به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی که حسن هانیزاده، کارشناس مسائل خاورمیانه در موردنشست صلح افغانستان در اختیار ایمنا قرارداه: نشست وزرای خارجه کشورهای اطراف افغانستان که در تهران بر گزار شد با صدور بیانیه ۱۱ مادهای به کار خود پایان داد. برون داد این نشست توافق وزرای خارجه جمهوری اسلامی ایران، روسیه، چین، پاکستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمستان برای کمک به شکل گیری یک دولت بر خاسته از اراده ملت افغانستان و پرهیز همه اقوام و جریانهای داخلی این کشور از حرکت به سمت ابزارهای خشونت آمیز بود.
نشست وزرای خارجه کشورهای پیرامونی افغانستان اگر چه از حسن نیت ایران برای پایان دادن به بحران کشور افغانستان حکایت دارد اما متأسفانه جامعه جهانی و برخی کشورهای منطقه هر گز در طول ۴ دهه گذشته که افغانستان در گیر بحرانهای پیوسته و زنجیرهای بوده به تعهدات سیاسی و مسولیتهای اخلاقی خود در قبال ملت افغانستان عمل نکردند.
هر یک از کشورهای منطقه نگاهی مصلحت جویانه به شرایط افغانستان دارند.
و رفتارهای سیاسی این نوع کشورها در ارتباط با بحرانهای این کشور متأثر از نگاههای سود جویانه بوده. ایران با داشتن مرز گسترده با افغانستان و اشتراکات فرهنگی و تاریخی تأثیر پذیرترین کشور منطقه از دگر گونیهای قهری و تحمیل شده از خارج به مردم افغانستان، تلقی میشود.
بحرانهای ۴۰ ساله افغانستان اسباب و دلایل زیادی دارد از جمله رقابت قدرتهای فرا منطقهای و منطقهای برای تسلط نظامی و امنیتی بر این کشور مهم منطقه است.
اشغال نظامی افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی سابق که این کشور را سالها در گیر حضور نا مشروع گروهکهای تروریستی دست ساز آمریکا به بهانه جهاد علیه کفار شوروی ساخت که متأسفانه هزینه ان را ملت بزرگ افغانستان پرداخت کرد.
پس از خروج ارتش شوروی سابق که نتیجه تحولات قهری داخلی و فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق صورت گرفت، ارتش متجاوز آمریکا تحت پوشش ناتو و به بهانه مبارزه با طالبان و القاعده کشور بلاخیز افغانستان را اشغال کرد.
افزایش برادر کشیها در افغانستان، نفوذ گروهکهای تروریستی، تشدید شکاف میان طوایف مختلف افغانی، افزایش تولید مواد مخدر و چند قطبی شدن جامعه افغانستان نتیجه حضور ۲۰ ساله و نامبارک آمریکا در این کشور است.
خروج شتاب زده ارتش آمریکا که تداعی گر خروج شکست خورده این کشور از ویتنام بود نشان داد که این خروج نیز اهداف خاص خود را به همراه داشت. یکی از این اهداف، سپردن قدرت به طالبان که زمانی دشمن سر سخت ارتش آمریکا بود با هدف بحران سازی در افغانستان صورت گرفته.
آمریکا قبل از خروج از افغانستان میبایستی یک انتخابات فرا گیر، آزاد و سالم تحت نظارت نهادهای بین المللی در افغانستان بر گزار میکرد وقدرت را بصورتی مسالمت امیز وسیال به یک دولت مردمی و منتخب میسپرد اما هدف آمریکا در درجه اول بحران سازی در افغانستان بود.
طبیعی است که شکل گیری سازمان شانگهای که افغانستان محوری ترین عضو این سازمان تلقی میشود، میتوانست به باز سازی جاده استراتژیک ابریشم برای پویایی اقتصاد شرقی منجر شود، اما آمریکا قطعاً با این هدف کاملاً مخالف است؛ زیرا شکل گیری بلوک اقتصاد شرقی را برای اقتصاد خود خطرناک میداند.
از این رو منافع آمریکا در این است که افغانستان تحت هیچ شرایطی رنگ امنیت و آرامش را نبیند تا هم جاده ابریشم احیا نشود وهم نا امنیها، کشورهای اطراف افغانستان را تحت تأثیر قرار دهد.
لذا ایران طی سالهای اخیر بیشترین آسیب امنیتی، اجتماعی و اقتصادی را به دلیل نا امنیهای تحمیلی افغانستان متحمل شده و شاید جمهوری اسلامی ایران جز معدود کشورهایی باشد که صادقانه در صدد است تا بحران افغانستان را به صورتی مسالمت آمیز مهار کند.
میزبانی تهران از کنفرانس وزرای خارجه شش کشور پیرامونی افغانستان تلاش صادقانه ای از سوی جمهوری اسلامی برای کمک به باز گشت امنیت وثبات در افغانستان تلقی میشود اما جامعه جهانی نیز باید حسن نیت خود را برای کمک به ملت مظلوم افغانستان ثابت کند.
نظر شما