احسان کاظمی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا در خصوص اثرات روانی جنگها بر روی کودکان، اظهار کرد: جنگ اتفاقی است که بزرگسالان با هر هدفی به راه میاندازند اما کودک درک درستی از این موضوع ندارد، علاوه بر احساس ترس و اضطراب، احساس ابهام هم دارد و این ابهام موجب ایجاد اضطراب او میشود، از سوی دیگر کودک ضعف در در دفاع از خود و ضعف در حل مشکل هم دارد.
کودک نمیتواند با تبعات روانی جنگ مقابله کند
وی اضافه کرد: وقتی کودک با بحرانی مانند جنگ مواجه میشود دچار اضطراب و ترس ناشی از ابهام در علت این مشکل میشود و راهکاری برای حل مشکل هم ندارد، از سوی دیگر با توجه به اینکه به خانواده وصل است نمیتواند به طور مستقل عمل کند و اگر کودکی در بمباران هوایی خانواده خود را از دست بدهد قدرت مراقبت از خویشتن را ندارد به همین علت ترس از دست دادن پیدا میکند.
این روانشناس اجتماعی، تصریح کرد: یک بزرگسال میتواند جان خود را نجات دهد اما کودک به دلیل اینکه وصل به خانواده است اضطراب فراوانتری دارد، از جنبه دیگر جنگها و مناقشهها تأثیر روانی شدید هم به دنبال دارند. این تأثیرات روانی شدید میتواند ناشی از تبعات یک جنگ باشد برای مثال قحطی، معلولیت، بیخانمانی، از دست هویت مکانی، اجبار به مهاجرت و از دست دادن موقعیت، شغل در هر جنگی اتفاق میافتد و کودک نمیتواند با تبعات روانی جنگ مقابله کند و تجربهای برای مقابله با این مشکلات روحی و روانی هم ندارد در نتیجه دچار آسیبهای بیشتری میشود.
بزرگسالان برای جنگ توجیه روانی دارند
کاظمی ادامه داد: بزرگسالان برای جنگ توجیه روانی دارند و با اشتیاق اخبار جنگ را گوش میدهند، اما کودک اشتیاق روانی ندارد و مسئله برای او مبهم است، همه این موارد مجموعهای از عوامل پنهان و آشکاری است که روی کودک تأثیر مخرب دارند، کودک معمولاً زمانبندی مشخصی از مسائل ندارد و در ذهن کودک مناقشهها دیرتر هم از بین میروند.
اظهار کرد: کشورها در مورد حقوق کودک و امنیت کودک صحبت میکنند، کشورهای غربی بیشترین مؤسسات در مورد صلح برای کودک را دارند در حالی که این کشورها خودشان مسبب جنگها برای خاورمیانه هستند، در حال حاضر در جنگ افغانستان میبینیم که گفته میشود کودکان و زنان را نجات دهید و طالبان باید باید اجازه این کار را بدهند و از سوی دیگر دیدیم که آمریکا در جنگی کودکان را در زندان حبس کرد و مورد مواخذه مجامع بینالمللی هم قرار گرفت.
کاظمی، افزود: در جنگها حقوق همه افراد جامعه زیر سوال میرود و در مورد کشورهایی که درگیر جنگ هستند برای حقوق کودکان زیاد صحبت میشود، در حالی که بیشتر ادعا است و در عملکرد کار زیادی نمیشود، به نظر میرسد در کل دنیا در مورد مسائل مثبت و مهم زندگی بیشتر به شعار گفتن اکتفا میشود، اما در مورد مسائل منفی و مخرب دست به شمشیر هستند و آن قدر که افراد آماده جنگیدن با همدیگر هستند آماده صلح و امنیت نیستند.
سازمان دیدهبان حقوق بشر مدعی حمایت از حقوق کودکان است
وی تصریح کرد: جنگ یک بازی خشن جذاب برای بزرگسالان در طول تاریخ بشری بوده است و در بسیاری از ادوار تاریخی حتی کودکان به دنیا میآمدند تا بزرگ شده و سرباز، مبازر، جنگجو و کشته شوند و در واقع کودک بذری بود که در دفاع از ناموس و کشور رشد پیدا میکرد، بزرگسالان میتوانند نشانههای پایان خصومت را درک کنند اما کودکان نمیتوانند درک کنند.
این روانشناس اجتماعی، تاکید کرد: از سوی دیگر وقتی اخبار جنگ پخش میشود در ذهن کودکی که در کشور او جنگی هم نیست این اخبار تأثیر منفی دارد و او دچار وحشت و ترس میشود. در حال حاضر سازمان دیده بان حقوق بشر گزارش از گرسنگی، آوارگی و کشته شدن کودکان در یمن افغانستان و فلسطین میدهند و سوال این است که آیا همین سازمانهای حقوق بشر و رسانههای فارسی زبان که داد از حقوق کودک میزنند در کشور خود حقوق کودک را رعایت میکنند یا در واقع بیشتر مدعی این امر است.
کاظمی با اشاره به اینکه دولتها مسبب بروز جنگها هستند، اظهار کرد: نقش مؤسسات مردمی مانند انجمنهای غیر دولتی، مساجد، NGO ها، مؤسسات فرهنگی، مدارس و خانوادهها برای کمک به کودکان مهم است تا امید خود را در بحرانهای جنگی از دست ندهند، کودکان باید یاد بگیرند که صلح طلب شوند، بیاموزند در مواقع بحرانی مانند جنگ از خود حمایت کنند و سازمانهای حمایت از حقوق کودکان باید فرهنگ صلح در زندگی کردن را به کودکان یاد بدهند.
فرهنگ مشارکت و مساعدت را بین کودکان نهادینه کنیم
وی با بیان اینکه در فیلم و بازیهای رایانهای هم خشونت وجود دارد، اضافه کرد: در بعضی از فیلمها برای بامزه کردن صحنهها کودکان را کتک میزنند و آنها را تمسخر و تحقیر میکنند، باید مؤسسات فرهنگها و NGO ها در این زمینه فرهنگسازی کنند باید کودکان را صلح دوست و صلح گرا تربیت کنیم، اگر صلح طلبی را در کودکان شکل دهیم، نه اینکه برای آن تنها همایش و نمایشگاه نقاشی بگذاریم، بلکه کودک را به معنای واقعی با مهارت صلح پذیری تربیت کنیم و یکی از جلوههای صلح طلبی آموزش فن، مهارت و مذاکره کردن به کودکان است.
این روانشناس اجتماعی، خاطرنشان کرد: اگر کودکان یاد بگیرند مذاکره کرده و همدیگر را ببخشند و فرهنگ مشارکت و مساعدت را در بین کودکان نهادینه کنیم آنها در بزرگسالی هم در مدرسه خانواده و جامعه صلح طلب میشوند، افرادی که در جامعه مرتب دعوا میکنند و یقه همدیگر را میگیرند نیز جنگ میکنند، جنگ تنها بمباران هوایی نیست و در حال حاضر کودکان بسیاری جذب بازیهای کامپیوتری خشن میشوند و این اتفاق هم نوعی جنگ و بمباران است.
کاظمی، اظهار کرد: بمباران خشونت در رسانهها، بمباران بیتفاوتی در خانوادهها و جامعه هم وجود دارد، در شرایط فعلی کودکان تحت بمباران بیتفاوتی مردم به پروتکلهای بهداشتی در کرونا هستند و درگیر کرونا شده و قربانی میشوند، بسیاری از کودکان قربانی بیدانشی والدین خود میشوند و همه این اتفاقها در جامعه نوعی جنگ است و جنگ نرم کودکانی بسیار آسیب پذیر تربیت میکند.
نظر شما