به گزارش خبرنگار ایمنا، بهترین جلوه گاه برای شناخت شخصیت وجودی حضرت زینب (س) سفر کربلا، مطالعه واقعه عاشورا و به دنبال آن خواندن داستان اسارت ایشان و چگونگی برخورد با ستمگران زمان است. در واقع اگر بخواهیم برای تمام کسانی که در این واقعه عظیم حضور داشتند، نقشی در نظر بگیریم، باید بگوییم که نقش حضرت زینب (س) پیام رسانی بود. آن حضرت و امام سجاد (ع) از این واقعه بازماندند تا پیام خون امام حسین (ع) را به گوش همگان برسانند.
مهمترین خصلت حضرت زینب (س) را میتوان محبت و عشق وافری دانست که ایشان به ذات احدیت داشت. به همین دلیل است که همه مصائب واقعه کربلا را در راه رضای حق تحمل کرد و آنها را چون از سوی معبود بود، زیبا میدید. محبت به خداوند است که زینب (س) را چنان استوار میکند که در کوفه با قدرت تمام حرکت امام حسین (ع) را در راستای حق و حقیقت طلبی میداند و دشمنان ایشان را از عذابی سخت با خبر میکند.
پس از واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یاران ایشان، خاندان این حضرت به اسارت گرفته میشوند. زمانی که اسرای کربلا را به کوفه آوردند، حضرت زینب (س) جلوی دروازه کوفه خطبهای خواند که عدهای در واکنش به آن گفتند: گویی سخن علی (ع) است که از دهان زینب (س) بیرون میآید.
ایشان در بخشی از سخنان خود فرمودند: ای مردم کوفه، ای نیرنگ بازان و بی وفایان، بدانید برای آخرت خویش کردار زشتی از پیش فرستادید. به خدا باید زیاد گریه کنید و کمتر بخندید که دامن خویش را به عار و ننگی آلوده نمودهاید که هرگز نمیتوانید آن را بشویید. آیا میدانید چه جگری از رسول خدا (ص) بریدید و چه حرمتی را هتک کردید؟
در مجلس ابن زیاد نیز وقتی وی، مغلوب شدن امام حسین (ع) و یاران ایشان را دلیل بر دروغگو بودن آنها خواند، حضرت زینب (س) اینگونه پاسخ داد: الحمدلله الذی اکرمنا بنبیّه و انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا (شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۱۱۵)
ابن زیاد گفت: دیدی خداوند با برادرت چه کرد؟ حضرت زینب فرمود: جز زیبایی ندیدم! اینان افرادی بودند که خداوند سرنوشتشان را شهادت تعیین کرده بود و به خوابگاههای ابدی خود رفتند و به همین زودی خداوند میان تو و آنان جمع کند و تو را به محاکمه کشد. بنگر تا در آن محکمه پیروزی از آن چه کسی خواهد بود، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه.
در مجلس یزید نیز حضرت زینب (س) خطبهای روشن گرانه و رسواکننده خواند و به زنده بودن شهید و تداوم مسیر حق اشاره کرد. در منابع آمده است وقتی اهل بیت امام حسین (ع) را وارد مجلس یزید کردند، یزید سر امام حسین (ع) را در برابر خود گذاشت، حضرت زینب (س) وقتی سر برادر را دید نالهای جانسوز سر داد.
در همین مجلس خطبهای خواند که در بخشی از آن آمده است: «… سرانجام کار آنها که بد عمل کردند به جایی رسید که آیات خداوند را دروغ شمردند و بدانها استهزا میکردند. ای یزید! آیا گمان کردهای اینکه ما را گرفتار ساختی و به صورت اسیر در این شهر و آن شهر گرداندی، این کارها سبب بی مقداری ما و دلیل قدرتمندی تو خواهد بود و خداوند مدد کار توست؟! مگر فراموش کردی که خداوند فرمود: «کافران گمان نکنند مهلتی که به آنان داده شده به سودشان خواهد بود، بلکه به آنها فرصت میدهیم تا بر گناه خویش بیفزایند و با رسوایی، به کام عذاب خوارکننده وارد شوند! ای یزید! این جنایتهای عظیم را انجام دادهای، آنگاه بدون اینکه خود را گناهکار بدانی یا جنایت خود را بزرگ بشماری… چوب خیزران بر لب و دندان سید جوانان اهل بهشت میکوبی!؟… ای یزید! با این جنایت عظیم، جز پوست و گوشت خود را پاره نکردی و بزودی بر پیغمبر (ص) وارد میشوی. باید پاسخ خونهای فرزندان او را بدهی و حرمتی را که از اهل بیت و پاره تن او شکستهای پاسخ گو باشی… ای یزید! حال هر چه در توان داری و هر فریبی که میتوانی انجام بده و در این راه کوشش خود را به کار گیر، به خدا سوگند تو نمیتوانی نام و وحی ما را خاموش سازی و از این راه به آرزوی دلت برسی، این ننگ و عار را هم نمیتوانی از دامن خود بشویی!»
حضرت زینب (س) به روشنگریهای خود درباره واقعه عاشورا و رسوا سازی دشمنان دین ادامه داد و حقایق بسیاری را روشن کرد. به همین دلیل است که گفته میشود کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود.
نظر شما