به گزارش ایمنا، مراسم تشییع پیکر زنده یاد علی سلیمانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران که بامداد ۲۱ مردادماه براثر بیماری کرونا دار فانی را وداع گفت امروز جمعه ۲۲ مرداد در بهشت زهرا (س) برگزار و این هنرمند در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد. این مراسم از صفحه مجازی این هنرمند به صورت زنده پوشش داده شد.
در ابتدای این مراسم سیدجواد هاشمی دوست و همکار علی سلیمانی با چشمانی اشکبار گفت: قرارمان این بود که جلو دختر علی گریه نکنم و مقاوم باشم پس بگذارید تا سبا نیامده گریههایم را بکنم. من به چشم خودم دیدم که علی ۲۵ سال عشق به حضرت علی (ع) را در نمایش «توبه نمیکنم» به تصویر میکشیدو ۲۵ سال برای ایشان نمایش نذری اجرا کرد و ۲۵ سال چهل روز قبل از آغاز اجرای نمایش هرشب برای حضرت علی (علی) گریه کرد. مگر میشود علی (ع) دستش را نگیرد. من ۲۵ سال دیدم که به حضرت میگفت علی جان میخواهم جواب سلام تو را با قلبم بدهم و من دیدم که این ضربان قلب مدام داشت کندتر میشد.
وی ادامه داد: شب جمعه خواب دیدم که حضرت علی (ع) آمده و قرآن داده به دست علی و او قران به سر گرفته است پس ایمان دارم علی سلیمانی مهمان ویژه حضرت علی (ع) است. مگر امکان دارد حضرت علی (ع) دست او را نگیرد. اسم پدر علی، عشقِ علی است پس عشق به حضرت علی (ع) در خانواده آنها موج میزند. علی عاشق روضه آذری برای حضرت عباس (ع) بود پس خواهش میکنم چند دقیقهای شنونده این روضه باشید.
در ادامه و بعد از خواندن روضهای کوتاه، جواد هاشمی از حضار تقاضا کرد علی سلیمانی را با آرامش به خاک بسپارند، چون به گفته دخترش در لحظات آخر آرامش خاصی در ظاهر این هنرمند به چشم میخورد.
در پخش بعدی شعری را که علی سلیمانی در فیلم سینمایی «تنگه ابوقریب» در وصف حضرت ابوالفضل (ع) میخواند به زبان آذری خوانده شد.
در ادامه این مراسم سبا دختر زنده یاد سلیمانی در سخنانی بیان کرد: ساعت ۵:۲۰ دقیقه ۲۱ مرداد سحرگاه سال ۱۴۰۰ درست در آن دم که آفتاب دمید چشمانم باز شد و تو چشمانت را بستی. علیبابا. باشکوه لحظهای بود؛ لحظهای که جسم زمینی ات را رها کردی تا سبکتر سفر کنی. من تکامل را با ذره ذره وجودم درک کردم. با حافظه انگشتانم که لحظهای از دستان تو جدا نشد.
وی ادامه داد: من از تو آموختم که بخندم؛ که امیدوارم و صبور باشم. شاد باشم و شادی را نشر دهم. آموختم که زندگی ادامه دارد. کرونا چه واژه منحوسی، اما کرونا پیله بود و دور تو تنیده شد و تو پروانه شدی. من پرواز تو را با چشم جان دیدم. عشق واژه حقیری است برای احساسی که بین ما سه نفر جریان دارد. ما خانواده سه نفره سه ضلع مثلث هستیم و هیچ چیز آنقدر قوی نیست که بتواند اضلاع این مثلث را متزلزل کند. به قول خودت «هرکس آمده تا سهمش را بدهد تا برود. فراموش نکن که سهمی داری و به امید رفتنی.» پدرم با اسم علی به دنیا آمد و با عشق علی زیست و با علی همقدم شد. من صدای سلامی را که با قلبت به علی دادی شنیدم. من شنیدم وقتی گفتی به خدای کعبه رستگار شدم. بابا. علیبابا امروز تن تو بذر است، ما در زمین میکاریم تا سبز شوی و سبز بمانی.
وی در ادامه از طرف مادرش از همه همدریها تشکر کرد و گفت: علی همیشه میگفت امید را نشر دهید حتی اگر سخت باشد. امیدوارم از اینجا شادی و امید را به یادگار ببرید.
بعد از وداع خانواده و دختر و همسر زنده یاد سلیمانی با او و خواندن نماز میت، پیکر وی بر روی دوش همکارانش به سمت آرامگاه ابدی رهسپار شد.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
نظر شما