به گزارش ایمنا، عبور از تابستان و رسیدن به پاییز، هر سال رخ میدهد و تلاش تکراری طبیعت برای کامل کردن سیر طبیعی خود است، اما میتواند پیامی دیگر نیز داشته باشد و آن یادآوری گذر از دوره جوانی و رسیدن به فصل میانسالی است، فصل زیبای پاییز حال و هوای خاص و طرفداران زیادی دارد.
تنهایی حق پاییز نبود وقتی خودش برای همه چیز جفت میآورد
دانه دانه
چک چک
خش خش
پاییز مبارک
پاییز تنها فصلی ست که از همان اولین روز، خودش را نشان میدهد
کاش همه انسانها مثل پاییز باشند تا از همان روز اول رنگ و روی اصلیشان را نشان بدهند.
آمدن فصل پاییز مبارک
بوی پاییز از وجود من کوچ نکرده است!
پنجره را که باز میکنم برگهای سبز درختهای بهار به من اخم میکنند …
آمدن پاییز مبارک
چه کردهای که زمستان، بهار و تابستان همیشه بوی تو را میدهد ای پاییز؟؟؟
پاییز مبارک
پاییز را دوست دارم چون معافم میکند از پنهان کردن دردی که در صدایم میپیچد، اشکی که در نگاهم میچرخد …
آخر هم خیال میکنند که سرما خورده ام!
پاییز مبارک
تابستان رخت سفر بر تن کرده و پاییز با تمام عاشقانههایش در راه آمدن …
اما کسی هنوز اینجا درگیر کشف فصل آمدن توست!
فرا رسیدن پاییز مبارک
شهریور هم در حال رفتن است، قلب من اما هنوز تیر نبودنش را میکشد …
آمدن فصل پاییز مبارک
همره باد سرد پاییزی
سرنوشت من و تو گشته جدا
رهسپاری عشق من اکنون
میسپارم تو را به دست خدا
پاییز مبارک
بوی پاییز میدهد تابستان این روزها؛ گویا که شهریور عاشق شده است!
آغاز پاییز مبارک
به یاد رسم دلتنگی به یاد لحظههایم باش
در این پاییز تنهایی تو تنها آشنایم باش
پاییز مبارک
پاییز پنجرهای ست که از اتاق من به هوای تو باز میشود …
پاییز مبارک
فراموشی میآید مانند همین پاییز با ابرهای سهمگینش …
دیروز برگ خشکی دیدم که نمیدانست از کدام شاخه جدا شده!
آمدن فصل پاییز مبارک
پاییز مرا عاشق میکند، باران عاشق تر
حالا تو بگو این باران پاییزی با من چه میکند؟
آمدن پاییز مبارک
من دوست دارم
تو را
پاییز را
قهوه را
اکنون کنارم هست پاییز، قهوه
اما تو …
پاییز مبارک
تنهایی نام دیگر پاییز است
هرچه عمیقتر برگ ریزان خاطرههایت بیشتر …
آمدن فصل پاییز مبارک
کاش میشد به جای ساعت فصلها را عقب کشید؛ آن وقت دوباره تابستان میشد و من برای تو گوشوارههای گیلاس میچیدم…
آمدن پاییز مبارک
حرف تازه ای ندارم فقط خزان در راه است …
کلاه بگذار سر خاطراتی که یخ زدهاند شاید یادت بیفتد جیبهایت را وقتی دستهایم مهمانشان بودند!
آمدن فصل پاییز مبارک
چکه چکه ابری از برگ میبارد تا که درخت دل سبک کند و به خواب رود در امتدادی از زمستان…
پاییز مبارک
این مهر که از راه رسد دیگر تو را دست باد نمیسپارم، به قاصدکها اعتباری نیست!
این مهر که بیاید دیگر حتی تو را با روزهای اول مدرسه هم معاوضه نخواهم کرد، نه برگها و نه باران!
این مهر که بیاید تو را در دلم، جانم و همه شعرهایم جا میدهم…
پاییز مبارک
غمانگیز است پاییز و غمانگیزتر وقتی تو باشی و من برگها را با خیالت تنها قدم بزنم…
فرا رسیدن فصل پاییز مبارک
از دم سرد خزان برگی که میافتد به خاک
از جهان بی برگ رفتن یاد میآید مرا…
آغاز پاییز مبارک
پاییز دلگیر نیست، دلم گیرِ پاییز است…
آمدن فصل پاییز مبارک
کاش چشمانم را میبستم و اول زمستان باز میکردم
امسال بی تو تحمل نبودنت را در پاییز ندارم…
آمدن پاییز مبارک
پاییز با چمدانی از خاطره نزدیک است
من و پاییز سالهاست پیچیدهایم به هم …
پاییز مبارک
پاییز منم که هر روز چهرهی زردم را با سیلی دروغهایت سرخ میکنم تا هرگز نفهمی آنکه بهار سبزم را به خزان نشاند تو بودی …
پاییز مبارک
برگ بر روی درخت نیست که نیست
مرغک دل به هوا پر زد و رفت
روی شاخک های این بید کهن
قُمری من به کجا پر زد و رفت؟
آمدن فصل پاییز مبارک
این بار آمدنش یک سال طول کشید
پاییز آمد، حسابی میوه داده بودم
حالا هر سال پاییز میآید، دلتنگی هایم را میچیند و میرود…
پاییز مبارک
چشم به راه توأم پاییز، از بهار و تابستان گرم نشد آبی…
بیا پاییز جادوگر! طلایی کن سبزینه برگهای درخت آرزوها را…
آمدن پاییز مبارک
من و یک پاییز و یک مهر در جادهای پر پیچ و خم از برگهای نم پاییزی، کمی مه و کمی بوی آتش
چه لذتی داشت اگر تو هم کنارم بودی …
آمدن فصل پاییز مبارک
پاییز تابناک آه ای شروع پاک
هر نم نمت نشست بر دوش نرم خاک
وقتی که دست تو آرامش من است
چشمان آسمان از عشق روشن است
من از تو عاشقم من فصل بی بهار
یک عمر در تو هست پاییزی ام ببار
پاییز مبارک
تمام آنچه که از زندگی میخواهم:
یک غروب پنجشنبه پاییزی است با پنجرهای رو به درختها و کلاغها و هوای ملس و مرموز مهر با یک فنجان چای تازه دم و یک برش بزرگ از کیک خانگی مادرم با موسیقی دلخواه و خیالی که از بابت تو راحت است!
آمدن فصل پاییز مبارک
نظر شما