به گزارش خبرنگار ایمنا، آمارها نشان میدهد که بیش از ۷۰ درصد رزمندگان دوران دفاع مقدس از جوانان بودند. تعداد زیادی از این جوانان مشغول به تحصیل در مدرسه و یا دانشجوی دانشگاه بودند که به جبهههای جنگ رفتند. از بین بیش از ۲۰۰ هزار شهید دوران دفاع مقدس پنج هزار شهید دانشجو بودند و دو هزار و ۷۰۰ نفر از این شهدا در رشته پزشکی تحصیل میکردند. یک هزار و ۴۰۰ شهید هم از دانشجویان علوم پزشکی هستند.
شهیدان «سعید و رضا شعبان قهرودی» دو برادری هستند که در دانشگاه علوم پزشکی مشغول به تحصیل بودند اما با وقوع جنگ، درس را رها کرده و به جبهه رفتند. خواهر این دو شهید در خاطراتش اظهار داشته است: «هر دو برادرم با کمال میل به جنگ رفتند، در کنارش با جدیت درس میخواندند و جنگ مانعی برای درسشان نبود. آنها مصداق حرف امام (ره) بودند که ما مأمور به انجام تکلیفیم نه نتیجه».
حقیقت آن است که همه شهدا در زمان جنگ حضور در میدانهای نبرد را تکلیف خود دیدند، به همین دلیل بود که امر مهمی چون درس خواندن را رها کردند تا به تکلیف خود در دفاع از کشور عمل کنند.
شهدایی هم بودند که در کنار شرکت در جبهههای جنگ درس را رها نکردند و در همان میدان رزم و درگیری با دشمن مشغول خواندن درس شدند. نمونهاش شهید «وحیدرضا احتشامی» بود که دوستانش تعریف کردند هر زمان در جبهه بیکار میشد و یا در نوبت نگهبانی بود، برای کنکور درس میخواند، خبر قبولیاش در رشته پزشکی دانشگاه تهران زمانی رسید که شهید شده بود.
برخی دیگر از شهدا حرف امامشان حجت اول و آخر آنها برای عمل به وظیفه بود. شهید «زینالدین» به چند دانشگاه فرانسه تقاضای پذیرش داده بود، وقتی فهمید یکی از دوستانش که در آنجا درس میخواند به ایران برگشته به دیدارش رفت. دوستش گفته بود «یک بار رفتم خدمت امام، گفتند به وجود تو در ایران بیشتر نیاز است. من هم برگشتم. حالا تو کجا میخواهی بروی؟» سر همین حرف منصرف شد.
شهید «احمدرضا احدی» دانشجوی پزشکی دانشگاه شهید بهشتی و رتبه اول دانشگاه در سال ۹۴ بود که در یادداشتی به خوبی دلیل رفتنش به جبهه را تبیین کرده و نوشته است: «کدام مسئله را حل میکنی؟ برای کدام امتحان درس میخوانی؟
به چه امید نفس میکشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر میکنی؟
از خیال، از کتاب، از لقب شاخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت در کیفت میگذارد؟
کدام اضطراب جانت را میخورد؟
دیر رسیدن به اتوبوس، دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟
دلت را به چه چیز بستهای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟
صفایی ندارد ارسطو شدن / خوشا پر کشیدن، پرستو شدن»
شهید «وزوایی» که دو برادر و خواهرش در آمریکا بودند و خودش هم پذیرش آمریکا داشت با اوج گرفتن انقلاب در ایران ماند و حاضر نشد به آمریکا برود. او که در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف از سال ۱۳۵۵ مشغول به تحصیل بود در دوران دفاع مقدس فرماندهی گردان حبیب ابن مظاهر در تیپ تازهتاسیس محمد رسولالله (ص) را برعهده داشت. بعد از مدتی فرمانده تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع) شد تا سرانجام در اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در سن ۲۲ سالگی به شهادت رسید.
با وجود اینکه شهدای زیادی از نخبگان کشور در دوران جنگ تحمیلی در صحنههای مختلف دفاع مقدس شرکت کردند و با رشادت و جانفشانی به دفاع از کشور پرداختند اما امروز کمتر نامی از این بزرگمردان حتی در مراکز علمی و دانشگاهی به میان میآید. بسیاری از دانشجویان حتی نام معروفترین شهدای نخبه کشور را نمیدانند و این موضوع روشن است که نهادهای مسؤول اقدام جدی برای شناساندن شهدای نخبه به جامعه علمی و دانشجویان نکردهاند. در شرایطی که کشور نیازمند بازخوانی الگوهای معنوی و اسطورههای حقیقی خود هستند باید کاری اساسی در زمینه معرفی این شهدا انجام شود. در سالهای اخیر اگرچه کنگره شهدای دانشجو تا حدودی به این موضوع پرداخته اما لازم است تا نهادها و سازمانهای فرهنگی همت بیشتری برای تحقق این موضوع داشته باشند.
نظر شما