به گزارش خبرنگار ایمنا، یک منبع کارگری درباره جزئیات بیشتر حادثه مرگ یک کارگر زن با دستگاه بالابر در قم، اظهار کرد: حادثه در یک کارگاه کیکپزی در خیابان بلوار امین قم رخ داده اما در مورد مشخصات کارگر و محل حادثه اطلاعرسانی نشده بود.
وی با بیان اینکه در این واقعه یک کارگر زن متأهل به نام کابلی ۳۶ ساله جان باخته است، ادامه داد: حوالی ساعت ۰۷:۴۷ صبح روز هشتم آذرماه یکی از کارگران یک واحد کیکپزی برای انجام کار زمانی که میخواست سوار بالابر شود و در حالی که یک پای وی داخل کابین و یک پای دیگر بیرون آن مانده بود، بر اثر پاره شدن ناگهانی سیم بکسل نگهدارنده، تعادل خود را از دست داده و به همراه کابین به طبقه پایین سقوط میکند و بر اثر اصابت سر با کف بالابر جان خود را از دست میدهد.
این منبع کارگری افزود: از قرار معلوم این کارگاه کیکپزی دارای دو کفه بالابر است و بالابری که این کارگر زن روی آن دچار حادثه شده حدود ۱۴ سال پیش نصب شده و گفته میشود استاندارهای لازم ایمنی رابرای حمل بار و جابجایی کارگران نداشته است. ظاهراً سوابق کاری خانم کابلی در این واحد کیکپزی تا روز حادثه، حدود ۲۰ روز بوده است.
دستگیری یک زوج برای حمل موادمخدر
سردار یحییالهی فرمانده انتظامی لرستان، اظهار کرد: در پی اشراف اطلاعاتی پلیس مبنیبر حمل مقادیری مواد مخدر توسط یک سوداگر مرگ با یک دستگاه سواری پراید همراه همسرش از استانهای همجوار به الیگودرز، موضوع در دستور کار مأموران پلیس مبارزه با مواد مخدر قرار گرفت.
وی افزود: مأموران با تشکیل اکیپهای ویژه سوداگر مرگ را پساز شناسایی به صورت نامحسوس تحت رصد و پایش قرار داده و خودروی پراید حامل مواد مخدر را در شهرستان الیگودرز متوقف کردند. با دستگیری سوداگر مرگ و همسرش، در بازرسی از این پراید مقدار ۲۱ کیلو و ۸۰۰ گرم تریاک که به صورت ماهرانهای در خودرو جاسازی شده بود، کشف شد.
فرمانده انتظامی لرستان، ادامه داد: مبارزه بیامان و جدی با مواد مخدر از اولویتهای اصلی پلیس است و شهروندان میتوانند اخبار و اطلاعات خود را در این زمینه با نیروی انتظامی در میان بگذارند.
قتل دختر ۱۰ ساله بخاطر زن دوم
مرد سنگدل که بهخاطر اعتراضهای همسر دومش دختر خود را بهقتل رسانده در حالی محاکمه خواهد شد که همسر سابقش از او گذشت کرده است. رسیدگی به این پرونده از سال ۹۸ با شکایت مادر یک دختر ۱۰ ساله مبنی بر ناپدید شدن او آغاز شد.
وی در تشریح ماجرا اظهار کرد: ۱۱ سال پیش ازدواج کردم و یکسال بعد صاحب دختری شدیم. بهخاطر اختلافهایی که با همسرم داشتیم وقتی دخترم هشت ساله بود به ناچار متارکه کردیم و او سحر را پیش خودش برد. پس از آن هر هفته دخترم را میدیدم اما الان مدتی است که همسر سابقم با بهانههای مختلف اجازه نمیدهد نه دخترم را ببینم و نه صدایش را بشنوم. فکر میکنم اتفاقی برایش افتاده و او از من پنهان میکند.
با این شکایت مرد جوان مورد بازجویی قرار گرفت اما مدعی شد که مدتی قبل سحر را به همسر سابقش تحویل داده است.
وقتی ادعای دروغ وی برای مأموران ثابت شد بازجوییها ادامه یافت و در نهایت لب به اعتراف گشود و اظهار کرد: وقتی از همسر اولم جدا شدم چون نمیتوانست از دخترمان نگهداری کند او را نزد خودم نگه داشتم اما مدتی بعد با زن دیگری ازدواج کردم. مرضیه همسر دومم از همان ابتدا برایم شرط گذاشت که باید سحر را به مادرش تحویل دهم و نمیتوانم او را به خانهمان بیاورم. با این حال توجهی نکردم اما وقتی پسرمان به دنیا آمد همسرم پایش را در یک کفش کرد که سحر باید از خانه برود نمیدانستم باید چه کار کنم او گفت سحر را سربه نیست کن و پیشنهاد داد تا او را به مرد غریبهای که میشناخت تحویل دهم اما من راضی به این کار نشدم.
وی ادامه داد: با این حال آنقدر به من فشار آورد تا اینکه یک روز به ناصرخسرو رفتم و قرصی کشنده خریدم و بعد دخترم را سوار موتورم کردم و به پاکدشت رفتیم. در آنجا قرص را بههمراه آبمیوه به دخترم دادم. در راه برگشت حال سحر بد شد و وقتی به نزدیکی خاورشهر رسیدیم متوجه شدم که بیهوش شده که همانجا سحر را از موتور پیاده کردم و به خانه برگشتم و بعد از آن هم دیگر خبری از او ندارم.
با اعترافات تکان دهنده این پدر سنگدل مأموران شناسایی دختر خردسال را در دستور کارشان قرار دادند اما ردی از سحر پیدا نشد. در ادامه مادر سحر از همسر دوم شوهر سابقش هم به اتهام معاونت در قتل شکایت کرد. پدر سحر هم شکایتی از همسر دومش ثبت کرد و گفت: اگر فشارهای همسر دومم نبود من دست به این کار نمیزدم.
با این شکایتها مرضیه بازداشت شد اما اتهامهای وارده را رد کرد و اظهار کرد: من هیچ وقت شوهرم را مجبور به کشتن دخترش نکردم.
پساز حدود دو سال از این جنایت با اینکه مادر سحر از قتل دخترش گذشت کرد اما برای مرد جوان به اتهام قتل فرزندش و برای همسر دومش به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر و پروندهشان به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و آنها بهزودی محاکمه خواهند شد.
اختراعم را دزدید من هم کشتمش
۱۸ شهریور امسال، مرد جوانی در حال عبور از جنگلهای شیان در منطقه لویزان بود که ناگهان با جسد مرد میانسالی مواجه شد. با اعلام موضوع به پلیس دقایقی بعد بازپرس محمد جواد شفیعی و تیم جنایی راهی محل شدند. کارآگاهان با حضور در صحنه با جسد مرد میانسال در حالی مواجه شدند که با ضربات جسمی نوک تیز به قفسه سینهاش جان باخته بود. جسد به دستور بازپرس جنایی برای مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد. متخصصان پزشکی قانونی زمان مرگ را هشت ساعت قبل از کشف جسد اعلام کردند.
از آنجا که در چند قدمی جسد آتشی بر پا شده و جنازه مرد میانسال نیز در کنار جوی آب افتاده بود این طور به نظر رسید که عامل این جنایت، از آشنایان مقتول باشد. در ادامه تحقیقات هویت مقتول به نام حامد به دست آمد و بررسیهای میدانی حکایت از آن داشت که مرد ۵۳ ساله در کار جمعآوری ضایعات بوده و برای انجام کارش به جنگلهای اطراف میرفته است.
برای بهدست آوردن سرنخی از عامل قتل، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به تحقیقات میدانی در منطقه لویزان پرداخته و در این میان مرد جوانی مدعی شد آخرین بار مقتول را با مردی به نام شایان دیده است. او گفت: روز حادثه مقتول را دیدم که گفت با شایان قرار ملاقات دارم. شایان گاهی به این محدوده میآمد و او را قبلاً دیده بودم.
این در حالی بود که چند مرد جوان هم مدعی شدند روز حادثه صدای درگیری از داخل جنگلهای شیان شنیدهاند و مرد جوانی را دیدهاند که هراسان از آنجا دور شده است. مشخصاتی که شاهدان از مرد فراری به پلیس دادند، با مشخصات شایان شباهت زیادی داشت و همین مسأله احتمال دست داشتن وی در این جنایت را پررنگ کرد. وقتی کارآگاهان راهی محل زندگی شایان شدند وی متواری شده بود که این فرار مهر تأییدی بر دست داشتن مرد ۳۵ ساله در قتل بود.
در حالی که ردیابیها برای دستگیری متهم ادامه داشت چند روز قبل با گزارشی که به پلیس رسید مخفیگاه شایان در یکی از شهرستانها شناسایی شد و کارآگاهان اداره ۱۰ پس از گرفتن نیابت قضائی راهی محل شده و متهم را دستگیر کردند. پس از انتقال متهم به شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت وی به قتل اعتراف کرد.
متهم اظهار کرد: من خیلی باهوش و نابغه هستم مدتی قبل پمپ آبی اختراع کردم که بدون آب، برق و دینام کار میکرد تمام آرزویم این بود که این اختراع را ثبت کنم. اما مقتول اختراع مرا دزدیده بود و میخواست به نام خودش ثبت کند. سر همین موضوع باهم اختلاف پیدا کردیم و به ناچار دست به قتل زدم.
روز حادثه باهم به جنگل شیان رفتیم و آتش روشن کردیم. اختراعم را با خودم برده بودم تا به او نشان دهم. اما حامد با دیدن اختراعم با تمسخر آن را به زمین پرت کرد که باعث شکستن آن شد. او از حسادتش این کار را انجام داد ولی مطمئنم که میخواست این اختراع را به نام خودش ثبت کند. پس از شکستن پمپ با چوب دستی ضربهای به من زد، من هم قیچی دستم بود نمیخواستم قیچی را به قفسه سینهاش بزنم، میخواستم به بازوی او بزنم که او یک دفعه چرخید و قیچی وارد قفسه سینهاش شد. یک لحظه عصبانیت کار دستم داد، او اختراعم را خراب کرده بود و من برای دفاع از خودم او را زدم.
سپس قیچی را داخل جوی آب انداختم و به شهرستان رفتم. آنجا مخفی شده بودم اما در یک دورهمی شبانه، از جنایت ناخواستهای که مرتکب شده بودم گفتم. درد دلهای شبانه آن دورهمی باعث شد که یکی از افرادی که در آنجا حضور داشت، ماجرا را به پلیس گزارش دهد و دستگیر شوم.
داستانسرایی تخیلی مرد در قتل همسر خود
تحقیقات قضائی از مردی که متهم است در جریان کشمکشهای خانوادگی همسرش را از پا درآورده، در حالی ادامه دارد که این مرد به همسرکشی اعتراف کرده است. تحقیقات درباره این پرونده از زمانی آغاز شد که مردی ناشناس با مرکز فوریتهای پلیسی استان فارس تماس گرفت و گفت وقتی در حال عبور از یک جاده بود، جسمی مشکوک را مشاهده کرد و جلو رفت و ناگهان خود را در برابر پیکر بیجان زنی جوان دید.
کارآگاهان جنایی بعد از دریافت این گزارش به محل کشف جسد رفته و متوجه شدند مقتول که زنی جوان است، چند ساعت قبل کشته شده و سپس قاتل یا قاتلان جنازه او را به این محل منتقل و رها کردهاند. شواهد گویای آن بود که انتقال جسد با انگیزه از بین بردن سرنخها اتفاق افتاده است. جسد با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد تا علت مرگ زن جوان مشخص شود.
متخصصان بعد از انجام آزمایشهای لازم، اعلام کردند این زن هدف ضربات جسم سخت قرار گرفته و به علت جراحات وارده و خونریزی زیاد جانش را از دست داده است. نکتهای که توجه کارآگاهان را جلب کرد، این بود که مقتول پیش از مرگ در برابر قاتل مقاومت نکرده بود و همین موضوع نشان میداد او به دست فردی آشنا از پا درآمده است.
بعد از افشای هویت مقتول، کارآگاهان تصمیم گرفتند از شوهر او تحقیق کنند تا بلکه بتوانند از این جنایت گرهگشایی کنند؛ اما مرد جوان از زمان کشته شدن همسرش فراری شده بود. اینگونه بود که برای افسران جنایی جای تردید باقی نماند که این مرد همسرش را قربانی کرده و سپس به مکانی نامعلوم گریخته است. اکنون پرسش اصلی این بود که مرد جوان به کجا رفته بود و برای گام بعدی چه نقشهای در سر داشت؟
کارآگاهان تلاش خود را برای یافتن ردی از مرد مظنون به همسرکشی ادامه دادند تا اینکه بالاخره ردپای او را پیدا کردند و توانستند این متهم را غافلگیر و دستگیر کنند. متهم بعد از انتقال به پلیس آگاهی زیر بار اتهام قتل نرفت و گفت فردی غریبه روز حادثه وارد خانهشان شد و زنش را کشت و سپس گریخت.
این مرد وقتی تحت بازجوییهای بیشتر قرار گرفت، نتوانست نشانهای از مرد غریبه در اختیار پلیس بگذارد و توضیح بدهد این فرد چرا و چگونه وارد منزلشان شد و از این جنایت چه هدفی داشت؛ همین امر نشان میداد او برای فرار از اتهام، سناریویی ساختگی را مطرح کرده است. ادامهیافتن بازجوییها از این مظنون به اعتراف او منجر شد.
این مرد که خود را در بنبست میدید، اظهار کرد: من و همسرم چند سال قبل با هم ازدواج کردیم، ولی همیشه با هم اختلاف داشتیم و کشمکشها ادامه داشت. اختلاف ما بر سر موضوعات مختلف بود. از این شرایط خسته شده بودم و نمیدانستم چه کار باید بکنم. ادامه زندگی با این وضعیت تقریباً غیرممکن بود و باید راه چارهای پیدا میکردم. در نهایت تصمیم گرفتم زنم را بکشم تا از این وضعیت خلاص شوم. در نهایت روزی که بهشدت عصبانی بودم، این نقشه را اجرا کردم.
وی ادامه داد: بعد برای اینکه ردی از خودم به جا نگذارم، جسد را از خانه خارج و در جادهای خلوت رها کردم و خودم هم از خانهمان فراری شدم. گمان میکردم مدت زیادی طول میکشد تا جسد پیدا شود و تا آن موقع همه سرنخها از بین رفته است. از طرفی با خودم نقشه کشیده بودم اگر پلیس به من شک کرد، قتل را گردن فردی خیالی بیندازم؛ اما عاقبت دستم رو شد. متهم بعد از این اعترافها، به بازپرس معرفی شد و در دادسرا نیز جزئیات همسرکشی را شرح داد. او اکنون در بازداشت به سر میبرد تا بعد از تکمیلشدن تحقیقات مقدماتی، کیفرخواست علیه او صادر و در دادگاه کیفری محاکمه شود.
مرد خشمگین نوهاش را بیمادر کرد
یک فقره قتل در یکی از نقاط شهر دامغان به فوریتهای پلیسی ۱۱۰ اطلاع داده شد و بلافاصله مأموران نیروی انتظامی با مراجعه به صحنه قتل تحقیقات خود را برای علت حادثه و عامل این جنایت آغاز کردند.
در تحقیقات اولیه مشخص شد که مقتول زن ۳۵ ساله متأهل و دارای یک فرزند بوده و با اسلحهشکاری بر اثر اختلاف خانوادگی در منزل شخصی خود به قتل رسیده است.
به گفته پلیس تمام شواهد حاکی از این است که مظنون اصلی این پرونده پدر ۶۰ ساله مقتول است که بلافاصله مراتب دستگیری وی به انجام رسید. تحقیقات بیشتر درباره این قتل ادامه دارد.
اعتیاد علت قتل خواهر به دست برادر
۱۹ فروردین پارسال درپی اعلام گزارش مرگ مشکوک دختر جوانی به نام سارا در چهار باغ کرج به پلیس آگاهی استان البرز پروندهای تشکیل شد. بهدنبال تناقضگوییهای اعضای خانواده و آثار جراحتی که روی صورت برادر مقتول بود ظن پلیس به اینکه جنایتی خانوادگی رخ داده است بیشتر شد. برادر مقتول که بنیامین نام داشت و ۲۷ ساله بود در ادامه بازجوییهای جنایی سرانجام لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایتش برداشت.
وی در اعترافاتش اظهار کرد: چند وقتی بود که خواهرم معتاد شده بود و بعد از ترک خانواده در خانه مجردی زندگی میکرد پدرم به شدت از او عصبی شده بود هرچقدر تلاش کردیم خواهرم سر به راه شود نشد آنقدر بحث و مشاجره در خانواده بر سر این موضوع زیاد شده بود که من دیگر نمیدانستم چه کار کنم تا اینکه رفتم سراغ خواهرم و با او درگیر شدم بعد او را با دستانم خفه کردم. بعد به خانه پدرم برگشتم و موضوع را گفتم و تصمیم گرفتیم این جنایت را مخفی کنیم.
این متهم پس از اعتراف، به اتهام قتل عمد به دادسرا منتقل شد پس از تکمیل پرونده چون پدر و مادر مقتول اعلام شکایت نکردند متهم با قید ضمانت آزاد بود. در بررسی سوابق متهم مشخص شد او مدتی قبل به اتهام سرقت محکوم به زندان شده بود که در زمان آزادی مشروط مرتکب این جنایت شد. این پرونده قتل سرانجام صبح دیروز روی میز قضات شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز قرار گرفت. در ابتدای جلسه دادگاه نماینده دادستان متن کیفرخواست را خواند سپس پدر و مادر مقتول بار دیگر گفتند از پسرشان شکایتی ندارند.
متهم در حالی که اظهار ندامت و پشیمانی میکرد، افزود: رفتار خواهرم باعث عذاب همه ما شده بود من دیگر از جرو بحثهای مدام بر سر خواهرم خسته شده بودم هر وقت خانه بودم پدر و مادرم بر سر این ماجرا باهم مشاجره داشتند خواهرم هم قصد نداشت اعتیادش را کنار بگذارد این مسأله مرا بشدت آزار میداد تا اینکه آن اتفاق تلخ افتاد. پس از پایان اظهارات متهم رئیس دادگاه ختم جلسه را اعلام کرد و بدین ترتیب قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
نظر شما