به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، اریش ماریا رمارک با نام مستعار اریش پل رمارک، زاده ۲۲ ژوئن ۱۸۹۸ در اسنابروک و درگذشته ۲۵ سپتامبر ۱۹۷۰ در لوکارنو، رماننویس آلمانی که عمدتاً بهعنوان نویسنده کتاب "در جبهه غرب خبری نیست" (۱۹۲۹) شناخته میشود که شاید مشهورترین و نمایانندهترین رمان مربوط به جنگ جهانی اول و بزرگترین رمان ضد جنگ جهان باشد.
آغازِ اریش ماریا رمارک
جنگ جهانی اول نقش مهمی در تکامل رمارک بهعنوان نویسنده ایفا کرد. در نوامبر ۱۹۱۶، رمارک ۱۸ ساله به همراه تعدادی از همکلاسیهایش به ارتش آلمان اعزام شدند و چندین بار زخمی شد. پس از یک دوره آموزش نظامی، یگان وی به جبهه غرب اعزام شد. رمارک در آنجا در جنگ سنگر در فلاندر بلژیک حضور داشت و در ژوئیه ۱۹۱۷ بر اثر حمله سنگین توپخانه بریتانیا با اصابت ترکشهای خمپاره مجروح شد. در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ دولت جدید پیمان آتشبس با متفقین را امضا کرد و جنگ پایان یافت. تجربیات رمارک در زمان جنگ، از جمله از دست دادن برخی از همرزمانش، تأثیر شدیدی بر او گذاشت و الهامبخش نوشتم کتاب "در جبهه غرب خبری نیست" شد.
اریش ماریا رمارک پس از جنگ بهعنوان راننده ماشین مسابقه و نویسنده ورزشی مشغول فعالیت شد. وی به اسنابروک بازگشت و در آنجا تحصیلات خود را به پایان رساند و بعدها به تدریس مشغول شد، اما این حرفه برای وی کوتاه مدت بود رمارک در سال ۱۹۲۰ معلمی را رها کرد و برای تأمین هزینههای زندگی به تدریس پیانو پرداخت، همچنین بهعنوان ارگنواز فعالیت کرد و برای روزنامه محلی نقدهای تئاتر نوشت. در این زمان اولین رمان خود "خانه رویایی" و چند کتاب شعر و داستان منتشر کرد.
رمارک در سال ۱۹۲۲ به هانوفر رفت و در آنجا بهعنوان نویسنده و سردبیر مجله "اکو کانتیننتال" متعلق به شرکت لاستیک قاره، تولیدکننده برجسته لاستیک اتومبیل مشغول به کار شد. در همین زمان یک نسخه تبلیغاتی نوشت و شعارها و مقالاتی در مورد سفر، ماشین و زندگی در فضای باز منتشر کرد. در سال ۱۹۲۵ اریش ماریا رمارک به برلین نقل مکان کرد و در آنجا به عنوان سردبیر مجله مشهور ورزشی "ورزش در تصویر" (Sport im Bild ) خدمت کرد. در پایتخت آلمان وی با نویسندگان و فیلمسازان برجستهای همچون لنی ریفنشتال آشنا شد که بعدها فیلم مشهور "پیروزی اراده" درباره کنگره حزب نازی در نورنبرگ را ساخت.
در جبهه غرب خبری نیست
اریش ماریا رمارک، بزرگترین و ماندگارترین کتاب خود " در جبهه غرب خبری نیست" را در سال ۱۹۲۹ نوشت. این اثر، با ارائه تجربیات غمانگیز گروهی از سربازان جوان آلمانی، واقعیت دردناک وحشیگریهای جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸) را به تصویر میکشد. رویدادهای این رمان در روال روزانه سربازانی نوشته شده است که به نظر میرسد گذشته یا آیندهای جدا از زندگی خود در سنگرها ندارند. " در جبهه غرب خبری نیست" ادای احترامی دائمی به نسل از دست رفتهای است که در جنگ بزرگ کشته شدند و موفقیت بینالمللی فوری داشت. این کتاب پرفروشترین کتاب جهانی شد تا جایی که همان سال انتشار، تنها در آلمان تقریباً یک میلیون نسخه فروش رفت.
در جبهه غرب خبری نیست به بیش از ۱۲ زبان ترجمه شده است و بهخاطر موضع صلحطلبانهاش عموماً از سوی مطبوعات لیبرال و چپ مورد تقدیر قرار میگیرد با این حال در همان زمان انتشار در سال ۱۹۲۹ نازیها و ناسیونالیستهای محافظهکار آن را بهعنوان بخشی از تبلیغات مارکسیستی و کار یک خیانتکار نوعی حمله به شرافت آلمان عنوان کردند. با این حال در سال اول، کارل لمل، تهیهکننده آلمانی هالیوود، حق ساخت فیلمی از این کتاب را به دست آورد. فیلم در ماه می ۱۹۳۰ در لسآنجلس اکران و برنده جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد. پس از آن در تابستان همین سال مورد استقبال عموم تماشاگران در فرانسه، انگلستان و بلژیک قرار گرفت.
فیلم "در غرب خبری نیست" در آلمان به آسیب رساندن به چهره کشور و نمایش چهره زشت ارتش آلمان محکوم شد و به دلیل سوگیری ضد آلمانی در هیچ یک از سینماهای این کشور اکران نشد. نسخه ویرایش و دوبلهشده این فیلم در دسامبر ۱۹۳۰ برای عموم مردم برلین به نمایش درآمد که این رویداد توسط نازیها به هم ریخت. نازیها با شورش، استفاده از بمبهای بدبو و اعتراضات خشونتآمیز تماشاگران فیلم را ترساندند که در واکنش به این اقدامات و حملات محافظهکارانه پخش فیلم "در غرب خبری نیست" توسط دولت وقت آلمان ممنوع کرد. این محدودیت علیرغم مخالفت لیبرالها و سوسیالیستها تا سپتامبر ۱۹۳۱ ادامه یافت و پس از آن نسخه ویرایششده فیلم بار دیگر ویرایش شد و در اختیار مخاطبان آلمانی قرار گرفت.
اریش ماریا رمارک و نازیسم
با افزایش موج نازیسم، رمارک مجبور شد در سال ۱۹۳۳ به سوئیس فرار کند. با خواندن نوشتههای روی دیوارها، او فقط یک روز قبل از انتصاب آدولف هیتلر به مقام صدر اعظمی آلمان در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳ برلین را ترک کرد. در ماه می ۱۹۳۳، دانشجویان طرفدار نازیسم کتابهای اریش ماریا رمارک را به جرم خیانت ادبی به سربازان جنگ جهانی به آتش کشیدند. پس از آن پلیس آلمان آثار او را از تمامی کتابفروشیها، کتابخانهها و آرشیوهای دانشگاهی جمعآوری کرد. در سال ۱۹۳۸ نیز دولت نازی تابعیت آلمانی رمارک را لغو نمود و بدینترتیب وی به جز سفرهای گاه و بیگاه به زادگاهش تا ۱۹۴۵، باقی عمر خود را در بیرون از مرزهای آلمان سپری کرد.
هرچند نازیها آثار رمارک را ممنوع و تابعیت آلمانی خود او را لغو کردند، اریش ماریا رمارک مخاطبان آلمانیزبان بسیاری داشت و برخلاف بسیاری از نویسندگان تبعیدی آلمانی شهرت و ثروت او با ترک آلمان دچار تزلزل نشد. ناشران بسیاری همچنان آثار او را چاپ، مجلات نوشتههایش را منتشر و هالیوود بسیاری از رمانهایش را به فیلم تبدیل کرد.
اریش ماریا رمارک و جنگ جهانی دوم
همزمان با آغاز جنگ جهانی دوم، رمارک در سپتامبر ۱۹۳۹ اروپا را به مقصد ایالاتمتحدهآمریکا ترک کرد. او مدام بین نیویورک و لسآنجلس در حرکت بود و به نوشتن رمانهای عامهپسند ادامه داد که تا حدی بازتابی از تجربیات پناهندگان مجبور به فرار از حکومت نازیها بود. بسیاری از آثار داستانی پس از ۱۹۳۳ رمارک، از جمله طاق پیروزی، شب لیسبون، پس از مرگ و سایهها در بهشت همگی زندگی و رنج مهاجران ضد نازی، احساسات اغلب دوسویه آنها نسبت به آلمان و سازگاری گاه دشوارشان با زندگی در تبعید را به تصویر میکشد.
در سال ۱۹۴۴ رمارک گزارشی برای دفتر خدمات استراتژیک آمریکا (OSS)، سازمان اطلاعات خارجی کشور و پیشگام سازمان اطلاعات مرکزی امروزی (سیا) نوشت و در آن از متفقین خواست تا برای آموزش مجدد جمعیت آلمان پس از جنگ، سیاست سیستماتیک اتخاذ کنند. او معتقد بود که آلمانیها باید با جنایات نازیها و بدیهای نظامیگری آنها آشنا شوند. رمارک در رمانهای پس از جنگ خود سعی کرد به افشای جنایات نازیها ادامه دهد. به این ترتیب وی یکی از اولین و برجستهترین نویسندگان آلمانی بود که به مسأله قتلعامهای نازیها، سیستم اردوگاه کار اجباری و موضوع مقصر بودن مردم در این جنایات پرداخت."فروغ زندگی" و "هنگامه مرگ و زندگی" از جمله آثار اریش ماریا رمارک در این زمینه است.
رمارک در سال ۱۹۴۸ بهعنوان یک شهروند آمریکایی به سوئیس برگشت. در هیمن زمان آثار وی بار دیگر در آلمان چاپ شد و هر چند با انتقادات منفی بسیاری مواجه بود قطعات نامطبوع سیاسی آن مورد تجدیدنظر قرار گرفت و منتشر شد. وی در سال ۱۹۵۸ با "پائولت گدارد" ستاره فیلمهای آمریکایی ازدواج کرد و تا زمان مرگش در ۱۹۷۰ با او زندگی کرد.
"راه بازگشت" (۱۹۳۱)، "سه رفیق" (۱۹۳۸)، "عشق به همسایه" (۱۹۴۱)، "ابلیسک سیاه" (۱۹۵۶) و "بهشت هیچ چیز مورد علاقهای ندارد" (۱۹۶۱) از جمله دیگر آثار اریش ماریا رمارک است.
نظر شما