به گزارش خبرنگار ایمنا، نزدیک به دو دهه از موقتی شدن جریان آب در زایندهرود میگذرد و هر روز پیامدهای جدیتری از جدایی قلب تپنده فلات مرکزی ایران از بستر خشک خود رخ مینماید از خشکی زمینهای کشاورزی پایین دست گرفته تا تخلیه سفرههای آب زیرزمینی، فرونشست زمین و آلودگی هوا به دنبال خیز گرد و خاک همگی از تبعات و پیامدهای خشکی زایندهرود از بالادست تا پایین دست این مسیر ۲۴۰ کیلومتری است، آتش زیر خاکستری که شعلههایش این روزها بیشتر زبانه میکشد و به هیچ راهکار موقتی جز دائمی شدن جریان آب در رودی که روزی زاینده بود، روی خوش نشان نمیدهد.
حذف رودخانهای که قرنها جاری بوده تبعات بسیاری دارد
سیداحمد خاتونآبادی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان درباره ابعاد و پیامدهای اجتماعی خشکی زایندهرود به ایمنا اظهار میکند: ما به عنوان انسانهایی که در یک جامعه زندگی میکنیم، به محیط زیست که شامل آب، خاک و گیاه میشود، وابستهایم و این وابستگی هم از جنبه سلامت جسمی، روانی و اشتغال و هم روابط اجتماعی و اوقات فراغت اهمیت دارد.
وی رودخانهها و فضای سبز را شاخصترین عناصر طبیعی میداند و میافزاید: وقتی در یک جامعه، رودخانه در طول تاریخ، وابستگی شغلی بین مردم ایجاد کرده، اوقات فراغت افراد، پیرامون این رودخانه شکل گرفته و به دنبال آن روابط اجتماعی و روح و روان مردم، فضای سبز و سلامت خاک نیز به شکل کامل، تابع حرکت آب در آن رودخانه است، حذف رودخانه از محیطی که قرنها در آن جاری بوده است، نه تنها مردم را دچار آسیبهای اجتماعی، روحی، روانی، اقتصادی و فرهنگی میکند بلکه وجود آبهای زیرزمینی و آبخوانها را نیز به خطر میاندازد.
مهاجرت و تغییر بافت جمعیتی در حوضه زایندهرود
این محقق و پژوهشگر محیط زیست، خشکی زایندهرود را موجب استفاده از آبهای زیرزمینی و غیرقابل جایگزین دانسته و میگوید: با تخلیه آبخوانها، زمین فرو مینشیند و عوامل مهاجرت شکل میگیرد، این مهاجرت یک بعد مستقیم و اولیه دارد یعنی کسانی که توانایی مالی دارند، فرهیختگان و تحصیلکردگان، به جای دیگر مهاجرت میکنند بنابراین بافت و کیفیت جمعیت منطقه تغییر میکند.
وی جنبه ثانویه مهاجرت را مربوط به ساکنان روستاهای مسیر رودخانه خشک به مناطق دیگر میداند و خاطر نشان میکند: از آنجا که زایندهرود بیش از ۲۴۰ کیلومتر مسیر دارد، در این مسیر بسیاری از روستاها از وجود آب بیبهره شده و مجبورند برای اشتغال وارد شهری شوند که بومیها، قدیمیها و تحصیل کردگان در حال خارج شدن از آن هستند بنابراین یک تغییر بافت جمعیتی رخ میدهد.
اختلاف بالا و پایین دست عامل آسیب به سرمایه اجتماعی
خاتونآبادی با انتقاد از مدیریت استانی زایندهرود، اظهار میکند: حدود ۲۰ سال پیش وزارت نیرو، مدیریت یکپارچه حوضههای آبریز و رودخانهها را به طور متمرکز به استانها واگذار کرد و از آن زمان بالادستیها و پایین دستیها دچار اختلاف شدند، این مشکل را در تمام سطح کشور داریم و این به معنای آسیب به سرمایههای اجتماعی است.
وی رکن نخست سرمایه اجتماعی را گروهها و قومیتهای فرهنگی و اجتماعی معرفی و تصریح میکند: در حوضه بالادست زایندهرود افراد سلحشوری با قومیت شجاع و با معرفت بختیاری داریم و تک تک این افراد یک تنوع فرهنگی را به وجود میآورند که کارایی کل حوضه زایندهرود وابسته به این تنوع فرهنگی است اما وقتی مشکل مدیریت آب پیش بیاید و زایندهرود یا هر رودخانه دیگری تکه تکه شود، اتحاد فرهنگی از بین میرود.
این محقق و پژوهشگر محیط زیست با اشاره به اینکه از بین رفتن اتحاد فرهنگی، آسیب به سرمایه اجتماعی است، میافزاید: همبستگی مردم، سرمایه یک کشور است بنابراین خشک شدن رودخانه را نمیتوانیم فقط از جنبه زیان به یک گروه کشاورز ببینیم، بلکه همه اجتماع در این حوضه آبریز چه در بالادست چه پایین دست و چه در مرکز دچار آسیب میشوند.
فشار بر آستانه تحمل محیط زیست، پر هزینه است
وی چاره اندیشی برای حوضه آبریز زایندهرود را ضروری دانسته و خاطرنشان میکند: فشاری که بر اکوسیستم و ظرفیت تحمل زیست محیطی در این حوضه وارد میشود، هزینههایی دارد که مسئولان باید، به سرعت برای آن فکری کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان تصریح میکند: آسیب مستقیم به سرمایه اجتماعی و همبستگی مردم که سرمایه یک کشور هستند از مهمترین هزینههای فشار اضافی بر زایندهرود است، ظرفیت زیست محیطی در این حوضه آبریز بسیار کمتر از بارگذاریهایی است که برای مصرف آب رودخانه در حال انجام است، بنابراین برای حفظ یک اجتماع، باید بارگذاریهای مناسبت با ظرفیت تحمل زیست محیطی و اکولوژیک هر منطقه باشد، اگر بارگذاری اضافه صورت گیرد، ممکن است در ۱۵ سال اول خود را نشان ندهد ولی در دهههای بعد عوارض اجتماعی آن آشکار میشود و تا دیر نشده باید فکری برای این مشکل کرد.
خاتونآبادی ادامه میدهد: تصمیم سازیها باید مناسب حل مشکل زایندهرود وابسته به مشارکت و خرد جمعی چه در بالادست و چه در پایین دست رودخانه باشد. از مشکلات اجتماعی مهمی که خشکی زایندهرود اینکه با خشکی این رود، میلیونها تن فلزات سنگین که در پایاب رودخانه و در تالاب خشک شده تجمع یافته، از پساب کارخانههای نساجی در گذشته تا زهاب کشاورزی که خود رودخانه به عنوان زه کش عمل میکرده و حتی مازاد سم، کودهای ازته و نیترات و فلزات سنگین به رودخانه ریخته و در تالاب گاوخونی تجمع یافته است.
وی تصریح میکند: فعالیت کانونهای ریزگرد در این مناطق خشک، تهدیدی برای اجتماع اطراف آن است؛ این شرایط زمینه مهاجرتهای بعدی، افزایش بیماریها و در نتیجه هزینههای بهداشت عمومی که بر دوش دولت و مردم قرار است را افزایش میدهد بنابراین نمیتوان مشکلات اجتماعی ناشی از بحران زایندهرود یا هر رود دیگری را به راحتی شمارش کرد.
اساس و ساختار دولتهای شرقی بر آب استوار است
رضا اسماعیلی جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار میکند: موضوع آب یک هسته محوری برای نظامهای اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی است به نظر بسیاری از مورخان و جامعه شناسان، اساس و ساختاری که دولتهای شرقی بر آن استوار شده، اداره و مدیریت آب بوده است و به دلیل همین محدودیت آبی که همیشه و در طول ایام کشورها داشتهاند یک سیستم متمرکز و قدرتمند برای توزیع آب طراحی شده است.
وی با اشاره به شکلگیری روابط اجتماعی و نقشهای پیرامون آب در گذشته، میافزاید: وجود میرابها یا افرادی که نقش آب دار داشتهاند و زمان توزیع آب زمینها را کنترل و مدیریت میکردند، خود نشان دهنده جایگاه آب در ادبیات تاریخ اجتماعی ایران است.
این جامعهشناس ادامه میدهد: خاستگاه و هسته مرکزی تمدنهای حاشیه رودخانهها آب است. در گروههای اجتماعی که در حاشیه رودخانهها شکل گرفته است آب عامل پیوند زننده بوده است و اگر این عامل پیوند زننده در جامعه دچار محدودیت یا کاهش شود، آن پیوندهای اجتماعی نیز دچار آسیب خواهد شد و انسجام اجتماعی جامعه کاهش خواهد یافت.
فروپاشیهای اجتماعی به دنبال از بین رفتن شغل و مهاجرت
وی خاطرنشان میکند: گسیختگیهای اجتماعی در مناطق شرق اصفهان پیامد نبود آب، از دست رفتن شغل کشاورزی و در نتیجه مهاجرت است، از سوی دیگر واحد اجتماعی روستا و محلههایی که در حاشیه زایندهرود به وجود آمده با کمبود آب و خشکسالی دچار تجزیه اجتماعی یا در اصطلاح فروپاشی اجتماعی میشوند که این پیامدهای منفی را هم در خانوادهها میبینیم.
اسماعیلی با اشاره به اینکه آسیبدیدگی شغلی برای نانآور خانواده، باعث افزایش اختلافات خانوادگی شده است، میگوید: در واحد بزرگتری به نام اجتماع نیز شاهد افزایش نزاعها و درگیریهای اجتماعی در محلهها همچنین درگیریهای جسمی و لفظی هستیم.
وی در خصوص تغییر نگرش و ذهنیت ساکنان منطقه شرق اصفهان اظهار میکند: این تغییر نگرش از دیگر پیامدهای اجتماعی خشکی زایندهرود است و این افراد که در زمان جنگ و ایثارگریها، نقش تعیین کنندهای داشتند اکنون نگرشهایشان نسبت به سیستم مدیریت کننده ضعیف شده و به عبارت دیگر، سرمایه سیاسی کنونی به شکل نزولی درآمده و اعتماد و همکاریها و امید سیاسی خدشهدار شده است.
زنگ خطر کاهش امید و اعتماد جمعی
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان کاهش امید و اعتماد اجتماعی را زنگ خطری برای جامعه میداند و میگوید: کاهش اعتماد سیاسی و همچنین افزایش نزاعها و اختلافات درونی در جامعه، نشان میدهد که چگونه یک مسئله جغرافیایی مثل آب به یک مسئله اجتماعی تبدیل شده است.
وی با اشاره به نقش کلیدی زایندهرود در حیات اجتماعی ساکنان منطقه، اظهار میکند: از نظر فرهنگی خشکسالیها و سوءمدیریت پیاپی آب باعث میشود تمدنی که حول زایندهرود شکل گرفته است از جمله پلهای تاریخی شهرستان از ابتدا تا انتهای رود در معرض خطر قرار بگیرند و ممکن است در آینده تنها در کتابهای تاریخی از آنها یاد کنیم.
حل مسئله در دو سال آینده خود یک استراتژی مسئلهآفرین است
اسماعیلی با اشاره به قول دو ساله وزارت نیرو برای حل مسئله ادامه میدهد: این امر در کوتاه مدت ممکن است منجر به افزایش نزاعها بین حوزههای منطقهای شود، اختلافات استانهای چهارمحال و بختیاری، اصفهان، خوزستان و یزد بر سر توزیع آب وجود دارد و در این شرایط، بخشی از حوزه اجتماعی جامعه دچار آسیب شده است به همین دلیل استراتژی و راهبرد حل مسئله در دو سال آینده اساساً یک استراتژی مسئله آفرین است، بنابراین پیشنهاد میشود راهبردهای سریعتر و کوتاه مدتتری برای حل مسئله در پیش گرفته شود تا به گسترش اختلافات قومی در بین استانها دامن زده نشود.
وی با اشاره به اینکه مسئله آب در جامعه ایران هنوز ملی و فرا استانی است، میگوید: در حال حاضر تشکیل وزارت آب و حکمرانی آب، الگوی حل مسئله است یعنی باید وزارت آب از وزارت نیرو جدا شده و با توجه به اهمیت مسئله آب، مدیریت تولید، توزیع و مصرف آن با یک مدیریت جامع، کلان و یکپارچه نگر در پیش گرفته شود اما این موضوع با روشهای استانی به نتیجهای نخواهد رسید.
زایندهرود مادر اصفهان است
عبدالحسین میرمیران؛ عضو هیئت مدیره نظام صنفی کشاورزی شهرستان اصفهان و مدیرعامل سازمان مردم نهاد جمعیت امید دوستداران زایندهرود در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار میکند: جدای از مسائل کشاورزان؛ جامعه شهری اصفهان هم جامعهای است که در طول تاریخ از آثار و نعمتهای زایندهرود برخوردار بودهاند و ایجاد شهرها و روستاها و به خصوص شهر تاریخی و آثار باستانی گرانبهای اصفهان به واسطه جریان همیشگی زایندهرود بوده است.
وی با اشاره به خسارتهای پایین دست به ویژه مردم و آثار تاریخی اصفهان از خشکی زایندهرود به واسطه سوءمدیریتها میگوید: ساکنان این منطقه اکنون در تهدید بسیار خطرناک فرونشست قرار گرفتهاند که البته این تهدید از سالها قبل توسط متخصصان پیشبینی و در مورد آن اخطار داده شده ولی از سوی مسئولان مورد بیتوجهی قرار گرفته است.
فرصت احیای زایندهرود و گاوخونی را از دست ندهیم
این فعال محیط زیست تصریح میکند: وظیفه همه شهروندان تلاش برای جلوگیری از وارد شدن خسارتهای غیرقابل جبران به منطقه است و امروز آثار سو خشکاندن زایندهرود عرصه را به کشاورزان و مردم اصفهان تنگ کرده است.
میرمیران خطاب به وزیر نیرو و مسئولان ملی اظهار میکند: پیشنهادهای کوتاهمدت و میانمدت برای احیای زایندهرود و تالاب گاوخونی در طول سالهای گذشته و از سوی افراد ذیربط و صاحب نظر مشخص شده و در همین راستا قوانین روشنی مانند مواد ۱۵۸ و ۱۵۹ قانون مدنی و همچنین قانون توزیع عادلانه آب از قبل وجود داشته است.
وی با اشاره به مصوبههای مختلف شورای عالی آب و شورای هماهنگی زایندهرود بر مبنای قوانین، واقعیتها و آمار و ارقام حوضه آبریز، میافزاید: به این ترتیب راهکارهای احیای زایندهرود به خوبی و به وضوح مشخص است و دیگر نیازی به صرف وقت و هزینه برای اختراع دوباره چرخ نیست و اگر عزمی برای احیای زایندهرود باشد تنها باید برای مصوبات مربوطه برنامه زمانبندی نوشت و با دقت و وسواس و قبل از اینکه دیگر راه نجاتی باقی نمانده باشد؛ به فوریت و با دقت به اجرای بند بند مصوبات پرداخت.
عضو هیئت مدیره نظام صنفی کشاورزی شهرستان اصفهان اظهار میکند: راهکارهای جامعتر و گستردهتر موضوع در طرح احیای تالاب گاوخونی که در مدت دو سال و با مشارکت همه ذینفعان و مراکز اداری و دانشگاهی، حقابه داران؛ فعالان محیط زیستی و بالاخره تمام صاحبنظران حوضه تهیه شده است؛ آمده که هر مرجعی که بخواهد مطالعهای در این زمینه داشته باشد میتواند از آن بهرهمند شود بنابراین نباید به عنوان اختراع دوباره چرخ؛ فرصت محدود باقیمانده در احیای زایندهرود و تالاب بینالمللی گاوخونی را از دست داد.
نظر شما