به گزارش خبرنگار ایمنا، زمانی که سخن از معماری ایرانی به میان میآید خود به خود توجهها به سوی کاخها، تالارها، عمارتها و مساجد باشکوه ایرانی معطوف میشود. معماری در ایران هنری اصیل است که فراز و فرودهای بسیاری داشته است. از دوره حکومتهای باستانی چون ایلامیان گرفته تا قاجار و پس از آن، معماری دستخوش تغییراتی شده است که گاه به چشم متخصصان خوشایند و گاه ناخوشایند جلوه میکرده است.
پس از دوران قاجار معماری ایرانی تحت تأثیر رویکرد مدرن قرار گرفت؛ رویکردی آرمانگرایانه که با شعار کنار گذاشتن سنتهای قدیمی مطرح شد. این مساله باعث ورود سبک جدیدی از معماری به ایران شد؛ این سبک با پیشینه و میراث معماری شرقی-ایرانی به طور کامل منافات داشت و سخن از ساختارشکنی و مالکیت انسان بر طبیعت میگفت.
معماری با این رویکرد، متحول شد. ساختمانها ساختار سنتی خود را از دست دادند و آپارتمانهای عظیم با سبک سازهای یکنواخت جایگزین هنر معماری اصیل ایرانی شد؛ این تغییر آنی در هنر معماری باعث بروز مشکلاتی در فرهنگ شرقی شد.
معماری در ایران وابسته به زیست بوم آن بود
حمیدرضا نیلی، کارشناس معماری در رابطه با تفاوت ساختار معماری مدرن با معماری سنتی به خبرنگار ایمنا، میگوید: بر خلاف آن چه امروزه مشاهده میکنیم، سازههای معماری هر سرزمینی بستگی به مصالح در دسترس آنجا داشته است؛ به این معنی که در گذشته از مواد موجود در زیست بوم برای ساخت و ساز استفاده میشده است. اگر پهنه سرزمین کوهستانی بوده است سازهها شکل سنگی به خود میگرفت، اگر منطقهای جنگلی بوده سازهها چوبی و اگر کویری بوده است سازههایی با خشت و گل ساخته میشد. این رویکرد کمک شایانی به معمار میکرد تا بر مصالح زیست بوم خود تمرکز داشته باشد و بتواند با استفاده از آنها، تکنیکهایی به کار بگیرد و سازهای پایداری طراحی کند.
وی میافزاید: در واقع ویژگی «پایداری» که دنیا در زمینه معماری به دنبال آن میگشته در سازههای سنتی ما مشهود بوده است. این ویژگی معماری ایرانی باعث شده است که کمترین صدمه به طبیعت برسد و پتانسیلهای بومی و طبیعی برای نسلهای بعد نیز باقی بماند.
این کارشناس معماری ادامه میدهد: معماران امروزی در صدد بهروزآوری چنین ساختاری نیستند؛ در صورتی که اگر در ساخت و سازها از مصالح زیست بوم استفاده شود هم معماری مطلوبتر شکل میگیرد و هم آسایش در چنین سازههایی بالاتر میرود. برای نمونه میتوانیم نمای ساختمان تمام شیشهای را در بابل، بوشهر، بندر عباس، کردستان و یزد بینیم؛ این بدان معنی است که برای سازنده تفاوتی نداشته که لب دریا ساختمان میسازد یا در دل کویر و کوهستان.
نیلی تصریح میکند: اگر معماران توجهی به هویت خطه ای که در آن ساختمان میسازند نداشته باشند، معماریها یک شکل میشود و اینگونه است که تفاوتی میان معماری تهران، شیراز و اصفهان نخواهیم دید. در این زمینه نیاز به فرهنگ سازی وجود دارد.
نظریه همسان سازی و شکست غرب
وی ادامه میدهد: کسانی که رویکرد مدرن را به وجود آوردند و موضوع «دهکده جهانی» را مطرح کردند در نهایت نظریه خود را رد کرده و در یک روز نمادین زیر تعدادی از آپارتمانهایی که بر اساس این نظریه ساخته شده بود مواد منفجره قرار دادند و آنها را تخریب کردند؛ نام این روز را نیز «مرگ معماری مدرن در جهان غرب» گذاشتند. خیلی ناخوشایند است که پس از چندین دهه، معماری ایران بخواهد جا پای نظریههای فکری غربی بگذارد. ما باید از داشتههای قدیمی و سنتی خود مراقبت کنیم.
پست مدرن بر مدرن پیشی میگیرد
این کارشناس معماری توضیح میدهد: پس از دوره مدرن معماری سبک پست مدرن پدید آمد که تاریخچه آن به ماقبل مدرن باز میگردد. پیشوایان این سبک دیگر هماهنگی و همسان سازی نهضت مدرن را قبول ندارند. مدرن گرایی در معماری آسیبهای خود را به معماری ایران رسانده و این مساله باعث شده است که نوعی به هم ریختگی و آشفتگی از نظر معماری در شهرهای ایران حس شود.
نیلی خاطر نشان میکند: در دورههای به ویژه قاجار و پهلوی اول و دوم بسیار سریع و کورکورانه از سبک مدرن پیروی کردیم، درواقع دیر متوجه شدیم که ابداع کنندگان این سبک خیلی وقت پیش خود را از شرایط نابهنجار آن نجات دادهاند؛ ثابت شدن این موضوع خیلی زمان برد و درنتیجه ضربه بزرگی به فرهنگ کشور وارد شد؛ چراکه رفتار انسانها بر مبنای ریشههای فرهنگی خطه آنهاست و تغییر فضا، رفتار را نیز تغییر میدهد. بنابراین چنین دگرگونیای باعث به هم ریختگی ویژگیهای فرهنگی جامعه میشود.
باید به فرهنگ غنی خودمان هدایت شویم
نیلی در رابطه با راهحل این مشکل تصریح میکند: فرهنگ مانند کش بسیار قطوری است که جامعه آن را میکشد و به جلو میبرد. در مقطعی که دچار خودباختگی فرهنگی شدیم، این کش قطور فرهنگی اجتماعی از دستمان رها شد. وقتی کش رها میشود، با شتاب به عقب باز میگردد. تنها راه حل نجات فرهنگی این است که با استفاده از تمامی تکنولوژیهای امروزی در بستر فرهنگی خود حرکت کنیم.
درس عبرت بگیریم!
وی در پاسخ به این سوال که آیا سازههای مدرن هم مانند سازههای قدیمی ارزش فرهنگی دارند یا خیر میگوید: هر بنایی که یک دوره زمانی از آن بگذرد، واجد تاریخ میشود. اما از برخی آثار باید الگو و از بعضی عبرت گرفت. الگوها باید ما را به سمت استفاده از ویژگیهای مطلوب آن معماریها سوق دهد و عبرت گرفتن باید به ما بیاموزد که دیگر آن تجربههای نامتجانس با فرهنگ خود را تکرار نکنیم. در عرصه معماری باید با تعقل و همفکری سلسله جلسات مباحثهای و اندیشهورزی برگزار شود و معماران و شهر سازان با کمک جامعه شناسان و متولیان امور فرهنگی چارههایی برای بهبود حال معماری امروزی بیندیشند.
نیلی در ادامه تصریح میکند: اگر میبینیم افرادی به عنوان توریست فرهنگی وارد ایران میشود و به معماریها توجه میکنند، به دلیل ویژگیهای ارزشمند هنر معماری ماست. وقتی یک معمار غربی در برابر مسجد شیخ لطف الله قرار میگیرد و برای احترام به سازنده آن کلاه از سر بر میدارد و به معماری بنا تعظیم میکند، نشان دهنده ارزشهای مهم هنر معماری سنتی ما است که جهان مبهوت آن مانده است.
وی در مورد موضع معماران ایرانی میگوید: این فقط ما نیستیم که به نظریات مدرنیسم مبتلا شدهایم. موج مدرنی که آمد تمام دنیا را همراه خود به تلاطم انداخت؛ این موج دامنگیر کشور ما نیز شد. اما امروزه میبینیم که بسیاری از سازههای قدیمی با تغییر کاربریهایی که روی آنها انجام میشود، باز هم مورد توجه قرار میگیرد.
برای معماران ایرانی ارزش قائل شویم
حال سوال پیش میآید که اگر هنر معماری سنتی و مدرن با هم تلفیق شود میتواند موفق ظاهر شود و سازههای استانداردی را به وجود بیاورد؟ این کارشناس معماری پاسخ میدهد: این هنر معمار است. اگر برای معماران ارزش قائل شویم و اختیار معماری را به دست آنها بدهیم، با همفکری خود میتوانند عنان کار را در دست بگیرند و بسته به حال و هوای امروز فرهنگ جامعه تصمیم بگیرند که چه نوع ترکیبی از انواع گونهها و سبکهای مختلف پیاده کنند.
نیلی تاکید میکند: این موضوعی نیست که بتوان به طور واحد برای آن نسخهای پیچید. باید به دست متخصصان امر سپرده شود و برای آنها بستر سازی کنیم. مطمئناً نباید توقع داشت که یک نفر بیاید و به صورت معجزه گونه راهحلی ارائه دهد و اوضاع آرمانی شود.
نظر شما