به گزارش خبرنگار ایمنا، به هر کجای ایران که سفر کنیم اقوام مختلفی را خواهیم دید؛ لر، ترک، بلوچ، عرب، ترکمن، بختیاری، گیلکی و…. بیایید یکبار با دقت به لباسهای اقوام ایرانی در جایجای این سرزمین پهناور نگاه کنیم، لباسهایی که هرکدام ریشه در خاک ایران دارند. لباسهایی با رنگها و طرحهایی پر از معنا که تا حد زیادی متأثر از شرایط اقلیمی و جغرافیایی محیط زندگی و فرهنگ آنان است، اما این روزها به حلقههایی گمشده تبدیل شده اند.
در این خصوص با «زهرا فنایی» دانش آموخته دکترای تاریخ تحلیلی و تطبیقی هنر اسلامی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد خوراسگان گفتگو کرده ایم.
لباسهای سنتی چگونه و بر چه اساسی تولید میشوند؟
مواردی مانند اقلیم، جغرافیا، منابع طبیعی، تیپولوژی و ریخت شناسی را میتوان درنظر گرفت. درمورد ریخت شناسی تزئین میتوان پتهی کرمان را مثال زد که درختهای عظیمی در آن مشاهده میشود که آن درختان عظیم سرو در ماهان نیز زیاد وجود دارد و به همین دلیل در تزئینات استفاده میشوند. این ویژگیها در لباسها و دست بافتههای شمال و یا گلهای که بر روی لباس و چهار قد زنان در ابیانه وجود دارد برگرفته از محیط اطراف و زندگیشان است که مورد توجه قرار میگیرد. مورد بعدی این است که ایران یک کشور چهار فصل است و بیشترین تنوع بر روی لباسها دیده میشود، ما لباسهایی را داریم که کاملاً ساده و یا کاملاً پیچیدهاند و در آنها یک دنیا طرح و نقش و تزئین وجود دارد که تمامی ندارد و این بسیار زیبا است. ما از آن کشورهایی هستیم که در لباسهایمان تنوع بی نظیری وجود دارد اما متأسفانه نسبت به این موضوع بی توجه هستیم. اقلیمها و شرایط گرم و سرد در شکل گیری رنگها و تزئینات لباسها بسیارمهم است، برای مثال در فصل گرما نمیتوان لباس رنگ تیره استفاده کرد یا وقتی فصل سرما است نمیتوانیم از لباسهای نازک استفاده کنیم پس در این شرایط تعداد لباسها بیشتر یا چین دامنها پرتر میشود. مورد بعدی منابع طبیعی است یعنی در آن منطقه چه محصولی کشت یا استخراج میشود مانند پشم، پنبه یا ابریشم که پاچهها را بر این اساس می بافند و طراحی میکنند.
مسئولان تا چه اندازه میتوانند در ترغیب مردم به استفاده از لباسهای سنتی تأثیرگذار باشند؟
اگر تاریخچه پارچه و پوشاک در ایران را بررسی کنیم می بی نم که پادشاهان ایران درطول تاریخِ ما بر روی این مسئله بسیار سرمایه گذاری کردند و هرچه داریم از آن زمان است؛ برای مثال در زمان داریوش که هند را فتح شد پنبه را از هند به ایران وارد کردند و تمام مزارع ایرانی با پنبه پُر شد و از خوزستان تا شهرهای دیگر ایران کشت پنبه را گسترش دادیم و وابستگی کشور از پشم رها شد و یا ورود ابریشم که از جاده ابریشم و در دوره اشکانیان شکل گرفت و به این ترتیبت ابریشم به ایران وارد شد، مورد دیگر که به پادشاهان گذشته باز میگردد موضوع فناوریهایی است که در زمانهای مختلف ایجاد شد و در تنوع بافت پارچهها مانند زری و مخمل و درنتیجه در شکل گیری و تنوع لباسها بسیار تأثیر گذار بوده است.
برای ترغیب نسل جوان به استفاده از لباسهای سنتی چه اقداماتی میتوان انجام داد؟
مواردی که باید در ارتباط با لباس، مُد و فشن درنظر گرفت خصوصیات جوانها و نوجوانان است یعنی بدانیم که یک جوان و یک نوجوان چه خواستهها و نیازهایی دارد و بر این اساس برای آنها لباس و الگو طراحی کنیم و سپس ارزشهای ایرانی را در آن الگو بگنجانیم. برای مثال جوانان و نوجوانان در همه جا و در شبکههای مجازی پوشش سایر کشورها را مشاهده میکنند و اگر الان همه لباس هودی میپوشند و این هودی با فرهنگ ما متناسب نیست ما میتوانیم آن را متناسب سازی کنیم یعنی میتوانیم آن لباسی که همه میپوشند و در همه جای جهان استفاده میکنند را با توجه به ارزشهای ایرانی بومی سازی کرده و برای آن طراحی کنیم، مثلاً اگر کوتاه است در آن اصلاحات انجام دهیم و متناسب با شئونات خودمان استفاده کنیم و به گونه دیگری طراحی کنیم، یا در آن از تزئیناتی استفاده کنیم که بتوانیم آن را با فرهنگ خودمان سازگاری دهیم که این موضوع دوجنبه دارد و یک مورد این است که خواستهی نوجوان برطرف خواهد شد و دومین مورد این است که ارزشها و فرهنگ به او شناسانده خواهد شد زیرا جوانِ ما از فرهنگمان اطلاعی ندارد و زمانی که ما چیزی را آموزش نمیدهیم چگونه انتظار داریم که جوانها بتوانند از آن استفاده کنند!
لباسهایی که امروزه در سطح جامعه میبینیم تا چه اندازه با فرهنگ ایرانی متناسب است؟
نمیتوان گفت لباسها مناسب با فرهنگ ایرانی هست یا نیست. از سال ۲۰۰۰ با ورود به قرن جدید مسئلهای در جهان مطرح شده به عنوان «گلوبالیسم» یا جهانگرایی که میتوان گفت همان مد جهانی یا فضاهای پست مدرنی است که در فرهنگ و مد داریم؛ زمانی که میگوییم گلوبالیسم یا مد جهانی یعنی آن شلواری که جوان در کشور اسلامی ایران به پا میکند همان را در کشور اروپایی، آمریکایی و آسیای دور میپوشند و فرقی نمیکند همه به یک سمت و سو میروند. مورد دیگر نوع نگاه غیرعمیق و بیمحتوایی است که فضای پست مدرن به این نمادها و نشانهها دارد. ما در فرهنگ ایرانی و فرهنگ شرقی، نمادها و نشانههای خیلی عمیقی داریم که در پشت هرکدام محتوای عمیقی وجود دارد البته در فرهنگ غربی بسیار سطحی استفاده شده است که نشان دهنده همان گلوبالیسم است یعنی استفاده شده، اما بدون آن که محتوا و معنای آن را بدانند؛ برای مثال بر روی پیراهن یک سلبریتی معروف نقش گل شاه عباسی میاندازند در حالی که اگر این گل شاه عباسی بر لباس یک ایرانی قرار بگیرد محتوای پشت آن بسیار غنی است و میتواند معناهای بسیار زیادی پشت آن داشته باشد که هرکسی میتواند معنای یا خاطرهای از آن را در ذهن خود داشته باشد.
آیا در این جهانگرایی، مطلقاً نباید به فرهنگ غربی اجازه ورود بدهیم یا اینکه ارزشهای فرهنگی خودمان را با آنها تلفیق کنیم؟
ما نمیتوانیم خارج از ویژگی فضایی مُد جهانی صحبت کنیم و برخلاف جریان آب شنا کنیم و بگوییم ما ایرانی هستیم و آنها اروپاییاند؛ پس قطعاً باید در این فضا حرکت کنیم، اما ارزشهای خودمان را استفاده کنیم و آموزش دهیم و هر چیزی را درست و بجا استفاده کنیم و به جامعه و جوانانمان بشناسانیم؛ اول فرهنگ سازی کنیم سپس سر ناسازگاری و مخالفت بگیریم، برای مثال در کره جنوبی همه لباس غربی است و کاملاً از تیپ و مد غربی استفاده میکنند، اما در همین لباسهای غربی ارزشهای فرهنگی خود را حفظ کرده و آنها را استفاده کرده اند پس به آموزش نیاز داریم که جوانان و دانشجویانمان را با این موارد آشنا کرده و بی تفاوت به مد جهانی نباشیم.
تدریس مد و لباس در دانشگاهها به فرهنگ ایرانی تمرکز دارد یا غربی؟
هردو تدریس میشود و نمیتوان گفت که غربی است یا مُد و فرهنگ ایرانی است و این به سوال قبل بازمی گردد و این طور عنوان کردم که از سال ۲۰۰۰ وارد گلوبالیسم شده و به سمت یک دهکده جهانی حرکت کردیم. یکی از شاخصهای دهکده جهانی، یکسان بودن است و همه در آن مشابه هستند که این یک آفت و آسیب است. هنگامی که همه لباسها یک شکل باشد ما نمیتوانیم ارزشهای خودمان را در آن لباس بگنجانیم و به آن سمت و سو حرکت میکنیم، اما قطعاً ما باید به دانشجوی خودمان فشن و مُد یا به نوعی مُد غرب و مُد اروپایی را آموزش دهیم تا آنها را بشناسند و شاخصهایش را بدانند و تمام مجموعههایی که طراحی کرده اند را بررسی کنند، چراکه ما نمیتوانیم دانشجو را از شناخت هنر مُد روز برحذر داریم اما در کنار مواردی که آموزش میبینند واحدهایی مثل طراحی لباسهای سنتی، پارچههای سنتی، پوشاک ایران باستان و پوشاک جهان در چارت درسی دانشجویان قرار دارد که میتوانند این دو مورد را با یکدیگر تطبیق دهند و از آنها استخراجی داشته باشد که متناسب با فرهنگ جهانی و برگرفته از فرهنگ ایرانی است و حتماٌ فرهنگ ایرانی را در خود جا داده باشد.
جامعه ما تا چه اندازه از لباسهای سنتی استقبال کرده است؟
از لباسهای سنتی بسیار کم استقبال میشود و مقصر، خود ما و تمام کسانی است که برای جامعه برنامه ریزی میکنند. ما میگوئیم باید به فرهنگ ایرانی بنازیم و فرهنگ ایرانی اسلامی را گسترش دهیم و از طرفی اجازه نمیدهیم کارمندانمان در مدارس، دانشگاهها و ادارههایمان با لباس لُری بیایند!؟ در ایران تنوع زیادی در پوشاک داریم و آیا در اینکه استفاده نمیشوند خود ما مقصر نیستیم؟ برای مثال فردی در سیستان و بلوچستان کار میکند ولی مجبور است با کت و شلوار یا مانتو و شلوار به سر کار برود درحالی که کت و شلوار و مانتو لباس ایرانی نیست.
تقصیر بزرگ بر گردن برنامه نویسانِ ما است، درواقع خودمان مانع میشویم و بعد میگوئیم باید فرهنگ سازی شود. من به خاطر دارم در سال ۷۱ که دانشجو بودم دانشجوهای ترکمن با لباس محلی در کلاس حاضر شدند اما آنها را از دانشگاه بیرون کردند و گفته بودند با پوشش مانتو و شلوار حاضر شوند، پس مقصر، برنامه نویسان و سیاست گذاران هستند.
اخیراً شنیده ام که در بندر عباس کارمندان اجازه دارند با لباس محلی در سرکار حاضر شوند اما دانشجویان و دانش آموزان و سایرین اجازه ندارند با این پوشش به محل تحصیل بروند! در استانهای کُردنشین به دلیل داشتن تعصب خاصی که بر روی لباسهایشان دارند با همان لباس در همه جا حتی در مکانهای رسمی حاضر میشوند و ما می بی نم که بین تمام پوشاکی که داریم لباسهای کردی و بلوچی شکل اصلی خود را حفظ کرده اند.
گفتگو از زینب گنجی پور، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما