به گزارش خبرنگار ایمنا، چند شب پیش منچستر یونایتد در رقابت با دشمن دیرینه اش یعنی لیورپول با ۵ گل تحقیر شد؛ آن هم در ورزشگاه خانگی خودش؛ الترافورد. بعد از این بازی اوله تحت فشار شدید قرار گرفت.
شیاطین سرخ؛ چند فصلی است که روی نیمکت و حتی در مسائل مربوط به باشگاه، شرایطی بد را تجربه میکنند. این تیم، اسطوره نروژی اش را به عنوان سرمربی بالای سر خود می بیند و اتفاقاً حال و روز خوبی ندارد.
منچستریها با وجود اینکه کریس به اولترافورد برگشته و واران و سانچو به خدمت درآمدهاند تا به برونو و پوگبا و سایر ستارهها بپیوندند؛ اما چند فصلی هست که از مالکان آمریکایی خود (گلیزرها) راضی به نظر نمیرسند. البته در کنار مالکان؛ سرمربی هم دیگر اولترافورد را پشت سر خود حس نمیکند.
سولسشر به عنوان بازیکن؛ در سال ۱۹۹۶ با مبلغ ۱/۵ میلیون پوند به منچستر یونایتد پیوست و در ۳۶۶ بازی که برای شیاطین سرخ به میدان رفت، ۱۲۶ گل به ثمر رساند. او در اکثر مسابقات تیمس به عنوان بازیکن جانشین به زمین مسابقه میرفت و گلزنی میکرد؛ به همین دلیل لقبش را "ذخیره طلایی" گذاشته بودند. قرمزها در بازی فینال لیگ قهرمانان ۱۹۹۹ که با یک گل از بایرن مونیخ عقب بودند و با گلهای شرینگهام و سولسشر در دقایق پایانی، به سهگانه رسیدند.
در عرصهی مربیگری؛ اوله خیلی موفق نبود. چند روز پس از اخراج ژوزه مورینیو، بود که سران باشگاه منچستریونایتد درست در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۱۸، سولسشر را به عنوان سرمربی موقت خود تا پایان فصل برگزیدند. در همان فصل این سرمربی نروژی پس از کسب ۱۴ بُرد در ۱۹ بازی ابتداییاش، در تاریخ ۲۸ مارس ۲۰۱۹ به عنوان سرمربی دائم باشگاه انتخاب شد و قرارداد سهسالهای با این تیم امضا کرد.
سولسشر اما چندان موفق نبوده و هرگز نتوانسته به مربی بزرگی تبدیل شود. رفته رفته روند سینوسی منچستر با او ادامه داشت و گاهی هم با شکستهای سنگین و خلق رکوردهای منفی؛ موجی از ناراحتی و نگرانی را در بین اهالی الترافورد به وجود آورده است. شیاطین سرخ منچستری، با وجود اینکه کریس به اولترافورد برگشته و واران و سانچو به خدمت درآمدهاند تا به برونو و پوگبا و سایر ستارهها بپیوندند؛ اما شاید بتوان گفت چند فصلی هست که از مالکان و شرایط موجود راضی به نظر نمیرسند.
کافی است تاریخ ۲۴ اکتبر ۲۰۲۱، یعنی همین چند شب پیش را به یاد بیاورید. منچستریونایتد با هدایت سولسشر مقابل تیم لیورپول آن هم اولترافورد با نتیجه سنگین پنج بر صفر بازی را واگذار کرد. این سنگینترین باخت یونایتد مقابل لیورپول از سال ۱۹۲۵ تاکنون بوده است. سولسشر این روز را به عنوان تاریکترین روز از هنگام سرمربیگری در منچستریونایتد عنوان کرد. او بشدت تحت فشار است و احساس ناامیدی میکند. پس از این افتضاح بزرگ، لیورپولیها به در تئاتر رویاها شعار "اوله باید بماند" سردادند و به تمسخر حریف پرداختند.
هواداران یونایتد که تحمل این اوضاع را ندارند؛ خواهان اخراج سرمربی شدهاند اما خود مرد نروژی خواهان ادامه دادن است. ضمن اینکه بعد خبر دادن رسانهها از مذاکره مالکان آمریکایی با کونته و زیدان؛ حالا رسانهی "اسکای اسپورت" اطلاع رسانی کرده گلیزرها تا بازی با تاتنهام که همین هفته برگزار میشود؛ به اوله فرصت دادهاند.
اوله حتی اسطورههای یونایتد را هم با خودش بد کرده؛ اسکولز و فردیناند تیم او را فاقد برنامه میدانند. یا مثلاً جیمی کرگر، کارشناس اسکای اسپورتس و اسطوره سابق لیورپول گفته: منچستریونایتد به سرمربی بهتری نیاز دارد؛ سولسشر در سطح کلوپ، توخل و پپ نیست. اگر یک سرمربی مثل سولسشر دارید، باید دستیاری چون کارلوس کی روش را کنارش بگذارید.
مالکان و بزرگان منچستر معتقدند در هر صورت باید شأن سرمربی فعلی حفظ شود و نباید خدمات وی را فراموش کرد و با بدرفتاری او را کنار گذاشت. سولسشر خودش خوب میداند که برای زنده ماندن باید در خانهی تیم نونو اسپریتو سانتو پیروز شود. برخی خبرها حاکی از این است که برخلاف اینکه کونته دوست ندارد در میانهی فصل هدایت تیمی را برعهده بگیرد؛ اما در مورد پیشنهاد یونایتد استثنا قائل میشود. کونته که سابقه مربیگری در لیگ برتر را دارد؛ در اولین فصلی که چلسی را هدایت کرد؛ توانست در میان بزرگان دیگر، قهرمان شود. ضمن اینکه زیدان پیشنهاد شیاطین سرخ را رد کرده است.
هیچ شکی در این نیست که سولسشر عاشق منچستر است. اما اگر نمیتواند تیم را متحول کند، زودتر باید برود. مثل فرانک لمپارد. اسطوره چلسی هم وقتی دید هنر نجات تیمش را ندارد؛ رفت. او قبل از اینکه برود؛ میگفت: ورنر اصلاً فوتبالیست خوبی نیست، هاورتز لاغر اندام است، و رودیگر مدافع ضعیفی است. اما از موقعی که توخل به لندن آمد با همین بازیکنان تیم قهرمان اروپا شد.
سولسشر باید برود تا در ذهن منچستریها منفور نشود، باید جدا شود که خاطرات خوبش در ذهن هواداران بماند. هرچقدر بیشتر بماند؛ ارزش کارش پایین میآید و خاطرات بدتری خلق میشود. او باید بداند که انتهای این جاده "رستگاری" وجود ندارد.
نظر شما