حامد اخگر در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: یکی از موضوعهای مورد توجه نظریه پردازان در حوزه برنامهریزی فرهنگی مبحث تمرکز مکانی و ناحیه برنامه ریزی فرهنگی است.
وی خاطرنشان کرد: از یک سو برنامه ریزی فرهنگی مربوط به شهرها، روستاها، محلهها و جامعههای محلی و به بیان دیگر یک استراتژی درباره یک مکان مشخص است و از سوی دیگر برنامهریزی فرهنگی میتواند یک مأموریت منطقهای باشد.
این دکترای شهرسازی تاکید کرد: برنامه ریزی فرهنگی با پیوند دادن فرهنگ و دیگر ابعاد زندگی اجتماعی و اقتصادی در خلق فرصتهای توسعه برای کلیت جوامع محلی سودمند است.
اخگر افزود: در حالی که سیاستهای فرهنگی سنتی گرایش به تمرکز بخشی دارند مانند ادبیات صنایع دستی و فیلم، برنامهریزی فرهنگی مسئولیتی منطقهای اتخاذ میکند و هدف آن است که توزیع منابع فرهنگی در جهت توسعه یک مکان تحت کنترل آورده شود.
وی تصریح کرد: برنامه ریزی فرهنگی میان منابع فرهنگی و سیاست عمومی در زمینه طیفی از سیاستهای مسکن تا سلامت، توسعه اقتصادی، آموزش، خدمات اجتماعی، گردشگری و برنامه ریزی شهری باید روابطی دوطرفه داشته باشد، همچنین استراتژیهای برنامه ریزی فرهنگی با استفاده از تبادل میان فرهنگی، همکاری میان هنرمندان و دانشمندان و تبادل میان اشکال مختلف فرهنگی مشوق نوآوری در تولید فرهنگ است.
این دکترای شهرسازی با بیان اینکه برنامه ریزی فرهنگی یک رویکرد استراتژیک به صورت مستقیم و غیر مستقیم با طیف وسیعی از فعالیتهای دولت محلی است، گفت: برنامه ریزی فرهنگی فرایندی از تصمیم سازی و مشاوره اجتماعی فراگیر است که برای شناسایی منابع فرهنگی و نیز تفکر استراتژیک درباره اینکه چگونه این منابع میتوانند به یک اجتماع برای دستیابی به اهداف مهم دنیااش کمک کنند یاری میرساند.
اخگر اضافه کرد: سیاست گذاران نباید تنها از منابع فرهنگی به عنوان وسیلهای برای دستیابی به اهداف غیر فرهنگی استفاده ابزاری کنند بلکه باید اجازه دهند تا ذهنیتها و پنداشت های آنها از طریق ارتباط با زیرساختهای نرم که فرهنگ محلی را شکل میدهد شکل و تغییر شکل یابد.
وی تاکید کرد: از نظر بسیاری از اندیشمندان برنامه ریزی فرهنگی برنامه ریزی برای فرهنگ نیست بلکه رویکردی فرهنگی به برنامهریزی شهری و سیاست گذاری شهری است که باید در تهیه طرحها و برنامههای شهری مورد توجه باشد.
نظر شما