به گزارش خبرنگار ایمنا، هر چند پایان تلخ مطلوبتر از تلخی بیپایان است، اما باید بدانیم طلاق پیامدها و تبعات بسیاری بر اعضای یک خانواده دارد که ممکن است اثرات آنها گاهی سالها ادامه یابد. نرخ طلاق در افراد بالای ۵۰ سال دو برابر و در افراد بالای ۶۵ سال سه برابر شده است، مطابق آمارها، بسیاری از طلاقها در پنج سال نخست زندگی مشترک رخ میدهد. اما پدیده «طلاق خاکستری» یعنی طلاق افراد بالای ۵۵ سال در دو دهه اخیر که در کشور در حال شیوع است.
به طور کلی طول عمر انسانها بیشتر شده و یکی از دلایل پدیده طلاق خاکستری این است که وقتی آنها به راه پیش رویشان نگاه میکنند و میبینند که مثلاً ۲۰ سال دیگر تا آخر مسیر در پیش دارند، گزینههای بیشتری را در برابر خود میبینند، از جمله آنها گزینه ترک زندگی خانوادگی است. عدهای فکر میکنند طلاق پس از ازدواج طولانی مدت، ممکن است تأثیری بر فرزندان بزرگسال نداشته باشد، زیرا آنها زندگی خود را شروع کردهاند، اما به واقع چنین چیزی صحت ندارد. طلاق در هر سنی برای فرزندان سخت است و شرایط روحی و روانی نامناسبی را تجربه خواهند کرد.
این مسئله پیامدهای منفی زیادی دارد. فشار مالی برای زنان بزرگترین دغدغه بعد از طلاق است. بسیاری از زنان هیچ وقت شاغل نبودهاند و در چنین سن و سالی نیز به سادگی نمیتوانند شغلی پیدا کنند. مسئله پیامدهای ناشی از تنهایی بر وضعیت سلامتی آنها هم مطرح است، کارشناسان تاکید دارند در مقطعی که همه فکر میکنند زوجها به خوبی در رابطه خود جا افتادهاند، ارتباط خوبی با هم برقرار کردهاند و خیال دارند تا آخر کار در کنار هم بمانند، تعداد زیادی از آنها به فکر جدایی از یکدیگر میافتند.
طلاق یک سرماخوردگی آسیبهای اجتماعی است
احسان کاظمی روانشناس اجتماعی و مشاور خانواده در گفتوگو با خبرنگار ایمنا در خصوص بروز طلاق خاکستری در سالمندی زوجین، اظهار میکند: تعدادی از طلاقها در پنج سال اول زندگی اتفاق میافتد و عدهای از زوجها طلاق را با واسطه اطرافیان به تعویق انداخته و بر این باور بودند با فرزندآوری وضعیت زندگی آنها بهتر میشود به همین دلیل به زندگی ادامه دادند، در واقع بین این زوجین تفکر آبرومحوری وجود داشته است که به تدریج انتظارها افزایش پیدا میکند، این گروه از زوجین تحت تأثیر بسیاری از عوامل مانند رسانهها، نسل جدید دختران و پسران و ریخته شدن قبح طلاق به تدریج از همدیگر فاصله میگیرند.
وی اضافه میکند: میگویند افسردگی به دلیل شیوع زیادی که دارد سرماخوردگی روانی نامیده میشود و طلاق هم به علت گستردگی زیاد سرماخوردگی آسیبهای اجتماعی شده است و شیوع آن زیاد شده و واکنش روانی، ذهنی و عاطفی افراد نسبت به موضوع طلاق کاهش پیدا کرده است، این جملهها که بسیاری از والدین به دختران خود از سالهای قبل گفتهاند که «اگر میبینی رفتار شوهرت مناسب نیست زندگی را ره کن و به خانه بیا»، «به زندگی مشترک ادامه نده»، «تا فرزند نداری سعی کن جدا شوی» و بدون تردید گفتن این جملهها باعث شده که نسل بعدی یعنی پدر و مادرهای فعلی در سنین بالا تصمیم به جدایی بگیرند.
این روانشناس اجتماعی تاکید میکند: بسیاری از اوقات از مراجعه کنندههایی که برای مشاوره میآیند و در سنین بالا قصد جدایی دارند میشنویم که میگویند «همان سالهای اول زندگی میخواستیم جدا شویم و فامیل نگذاشتند»، «من میخواستم جدا شوم و ادامه دادم تا فرزندانم بزرگ شوند و زندگی تشکیل دهند» و حالا که فرزندانم رفتهاند میخواهم طلاق بگیرم، در واقع همه این موارد عوامل پنهان طلاق است.
کاظمی تصریح میکند: در گذشته ازدواجهای اشتباه داشتیم در حال حاضر این ازدواجها سریع به طلاق کشیده میشود به دلیل اینکه آزادیها و فرصتهایی برای دختران و پسر وجود دارد، سبک اشتباه انتخاب همسر در گذشته هم بوده است و به همین دلیل طلاقهایی که باید ۳۰ سال گذشته اتفاق میافتاد در حال حاضر رخ میدهد.
طلاق خاکستری طلاق با تعویق است
این مشاور خانواده اظهار میکند: طلاق خاکستری همین طلاقهای امروزی با تعویق و تأخیر است که رخ میدهد. بسیاری از اوقات اختلاف زوجین بعد از دوران میانسالی اتفاق میافتد برای مثال در بین بازنشستهها اختلاف زیادی به وجود میآید و با بازنشستگی مردان به علت کم حوصلگی زنان و فشارهای اقتصادی باعث میشود به فکر طلاق بیفتند، بسیاری از اوقات فرزندان بزرگتر که در طول زندگی والدین شاهد اختلافهای آنها بودند به پدر یا مادر که مورد ظلم واقع شده است کمک میکنند تا بتواند سریع طلاق بگیرد، اگر فرزندان خارج از کشور باشند برای پدر یا مادر خود دعوت نامه به خارج از کشور میفرستند و او را به جدایی ترغیب میکنند.
وی تصریح میکند: مورد دیگری که باعث میشود طلاق خاکستری اتفاق بیفتد انتظارهایی که است که در این دوران وجود دارد، بسیاری از اوقات زن به این نتیجه میرسد که مرد در زندگی به او خیانت کرده و تنها به خاطر فرزندان خود سکوت کرده است، وقتی به میانسالی میرسد و فرزندان او بزرگ میشوند به این نتیجه میرسد که طلاق گرفته و انتقام خود را بگیرد، به هر حال ناسازگاریها از ابتدای شروع زندگی وجود داشته و در دوران بازنشستگی شدت پیدا میکند، به نظرم دیدن این نوع طلاقها به معنای شیوع این پدیده نیست.
لزوم دسترسی مردم به آموزش رایگان
وی میافزاید: به نظرم عمده مشکل خانوادهها این است که فرزندان هنوز به بلوغ نرسیدند و ازدواج میکنند و منظور از بلوغ سن فرزندان نیست، زمانی که ازدواج درستی صورت نگیرد فرزندپروری اتفاق نمیافتد، در ازدواج اشتباه فرزندآوری وجود دارد اما ازدواج درست با فرزندپروری همراه دارد.
این مشاور خانواده تصریح میکند: در جامعه امروزی در بین خانوادهها مشکل سواد زندگی داریم آمار بالای تصادف در شهرها نشان میدهد برای کاهش تصادفات شهری باید به مردم آموزشهای لازم داده شود، به نظرم عمده بحث تحکیم خانواده به ارتباط زوجین وابسته است.
کاظمی اظهار میکند: فرزندآوری موجب شکلگیری خانواده میشود و رابطه زوجی بر اصل آموزش استوار است، لازم است آموزش رایگان شود و در دسترس مردم قرار بگیرد، و آموزش مستمر اجباری شود در این صورت آمار طلاق، خیانت، نارضایتی زناشویی و طلاق عاطفی به شدت کاهش پیدا میکند.
این روانشناس اجتماعی اضافه میکند: اکثر جوانان نمیدانند چطور رابطه زوجی را مدیریت کنند، زوجها همدیگر را دوست دارند اما به همدیگر آسیب میزنند و خیانت میکنند، همدیگر را دوست دارند اما از هم فاصله میگیرند در جامعه ارائه آموزشهای لازم به زوجین را نداریم، تا زمانی که آموزش تنها به بهزیستی یا کلینیکهایی که تنها به جیب مردم نگاه میکنند، نمیتوانیم خانوادههای مستحکم داشته باشیم به دلیل اینکه آموزش و مشاوره تبدیل به یک نوع بیزینس شده است.
جای خالی آموزش و هزینههای هنگفت مشاوره خانواده
وی اظهار میکند: بخش عمدهای از نیاز شدید مردم به مشاوره با هزینههای هنگفتی همراه است و جای آموزش در جامعه خالی است، اگر خانوادهها آموزشهای لازم را ببیند کمتر به مشاوره نیاز دارند، اگر آموزشها زیبا و جذاب در جامعه شکل بگیرد، در شبکههای مجازی شاهد پست گذاشتن و صحبتهای توخالی افراد متفرقه این حوزه با جذب فالور زیاد نخواهیم بود، به دلیل اینکه این افراد در فضای مجازی تنها به عامل جذابیت و فرم توجه کرده و به مردم آموزش لازم را ارائه نمیدهند.
کاظمی میافزاید: کشوری مانند ترکیه وزیر خانواده و وزارت خانه دارد، متأسفانه در ایران این وزارتخانه وجود ندارد، مهمترین مشکل جامعه ما این است که «خانواده اولویت خانواده نیست»، یعنی برای یک مرد اولویت فرزندش نیست که به او توجه کند و اولویت او خودروی شخصی است، یا اینکه برای مردی اولویت همسرش نیست تا وقت خود را با او بگذراند و بیشتر وقت خود را با شبکههای مجازی یا همکاران خود میگذراند، برای یک مادر و فرزند هم وضعیت همین طور است و وسایل تکنولوژی برای آنها سرگرم کنندهتر است.
لزوم ارائه آذوقه آموزشی به خانواده
این مشاور خانواده تصریح میکند: اگر در جامعه به زوجها یاد دهیم که «خانواده اولویت خانواده است»، گام اول را برداشتهایم در این صورت مرد و زن و فرزندان وقت خود را بیشتر در خانواده میگذرانند، طلاق چیزی است که ثبت شده و عیان میشود و مسئله اصلی نارضایتی زوجها از زندگی زناشویی و کیفیت پایین زندگی آنها است که به فکر طلاق میافتند و دچار پوچی میشوند و کیفیت زندگی پایین یعنی اینکه زن و شوهر برای همدیگر وقت نمیگذارند، در اسلام دستور داریم زن و شوهر وقتی با محبت به همدیگر نگاه میکنند در جوار محبت الهی هستند و خداوند به آنها نظر لطف دارد، نگاه کردن برای خدا ارزش دارد.
این روانشناس اجتماعی تاکید میکند: به دلیل اینکه «خانواده اولویت خانواده نیست» این همه معضل در جامعه داریم و بسیار میبینیم که مردی برای زن خود کادویی نمیخرد اما برای دوستان یا همکاران خود هدایای گران قیمتی میخرد! باید این فهم را به مردم بدهیم که باید «خانواده اولویت خانواده باشد» و به آنها بیاموزیم که سواد زندگی پیدا کنند، در غیر این صورت خانوادهها مرتب وارد فضای مجازی و دیدن پستهای بیمحتوا و خالی از آموزش میشوند باید جامعه به خانواده آذوقه آموزشی بدهد اگر آموزش به شیوه درست طراحی شود در این زمینه بسیار مؤثر خواهد بود و با ارائه آموزشهای مستمر و ادامه دار در اجتماع کمتر شاهد طلاق از انواع مختلف آن خواهیم بود.
طلاق خاکستری و مطالباتی فراتر از حقوق همسری
احمد پدرام روانشناس و مشاوره خانواده در گفتوگو با خبرنگار ایمنا در خصوص وقوع طلاق خاکستری در سنین بعد از میانسالی زوجین اظهار میکند: طلاق خاکستری ماجرایی است که از ۲۰ سال قبل مطرح بوده و این زوجها از ابتدا در زندگی خود مشکلاتی داشتند اما با توصیههای فامیل و مشاوران در چند سال اول سعی کردند از طلاق منصرف شوند تا فرزندان آنها بزرگتر شوند همان ذهنیتی که ایرانیان دارند و خود را فدای فرزندان میکنند، عدهای از زوجها میگویند «صبر کردم تا فرزندم دانشگاه برود و ازدواج کند» یکی از مهمترین علل این اتفاق میتواند گذشت، ایثار و حمایتی باشد که بیشتر به وسیله مادران مطرح میشود.
وی اضافه میکند: متأسفانه همیشه ضعف مهارتهای ارتباطی را در بین زوجها داریم، تحقیقات نشان داده است تا هفت سال اول زندگی زوجین ممکن است طلاق صورت بگیرد و در بسیاری از موارد همسران مسائل را تحمل میکنند تا این هفت سال را بگذرانند، برای مثال فردی ۳۵ سال بعد از ازدواج و بروز مشکلات زندگی زوجی چندین سال به دلیل بزرگ شدن فرزندش زندگی را تحمل میکند و به سنینی بالاتر میرسد و میبیند دیگر نمیتواند به زندگی قبلی ادامه دهد و تصمیم به جدایی میگیرد.
این مشاوره خانواده تصریح میکند: در حال حاضر در بروز مسائل و مشکلات زوجها باید نقش اقتصاد و بیکاری را بسیار جدی بگیرند، فکر میکنم افسردگی و اضطراب برای جامعهای که ثبات اقتصادی ندارد میتواند در بیثباتی زندگی زناشویی نقش مهمی داشته باشد و نمیتوانیم این داستان را از زندگی زناشویی همسران دور کنیم، آمارهای طلاق نشان میدهد برخلاف زمان قدیم در شرایط فعلی زنان زیر بار زورگوییهای همسرشان نمیروند، از سویی گاهی بعضی اوقات مطالباتی دارند که فراتر از حقوق زنانه آنها و خارج از توان شوهر برای تأمین این مطالبات است.
رابطه زناشویی سالم رابطه بر اساس شایستهسالاری است
پدرام تاکید میکند: حتی مواقعی زنان میخواهند بر شوهر برتری پیدا کنند و نقش جنسی خود را نمیتوانند به خوبی ایفا کنند، بیشتر میخواهند به جای اینکه نقش زنانه خود را تکامل یافته انجام دهند نقش مردانه داشته باشند و به دنبال کاهش مردسالاری و افزایش زنسالاری هستند، باید بدانیم رابطه زناشویی سالم یک رابطه شایسته سالاری و مبتنی بر مهارتهای زندگی زناشویی زن و مرد است و احتمال دارد در ابتدا زوجین از این مهارتها برخوردار نباشند و بعد از سنین ۵۰ سالگی به بعد که زنان اقتدار پیدا میکنند و از نظر بیولوژیک نقشهای استقلالطلبانه بیشتری دارند و مردها هم تا اندازهای عاطفیتر میشوند نقشها در زندگی زوجین وارونه میشود.
این مشاور خانواده میافزاید: ممکن است خانم به دنبال استقلال و شغل و درآمد باشد و مرد دنبال محافظه کاری و این اتفاق میتواند در زندگی مشترک تضاد ایجاد کند و باعث میشود زن و شوهر مثل قبل با همدیگر کنار نیامده و مرد زیر بار برخی مسائل نرود و بسیاری از موارد را نپذیرد، در نتیجه مجموعهای از علل میتواند موجب بروز طلاق در سنین بعد از میانسالی شود.
وی اظهار میکند: طلاق با تعویق در سنینی بعد از میانسالی با وجود ناسازگاریها از گذشته به دلیل تغییر نقشها است و احتمال دارد مرد وضع مالی خوبی پیدا کرده و میتواند مهریه زن را بپردازد، یک مورد دیگر اینکه زن به این نقطه میرسد که میتواند کار بیرون از منزل داشته باشد و زیر بار حرف زور شوهر نرود و مهریه خود را هم مطالبه میکند.
ضعف در مدیریت روابط زوجین، عامل طلاق خاکستری
این مشاور خانواده تاکید میکند: مطابق تحقیقاتی که قبلاً در آمریکا شده بود ۸۵ درصد طلاقها به علت ضعف در مدیریت روابط زوجین است، در حال حاضر هم اعلام میشود در آمریکا ۶۹ درصد زن و شوهرها مشکلاتی دارند که هیچ وقت حل نمیشود و نکته مهم این است که مهارت مدیریت این تضادها را داشته باشند نه اینکه به نتیجه طلاق برسند و همیشه ضعف آموزش و بینش در جامعه وجود دارد و این مورد در روابط زناشویی موجب ضعف خودشناسی میشود.
پدرام برای استحکام روابط همسران توصیه میکند: بعضی وقتها همه این مواردی که در مورد زوجین گفته میشود طبیعی است و فکر نکنیم که زن و شوهری که زندگی را ادامه دادند، هیچ نوع مشکلی نداشتند، اشکال کار این است که به دنبال یک زندگی بدون مشکل هستیم و مشکلات در زندگی زناشویی وجود دارد، افرادی که این ماجرا را قبول دارند به دنبال راهکار برای مدیریت آن هستند.
وی ادامه داد: ولی افرادی که میخواهند مشکلات را حذف کنند به نتیجه طلاق میرسند و در زندگی بعدی هم به طور یقین چه به عنوان مجرد و چه به عنوان ازدواج مجدد مشکلاتی دارند، باید همسران مهارتهای مبتنی بر خودشناسی را یاد بگیرند و اولویت دادن به نیازهای همدیگر و مدیریت روابط و تلاش هر روزه برای زندگی زناشویی سالم را داشته باشند.
نظر شما