به گزارش خبرنگار ایمنا، در یک سیستم شهری تمامی عملکردها و فرآیندها در ارتباط با یکدیگر معنا پیدا میکند، لذا چنانچه قصد انجام برنامهریزی مدون و منسجمی برای شهر وجود داشته باشد، حتماً نیاز است تمامی ابعاد و زوایای مؤثر در اداره شهر به صورت سیستمی و در ارتباط با یکدیگر دیده شود.
در شهرهای بزرگتر که جمعیت و وسعت بیشتری دارد، نحوه اداره شهر نسبت به شهرهای کم جمعیت پیچیدهتر است، زیرا اجزای بیشتری در یک سیستم شهری وجود دارد و طبیعتاً ارتباطات آنها با یکدیگر نیز بسیار گستردهتر میشود لذا چنانچه یک برنامه ریز قصد برنامهریزی برای اداره بهتر شهر را داشته باشد، نیاز است حتماً وضعیت موجود و ساختارهای شهری را تجزیه و تحلیل کند، سپس نواقص و خلاءهای موجود را دریابد و نسبت به برنامهریزی در چنین ساختاری اقدام کند. اگرچه انجام اصلاحات معمولاً از قدرت ید یک برنامه ریز به خصوص در کشور ما خارج است اما راهکارهایی که وی طی فرآیند برنامهریزی ارائه میدهد، میتواند راهگشا باشد، زیرا یک برنامه ریز شهر دقیقاً در جریان مسائل شهری قرار دارد و دیدگاه و رویکرد وی نسبت به شهر، دیدگاه و رویکردی سیستمی است.
در این خصوص گفتوگویی با "عبدالمطلب کریمزاده، کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری" داشتهایم که در ادامه میخوانید:
شهر را چگونه تعریف میکنید؟
شهر سیستمی باز است که ساختارهای آن هرکدام دارای کارکردهای خاص خود است؛ این عملکردها و کارکردها در پیوستگی زمانی، مکانی و فضایی، در حال تغییر و تحول و همچنین در حال باز تولید مجدد است. باید توجه داشت که کل سیستم شهر چیزی فراتر از تمام اجزا، ساختارها، کارکرد و عملکردهای آن است بدین معنا که اگر ساختارها و عملکردهای یک شهر از هم منفک و تجزیه شود، پیوند دوباره آنها دیگر شمایل سیستم شهر را ندارد.
از نظر شما مهمترین موانع بر سر راه مدیریت بهینه شهر چیست؟
مسئلهای که امروزه بیشتر در حوزه مدیریت شهری کشورهای در حال توسعه به چشم میخورد، تعدد مراجع و نهادهای مختلف مسئول با تأثیرپذیری از قوانین موجود است. این قوانین ساختار و چهارچوب کاری را بدون توجه به سایر نهادها تعریف میکند که ضمن ایجاد ناهماهنگی در سیستم مدیریت شهری، موجب ایجاد مشکلات مختلفی میشود و با تشدید مسائل موجود در شهر در نهایت نارضایتی عمومی را به همراه دارد؛ به نحوی که در برخورد این مسائل با ساختار فعلی، نمیتوان امیدی به بهبود داشت.
برای اداره موفق شهر نمیتوان از مدیریتهای جداگانه و هدایتگرهای بخشی بهره گرفت، زیرا چنانچه هریک از عناصر مجموعه مدیریت شهر با توجه به حوزه اختیارات خود برای شهر تصمیم بگیرند و از منظر خرد و بخشینگری به شهر بنگرند، ناهماهنگی تصمیمات در بعد کلان، مشکلات عدیدهای را پیش خواهد آورد. بی تردید میتوان بخشی از مسائل کنونی را حاصل این تفرق و نبود یکپارچگی مدیریت شهر دانست.
در ارتباط با اهمیت مدیریت واحد شهری بیشتر توضیح دهید
اصولاً مدیریت واحد شهری پیش نیاز اداره شهر و عنصر کارآمد توسعه یافتگی آن تلقی میشود بنابراین مدیریت شهری در صورتی میتواند موفق باشد که از پایینترین تا بالاترین سطح، از مدیریت کلان شهری، مدیریت شهری و مدیریت مناطق شهری تا مدیریت نواحی شهر و مدیریت محلات شهر، لایههای سیاست گذاری و تصمیم گیری وجود داشته باشد. این مبحث حاصل ورود رویکرد سیستمی در مباحث مدیریت شهری است؛ بر این اساس مدیریت یکپارچه شهری مدیریتی افقی است و این بدان معنا است که تمامی سازمانها و نهادهای درگیر در مدیریت شهری به صورت افقی و هماهنگ در کنار یکدیگر قرار دارند. در واقع مدیریت یکپارچه شهری با توجه به مسائل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در قالب یک الگوی مشخص، ضمن هدایت عناصر مختلف دخیل در حوزه مدیریت شهری، به ایجاد هماهنگی در میان آنها میپردازد و از دوباره کاریها و طولانی شدن فرآیند توسعه پایدار شهری و گرفتاری آن در پیچ و خم نظام بروکراسی حاکم جلوگیری میکند.
دلایل نبود مدیریت یکپارچه شهری چیست؟
تفرق برنامهریزی یکی از این دلایل است، سیاستی که به معنای نبود استراتژی و یا سیاست یکپارچگی افقی و عمودی در برنامهریزی شهر است. تفرق عملکردی نیز از دیگر دلایل است و زمانی به وقوع میپیوندد که در یک شهر یا قلمرو حکومتی خاص مانند محدوده شهر یا شهرداری، برنامهریزی و ارائه خدمات شهری در خصوص کارکردها و وظایفی که ماهیت محلی دارد، میان چند نهاد، سازمان و هیئت تقسیم شده باشد.
از دیگر عوامل مؤثر بر نبود یکپارچگی مدیریت شهری تفرق قلمرویی عملکردی و منطقه بندی شهری متفاوت سازمانهای ذیربط مثل مناطق شهرداری، سازمان آب، نیرو، مخابرات و سایر سازمانها در ارائه خدمات شهری است. تفرق حکومتی- سیاسی در سطح مناطق کلان شهری به معنای وجود تعداد زیادی از قلمروهای حکومتی و مدیریتی مستقل در درون یک منطقه کلان شهری است، تفرقی که ناشی از تعدد ذینفعان و عناصر ذینفوذ صاحب قدرت در فرایند سیاست گذاری و تصمیم گیری شهری است. به علاوه تفرق مرتبط با بسترها و زمینه مدیریت شهری نیز که به تفرقها و ناهماهنگیهای موجود در مجموعه قوانین و مقررات موجود شهری، اسناد بالادست سیاست گذاری و برنامهریزی شهری، زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطی مورد نیاز تصمیم گیری شهری دلالت دارد نیز در این میان حائز اهمیت است.
چه سیاستهایی میتواند در این خصوص راهگشا باشد؟
به منظور شکل گیری مدیریت یکپارچه شهری در کشور و رفع مسائل، مشکلات و ناکارآمدیهای ناشی از فقدان این نوع از مدیریت راهکارهایی پیشنهاد میشود. از جمله این راهکارها میتوان به بازنگری در جایگاه دولت و ایجاد تحولی ساختاری در ارتباط با مدیریت شهری اشاره کرد. تبدیل شهرداریها به یک نهاد فرابخشی در شهرها، تقویت و توسعه شوراها در سطوح مختلف شهری از سطح محلهای تا سطح مناطق شهرداریها و تقویت و توسعه (NGO)، CBO ها و PVO ها از دیگر راهکارهای مطرح است. ایجاد زیرساختهای قانونی مدیریت واحد شهری و تحول در قوانین و مقررات شهری، همچنین گسترش دایره فعالیت شهرداری در حیطه مسائل مختلف شهر نیز در این خصوص قابل توجه است که میتواند راهگشا باشد.
نظر شما