران کلانتری گلدسته شهرستان اسلامشهر کشف شده است که با بررسی مجدد چاه آب موجود در کارگاهشان در روستای دهشاد و حضور عوامل آتشنشانی با تخلیه کامل آب چاه به عمق تقریبی ۶۰ متری، جسد برادر دوم نیز از داخل چاه کشف شد.
سرهنگ کریمخانی اظهار کرد: کارآگاهان پلیس آگاهی با بازبینی دوربینهای مداربسته، مسیرهای منتهی به محل وقوع قتل و همچنین مسیرهای منتهی به محل کشف خودروی مقتول، تصاویری از دو نفر جوان که داخل خودرو وانت حضور دارند استخراج کردند که در بررسیهای بعدی مشخص شد اموالی از داخل کارگاه نیز به سرقت رفته است.
وی افزود: با انجام اقدامات اطلاعاتی پلیس، یکی از قاتلان مورد شناسایی قرار گرفته و با هماهنگی مقام قضائی دستگیر شد که در بازجوییها اعتراف کرد که کارگاه را از قبل شناسایی کرده و موضوع را با دو نفر از دوستانش برای سرقت در میان گذاشته و هر سه نفر، تصمیم به سرقت از کارگاه میگیرند.
رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی غرب استان تهران ادامه داد: بامداد ۹ آذرماه، هر سه نفر وارد کارگاه شده و در حال سرقت آهنآلات بودند که یکی از برادران متوجه حضور آنها میشود که با ضربات سلاح سرد، مقتول را مورد ضرب و جرح قرار داده و دست و پای او را بسته و داخل اتاق نگهبانی حبس میکنند در حالی که وی با استفاده از تلفن همراه خودش، موضوع حضور سارقان را به برادرش اطلاع میدهد.
وی تصریح کرد: سارقان کماکان مشغول سرقت آهنآلات و دیگر اموال موجود در کارگاه بودهاند که برادر دوم با یک دستگاه پیکان وانت وارد کارگاه شده و سارقان به محض اطلاع از حضورش با کمین کردن در پشت درب کارگاه، او را نیز غافلگیر و مجروح میکنند و در ادامه سارقان، جسد دو برادر را داخل چاه آب کارگاه انداخته و با خودروی وانت پیکان متواری میشوند.
به گفته سرهنگ کریمخانی پس از اعترافات قاتل و گرفتن نیابت قضائی، تیمی از مأموران پلیس آگاهی در عملیاتی غافلگیرانه و ضربتی، دو قاتل دیگر را در شهر تهران دستگیر کردند که با صدور قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضائی، قاتلان جهت ادامه تحقیقات در اختیار پلیس آگاهی قرار گرفتند.
وی با توجه به واقعه روی داده به شهروندان توصیه کرد: هنگام اطلاع از سرقت و یا اتفاقی ناگوار به جای وارد عمل شدن به صورت مستقیم جهت حفظ سلامت خود، مراتب را سریعاً به فوریتهای پلیسی ۱۱۰ اطلاع دهند تا اقدام به موقع قانونی از سوی پلیس انجام گیرد.
محاکمه زن و شوهر متأهل به جرم خیانت به همسر
رسیدگی به این پرونده با شکایت زن جوانی به نام سحر که مدعی بود همسرش بدون اجازه او و پنهانی ازدواج کرده، آغاز شد. سحر اظهار کرد: من و همسرم با زوجی به نام پریسا و شهرام رفتوآمد خانوادگی داشتیم اما پس از مدتی پریسا از همسرش جدا شد. بعد از چند ماه متوجه شدم که همسرم سهراب با پریسا ارتباط پنهانی دارد وقتی موضوع را به او گفتم در کمال ناباوری به من گفت که پریسا را عقد کرده است.
از سوی دیگر شهرام شوهر سابق پریسا هم با ثبت شکایتی اظهار کرد: من و همسرم بعد از ۱۰ سال زندگی مشترک به صورت توافقی از هم جدا شدیم چون برایم محرز شد که با مرد دیگری ارتباط پنهانی داشته اما بعد از جدایی متوجه شدم که او با دوست صمیمیام ارتباط برقرار کرده بود و حالا هم از او و سهراب شکایت دارم.
این در حالی بود که چند روز بعد سحر شکایتش را پس گرفت با این حال مأموران تحقیقاتشان را ادامه دادند. پس از آن سهراب تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: من با همسرم هیچ مشکلی نداشتم و زندگی خیلی خوبی هم داشتیم اما وقتی دوستم از همسرش جدا شد من بلافاصله با او ازدواج کردم.
بعد از سهراب، پریسا هم مورد بازجویی قرار گرفت و اتهام رابطه پنهانی با سهراب را پیش از طلاق رد کرد. پس از تکمیل تحقیقات پرونده سهراب و پریسا به اتهام خیانت به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه دادگاه همسران سابق دو متهم مدارکی ارائه دادند که نشان میداد آنها قبل از طلاق پریسا با هم ارتباط پنهانی داشتهاند. در جلسه دادگاه، قضات پس از اظهارات متهمان و شاکیهای و همینطور مستندات پرونده، سهراب را به دو سال تبعید و ۹۹ ضربه شلاق و پریسا را به ۱۵ ماه کار اجباری در مرکز نگهداری سالمندان بهصورت سه روز در هفته برای سه هفته در هر ماه و هر روز شش ساعت محکوم کردند و این حکم پس از تأیید در دیوان عالی کشور قطعی شد.
مرگ تلخ مادر و نوزاد به خاطر فرود نیامدن بالگرد
نصب دکل مخابراتی در مجاورت بیمارستان امام علی (ع) شهرستان زرند در استان کرمان و در حریم پروازی پد فرود بالگرد، امکان خدماترسانی اورژانس هوایی استان کرمان را با مشکل مواجه کرده است و این مسئله زمانی حاد شد که چند روز قبل مسئولان این بیمارستان برای اعزام یک زن باردار به بیمارستان کرمان درخواست بالگرد اورژانس کردند. اما به علت وجود دکل مخابراتی در حریم پروازی پد فرود بالگرد، مسئولان اورژانس هوایی اعلام کردند که امکان فرود بالگرد به محوطه بیمارستان وجود ندارد.
مجید نظری مدیر بیمارستان تأمین اجتماعی امام علی (ع) شهرستان زرند اظهار کرد: ۲۵ آذرماه امسال خانم بارداری با حال عمومی نامساعد به اورژانس مراجعه کرد و پس از انجام مراقبتهای پزشکی و درمانی توسط تیم پزشکی، بهخاطر وخامت حال بیمار و شرایط پرخطر بارداری مجبور به اعزام وی با بالگرد شدیم. ما درخواست بالگرد کردیم، اما بهدلیل وجود دکل مخابراتی امکان فرود بالگرد میسر نشد.
وی با بیان اینکه ناچار شدیم بیمار را با آمبولانس و زمینی به بیمارستان مقصد اعزام کنیم، ادامه داد: متأسفانه با وجود همه مراقبتهای پزشکی که در بیمارستان مقصد انجام شد، این خانم باردار و فرزندش چند روز قبل فوت کردند.
نظری با اشاره به اینکه پد فرود بالگرد این بیمارستان در سال ۹۷ مورد بهرهبرداری قرار گرفت، افزود: اخیراً شرکت مخابرات با احداث یک دکل مخابراتی در حریم پروازی این پد، باعث شده که استفاده از این پد با مشکل مواجه شود. در آبانماه طی نامهای با اداره مخابرات و فرمانداری شهرستان زرند مکاتبه و تقاضا کردیم که این دکل جابهجا و این مزاحمت رفع شود چرا که این دکل خارج از حریم بیمارستان است و مجوز احداث دکل مخابراتی تحت نظارت و کنترل بیمارستان نبوده است.
بهگفته وی، حتی دفتر فنی هوانیروز و مشاور ذیصلاح نیز از محل بازدید و اعلام کردند تا فاصله ۱۵۰ متری پد فرود بالگرد نباید هیچ مانعی وجود داشته باشد و در صورت بودن مانع ارتفاع آن نباید بیش از ۱۰ متر باشد اما این دکل ۴۰ تا ۵۰ متر ارتفاع دارد.
علیرضا خدایی، مدیر ارتباطات سیار مخابرات منطقه کرمان با اشاره به اینکه بیمارستان از ابتدا در جریان احداث دکل بوده و پس از شش ماه معطلی فضایی را در اختیار ما قرار ندادند، اظهار کرد: از همان ابتدا چیزی در ارتباط با وجود پد پروازی و رعایت حریم به ما گفته نشد و ما نقشهای از این مسیر در اختیار نداشتیم.
وی با اشاره به اینکه احداث دکل مخابراتی از حدود یک سال قبل آغاز و از خردادماه امسال نیز این دکل نصب شده است، تصریح کرد: بیش از شش ماه این دکل در این نقطه نصب شده و از نظر بصری قابل مشاهده بوده اما مکاتبهای با ما نشده است. از طرفی طبق بخشنامه وزارتخانه ۵۰ متر باید از بیمارستان فاصله داشته باشد که دکل ما حدود ۱۳۰ متر با بیمارستان فاصله دارد و در شرایط فعلی هم امکان جابهجایی دکل وجود ندارد و فقط میتوانیم شش متر از ارتفاع آن را کم کنیم.
عامل قتل در لواسان اعدام شد
رسیدگی به این پرونده از شامگاه بیست و چهارم اسفند سال ۱۳۹۶ و به دنبال گزارش قتل مردی میانسال در خانهاش حوالی لواسانات آغاز شد. خانواده مرد میانسال وقتی به خانه برگشته بودند، با جسد او در حالی مواجه شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده و گوشی تلفن همراه، کارتهای بانکی و مدارک و کلیدهایش به سرقت رفته بود. با اعلام این جنایت به پلیس تحقیقات در این پرونده آغاز شد.
گرچه در تحقیقات میدانی هیچ رد و سرنخی از قاتل بهدست نیامد، اما تیم جنایی با چندین فرضیه در رابطه با این قتل مواجه شدند. فرضیههای متعدد مورد بررسی قرار گرفت، تا اینکه تیم جنایی در تحقیقات دریافتند که قربانی با مرد جوانی به نام حامد اختلاف مالی داشته است. با این احتمال که حامد در این جنایت دست داشته است به سراغ او رفتند اما مشخص شد مرد جوان همزمان با قتل خشایار، ناپدید شده و همین مسأله احتمال اینکه او عامل قتل باشد را پررنگتر کرد. بررسیها برای یافتن حامد ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان پلیس دریافتند متهم فراری به خاطر اعتیاد و مصرف مواد مخدر بازداشت شده و در یکی از زندانهای شمال شرق کشور به سر میبرد.
با شناسایی حامد، پس از هماهنگیهای قضائی، متهم از زندان به تهران منتقل شد و در تحقیقات به جنایت شبانه اعتراف کرده و اظهار کرد: مبلغی را بهعنوان قرض به مقتول داده بودم اما هر بار که از او میخواستم پولم را برگرداند، بهانه میآورد. من واقعاً به پولم نیاز داشتم و همین مسأله هم عامل درگیری بین ما بود.
وی ادامه داد: شب حادثه با مقتول تماس گرفته و زمانی که متوجه شدم او در خانه تنهاست، برای صحبت در خصوص بدهی به سراغش رفتم اما دوباره دعوایمان شد و ناخواسته چاقویی که داخل خانه بود برداشتم و چند ضربه به او زدم. وقتی خونین روی زمین افتاد کارتهای عابر بانک و گوشی تلفن همراه مقتول را سرقت کرده و متواری شدم.
با تکمیل تحقیقات، پرونده حامد برای صدور حکم به شعبه دو دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. متهم در دادگاه به دفاع از خود پرداخت و از اولیای دم درخواست بخشش کرد. اما با توجه به درخواست خانواده مقتول برای قصاص، اعترافات او به قتل، بازسازی صحنه جنایت و مدارک و شواهد موجود در پرونده، قضات دادگاه حامد را به قصاص محکوم کردند.
با تأیید این حکم در دیوان عالی کشور، متهم سه ماه قبل پای چوبه دار رفت اما اولیای دم به متهم دو ماه مهلت دادند. از آنجایی که حامد موفق نشد در این مدت رضایت اولیای دم را جلب کند، با توجه به درخواست آنها، متهم هفته گذشته در زندان رجایی شهر به دار مجازات آویخته و پرونده این جنایت بسته شد.
درگیری آتشین پلیس با سوداگران مرگ
سردار عباسعلی بهدانی فرد فرمانده انتظامی استان یزد اظهار کرد: در راستای تشدید اقدامات انتظامی و برخورد جدی با سوداگران مرگ، مأموران پلیس با اقدامات اطلاعاتی دریافتند قاچاقچیان قصد جابجایی مقادیر زیادی مواد مخدر صنعتی را از طریق کویر دارند که شناسایی و دستگیری آنها به صورت ویژه در دستور کار پلیس قرار گرفت.
وی افزود: مأموران با انجام تحقیقات گسترده موفق به شناسایی خودروی اشرار در کویر مرکزی شده و با مشاهده آن دستور ایست صادر کردند اما قاچاقچیان اقدام به فرار و تیراندازی به سمت مأموران پلیس کردند. با شدت گرفتن درگیری بین پلیس و قاچاقچیان، خودروی اشرار با شلیک گلوله آرپیجی منهدم و در بازرسی از بقایای خودرو سوخته، ۷۲۰ کیلوگرم مواد مخدر از نوع هروئین و شیشه که از مرزهای شرقی کشور بارگیری شده بود و به علت انفجار خودرو قابل تفکیک نبود به همراه یک قبضه سلاح آرپیجی هفت و شش گلوله مربوطه و ۳۹۹ فشنگ سلاح ام پی چهار کشف شد.
فرمانده انتظامی استان یزد ادامه داد: قاچاقچیان با تنگ شدن عرصه و افزایش حجم آتش پلیس، فرار را بر قرار ترجیح داده و به دلیل شرایط محیطی و صعبالعبوری منطقه از محل متواری شدند که تمهیدات لازم برای شناسایی و دستگیری آنها صورت گرفت.
وی در پایان خاطرنشان کرد: یکی از مأموریتهای مهم پلیس، مبارزه با حمل، نگهداری، خرید و فروش و قاچاق مواد مخدر به عنوان بلای خانمان سوز جامعه است و برخورد نیروی انتظامی در این راستا محکم، قاطع و مستمر خواهد بود.
خواهرکشی زن شیشهای در مهمانی
دقایق اولیه بامداد ۳۰ آذر، چند تن از رهگذران در خیابان شعلههای آتشی را دیدند که در حاشیه فضای سبز زبانه میکشید. آنها وقتی به طرف شعلههای آتش رفتند ناگهان با جسد انسانی روبه رو شدند که در حال سوختن بود. لحظاتی بعد خبر این جنایت وحشتناک به پلیس ۱۱۰ گزارش شد و بدین ترتیب با هماهنگیهای انتظامی و امدادی، بلافاصله آتشنشانان عازم بلوار ارشاد شدند.
آنان در حالی زبانههای آتش را خاموش کردند که هنوز چهره و بخشی از پیکر زن میان سال نسوخته بود. طولی نکشید که مراتب به قاضی ویژه قتل عمد اعلام شد و سپس با حضور قاضی محمود عارفی راد در محل کشف جسد، تحقیقات با ریزبینیهای ویژه پروندههای جنایی ادامه یافت. جسد مربوط به زنی حدود ۶۰ تا ۶۵ ساله بود که پارچه پردهای به دور سرش پیچیده شده و چسب نواری پهن اطراف آن گره خورده بود.
کلاه کشی سفید رنگی نیز درون دهان زن میان سال قرار داشت که نشان میداد عامل یا عاملان جنایت، او را خفه کردهاند. از سوی دیگر نیز لباسهای منزل و تیشرت نیمه سوخته با نوشتههای لاتین بیانگر آن بود که جنایت در یک منزل مسکونی رخ داده و سپس عاملان این قتل فجیع، جسد را به محل کشف انتقال داده و رها کردهاند.
قاضی عارفیراد بیدرنگ دستور درج خبر و تصویری از بقایای مشخصات و لباسهای مقتول را صادر کرد تا شهروندان برای شناسایی سریعتر هویت مقتول قبل از انجام عملیات تشخیص هویت به یاری پلیس بیایند. روز پنج شنبه گذشته خبری با عنوان جسد در حال سوختن، ماجرای یک جنایت را فاش کرد که به همراه تصویری از مقتول در صفحه حوادث به چاپ رسید و تلاش کارآگاهان نیز با دستورات محرمانه قضائی برای کشف راز این جنایت وارد مرحله جدیدی شد.
سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده رئیس پلیس آگاهی درباره چگونگی شناسایی و دستگیری عاملان این جنایت وحشتناک اظهار کرد: ساعتی بعد از کشف جسد، گروهی تخصصی از کارآگاهان اداره جنایی با هدایت مستقیم سرهنگ سلطانیان رئیس اداره جنایی، وارد عمل شدند و با بررسی دوربینهای مداربسته ترافیکی و همچنین دیگر شیوههای فنی و اطلاعاتی به ردیابی عاملان رها کردن جسد در حاشیه خیابان ارشاد پرداختند.
وی افزود: در حالی که اثر برداری از صحنه جرم وارد مرحله تشخیص هویتی شده بود، با درج تصویر مقتول در روزنامه یکی از آشنایان وی تصویر جسد را شناسایی کرد و با پلیس تماس گرفت. به دنبال این تماس تلفنی، بیدرنگ کارآگاهان با هماهنگیها و کسب دستورات قضائی وارد عملیات شدند و با شناسایی محل سکونت مهین معروف به سیمین، تحقیقات گستردهای را در این باره آغاز کردند.
رئیس پلیس آگاهی ادامه داد: بررسیهای نامحسوس نشان داد که او حدود دو روز قبل از کشف جسد، در منزل خواهرش مهمان بود. به همین دلیل کارآگاهان خواهر کوچکتر سیمین را دستگیر کردند و با دستورات ویژه قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب منزل وی را مورد بازرسی قرار دادند.
با کشف بقایایی از پارچهها و نوارچسبهایی که دور سر مقتول پیچیده شده بود، مشخص شد که جنایت در منزل خواهر ۴۵ ساله مقتول صورت گرفته است بنابراین کارآگاهان با استفاده از راهنمایی مقام قضائی به اسناد و مدارک دیگری نیز دست یافتند و در ادامه این زن ۴۵ ساله را که معصومه نام دارد، مورد بازجوییهای فنی قرار دادند.
وی تصریح کرد: زن ۴۵ ساله که اعتیاد شدیدی به مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه دارد، در ابتدا سعی میکرد خود را بیخبر از ماجرای قتل خواهرش نشان دهد اما وقتی در برابر اسناد و مدارک انکارناپذیر قرار گرفت، لب به اعتراف گشود و اظهار کرد: شوهرم در یکی از کارخانههای نوشابه کار میکند و درآمدش برای تأمین هزینههای زندگی کافی نبود چرا که او زن دیگری را هم به عقد خودش درآورده و باید مخارج او را نیز میپرداخت.
از سوی دیگر هم من به مواد مخدر اعتیاد دارم و این پولها کفاف تأمین هزینهها را نمیداد به گونهای که خواهرم مخارج تحصیل دخترم در دانشگاه را میپرداخت تا مشکلی برای ادامه تحصیل نداشته باشد. سیمین بعد از مرگ همسرش به عقد موقت جوانی دیگر درآمده بود و همه حقوق و درآمدش را برای همسرش هزینه میکرد و من از این موضوع بسیار رنج میکشیدم که چرا به اندازهای که برای آن جوان خرج میکند به من پول نمیدهد؟ این افکار در ذهنم رژه میرفت تا اینکه خواهرم دو شب قبل از قتل به خانه من آمد و مهمانم شد.
او را نصیحت کردم که پول بیشتری به من کمک کند اما او چیزی نگفت تا اینکه شب دوم مهمانی، قرصهایی تهیه کردم و به او خوراندم. وقتی خوابید، او را با پارچه و چسب نواری پهن خفه کردم و دست و پاهایش را با همان چسبها بستم سپس به برادر و مادرم زنگ زدم که در نزدیکی منزل من زندگی میکنند. به آنها گفتم سیمین را کشتهام اگر نیایید جسد او را ببرید تکه تکهاش میکنم و بیرون میاندازم.
وقتی تماس را قطع کردم خیلی زود برادر و مادرم که ۸۰ سال دارد، از راه رسیدند و با کمک آنها جسد را در صندوق عقب یک پراید مسافرکش گذاشتیم. من هم از قبل یک ظرف چهار لیتری بنزین آماده کرده بودم که آن را با خودم برداشتم و بدین ترتیب جسد را به خیابان آوردیم. با کمک مادر و برادرم جسد را در کنار فضای سبز انداختیم و من هم با ریختن بنزین، جسد را به آتش کشیدم و از محل گریختیم که چند روز بعد هم دستگیر شدم.
سرهنگ کارآگاه شفیع زاده خاطرنشان کرد: در پی اعترافات این زن ۴۵ ساله، بلافاصله عملیات دستگیری مادر و برادر وی نیز آغاز شد و ساعتی بعد آنها با دستور مقام قضائی به دام افتادند.
وی با قدردانی از همه عوامل کشف جرم و به ویژه دستورات قاطعانه مقام قضائی اضافه کرد: هنوز زوایای پنهان زیادی در این پرونده جنایی وجود دارد که بررسیهای تخصصی کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ نوریان افسر پرونده، همچنان ادامه دارد و جزئیات بیشتر ماجرا بعد از ریشهیابی دقیق این جنایت هولناک اطلاعرسانی خواهد شد.
نظر شما