به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، تاشیسم، سبکی از نقاشی فرانسوی است که نام خود را از "تاش" به معنای "لکهای با رنگ محو" گرفته و پس از جنگ جهانی دوم، طی دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰ در پاریس رواج یافت. این سبک هنری که در زبان فارسی به رنگافشانی یا رنگپاشی معروف است همچون سبک هنری نقاشی کنشی، حرکت بصری و خودجوش قلموی هنرمند را در معرض نمایش قرار میدهد و خلق آثار آن با حرکات بدنی توأم است.
چیستی و تاریخچه پیدایش تاشیسم
تاشیسم واکنشی در برابر انتزاع هندسی و نوعی نقاشی انتزاعی اشارهای است که امکان رویکرد شهودی و فعالتری را برای نقاشی فراهم میکند و با ایجاد لکهها یا خطخطیهایی از رنگ با بهرهگیری از قلمو مشخص میشود. نقاشان تاشیسم اغلب رنگهای مورد استفاده خود را بهطور مستقیم از تیوپ رنگ مورد استفاده قرار میدهند.
تاشیسم، در اوایل ۱۸۸۹ توسط فلیکس فنئون برای توصیف تکنیک نقاشی امپرسیونیستی و در سال ۱۹۰۹ توسط موریس دنیس، طراح و نظریهپرداز فرانسوی برای مراجعه به مکتب فاویست نقاشی فرانسه مورد استفاده قرار گرفت. پس از آن در ۱۹۵۱ منتقد هنری پیر گوگوئن برای اولین بار در توصیف شکل مدرن از هنر انتزاعی غیر هندسی آن را به کار رفت و در ۱۹۵۲ در کتاب "هنری دیگر" توسط منتقد فرانسوی میشل تاپیه بهطور گستردهای رواج یافت.
سبک هنری تاشیسم یا رنگافشانی توسط نقاشان جوان فرانسوی هانس هارتونگ، ژرار اشنایدر، پیر سولاژ، فرانس وولز، چائو وو چی (زائو وو کی) و و ژرژ ماتیو رواج یافت و بخشی از جنبش بزرگ پس از جنگ در فرانسه موسوم به "هنر غیررسمی" بود که روی شکل شهودیتری از بیان تأکید دارد و صراحت بیان را نسبت به هنر انتزاعی هندسی ارجح میداند. هنر غیررسمی از رویکرد غریزی و شخصی اکسپرسیونیسم انتزاعی معاصر آمریکایی الهام گرفته است که نقاشی کنشی تنها یکی از جنبههای آن بود.
ویژگیهای سبک هنری تاشیسم
سبک هنری تاشیسم که شامل ترسیم خطوط و قطرات رنگ بدون بهرهگیری از الگوهای از پیشتعیینشده برای به کار بردن ترکیبات و رنگها بوده و بهطور کل از برنامهریزیهای آگاهانه برای شکل دادن به نقشهای روی بوم صرف نظر کرده است، اغلب به خلق نقاشیهایی منجر میشود که شامل خطوط درهمپیچیده از رنگهای تاریک و روشن در ترکیبی چشمنواز با لکههای نامنظم رنگ است و به عقیده بسیاری از منتقدان حالاتی خاص از ریتم زندگی را نمایش میدهد
سبک هنری تاشیسم نه روی استفاده از رنگها تأکید میکند، نه روی ایجاد فرمی خاص از نقاشی و آنچه که مورد توجه قرار میدهد به نمایش درآوردن حالات و احساسات است. در تولد آثار تاشیسم هیچ ایده و الگوی ادراک شده قبلی وجود ندارد و هر آنچه خلق میشود همه دربردارنده عنصر تصادف و حرکت خودجوش و ناخودآگاه دست هنرمند است با بهرهگیری از یک ریتم ذهنی خودجوش که تمایل به رها شدن و حرکت دارد. سبک هنری تاشیسم بیننده را به جهان خیالات هنرمند دعوت میکند و قوه ادراک او را به چالش میکشد.
تاشیستهای فرانسوی، همچون همتایان آمریکایی خود از قلموهایی بزرگ و آغشته به رنگ بهره میبرند و به کمک قطرات و لکههای ناشی از پاشش رنگ آثار هنری خود را خلق میکنند با این تفاوت که کمتر از نقاشان کنشی از عنصر الهامات روانی مهار نشده خود بهره میبردند و در برخورد با بوم و رنگ موقرانهتر از آنها عمل میکنند. آثار این هنرمندان سرشار از زیبایی و غنایی بیشتر از هنرمندان آمریکایی همچون جکسون پولاک و ویلم د کونینگ است که الهامبخش آنها برای خلق این نقاشیهای منحصربهفرد بودهاند.
نظر شما