به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، بدیهی است که برنامهریزان میتوانند با اعمال کمترین مداخلات، بیشترین تغییرات را در طراحی شهری به وجود آورند و از این طریق، مسائل اجتماعی، مشکلات سلامت و محیط زیست و حتی اقتصاد را مورد توجه قرار دهند. شهرهای امروزی نیازمند تغییر طراحی است تا بتواند مشکلاتی را که درزمینههای مختلف پیش روی بشر قرار گرفته است به حداقل برساند. در این راستا، ابتدا باید مفاهیم مربوط به شهر نظیر "طراحی"، "نوسازی"، "بازسازی" و "احیا" که در عمل بسیار با یکدیگر متفاوت است اما اغلب به جای هم مورد استفاده قرار میگیرد، شفاف سازی شود. درهرحال، پروژههایی که در هر یک از این زمینهها اجرا میشود اغلب با هدف رونق اقتصادی صورت میگیرد و دستاوردهای زیادی برای یک شهر در پی دارد. مشارکت اجتماعی نقش مهمی در موفقیت هر یک به عهده دارد که این کار اغلب از طریق مکانیسمهای بازخورد محقق میشود.
در این راستا، باید تدابیری متفاوت با گذشته اتخاذ شود که در آن، طراحی شهری به عنوان یک مسئولیت عمومی مورد توجه قرار میگیرد و در فرآیند پیادهسازی آن، تنها مدیران شهری، سازمانها یا معماران مشارکت نمیکنند بلکه تمام مردم به شیوههای مختلف خود را سهیم میدانند. در واقع، سهیمسازی ساکنان یک شهر در پیادهسازی پروژهها میتواند شانس موفقیت آنها را بالا ببرد و منجر به ایجاد شهرهایی پایدارتر و زیستپذیرتر از قبل شود. اما پرسشی که ممکن است هماکنون در ذهن همه به وجود آید اینکه دستیابی به این هدف چگونه محقق میشود؟
ایجاد ارزشهای مشترک
مناطق شهری تنها متعلق به گروه خاصی از جامعه نیست بلکه از ارزشی مشترک برای تمام ساکنان یک شهر برخوردار است. از کارکنان مراکز مختلف گرفته تا کودکان، بزرگسالان، دانشآموزان، زنان، مردان و حتی گردشگران خارجی هر یک سهمی در شهر محل استقرار خود دارند و به همین دلیل، فضاهای عمومی باید به گونهای از نو طراحی شود که منافعی برای تمام آنها به ارمغان آورد. مدیران برای تأمین این منافع باید اهدافی درازمدت را در پیش گیرند تا همیشه مردم را راضی نگه دارند و تنها بر نیاز کنونی آنان تمرکز نکنند.
سهیمسازی تمام مردم در طراحی دوباره شهرها
بدیهی است که دستیابی به یک ارزش مشترک، مشارکت عموم مردم در طراحی شهری را میطلبد. مدیران یک شهر زمانی در پیادهسازی یک پروژه موفق میشوند که عقاید و انتقادات عمومی مردم را در آن مورد توجه قرار دهند و به نوعی از ایدههای آنان برای طراحی دوباره شهر بهره گیرند تا از این طریق به نقصهای موجود پی ببرند و مناطقی ایجاد کنند که بیشترین رضایتمندی شهروندی را در پی داشته باشد. در این راستا، برنامهریزان موظف هستند تمام اطلاعات مربوط به استراتژیهای خود را برای مقرونبه صرفهسازی پروژههای شهری در اختیار مردم قرار دهند تا آنها را از ارزشهای مالی و غیر مالی نیز باخبر سازند و از این طریق به آنها حس مالکیت نسبت به فضاهای شهری اطراف خود ببخشند.
ایجاد یک هدف درازمدت در نوسازی مناطق شهری
زمانی که مدیران تصمیم میگیرند مناطق شهری را از نو و سازگار با نیازهای مردم طراحی کنند، اهداف اولیه آنها ممکن است بارها دستخوش تغییر شود. در این صورت، توجه به یک هدف درازمدت پایدار از اهمیت ویژهای برخوردار است تا تمام تغییرات اعمال شده در راستای تحقق آن انجام شود. در واقع، برنامهریزان شهری باید در طراحی دوباره مناطق شهری، بیش از هر مسئله دیگر، منافع درازمدت مردم و ارزشهای مشترک آنها را مورد توجه قرار دهند تا پایداری را برای فضاهای اجتماعی به ارمغان آورند و تمام اقشار جامعه را در درازمدت راضی نگه دارند.
موافقت در مورد مسائل غیر قابل مذاکره
تمام ذینفعان یک شهر باید به درستی مسائل غیر قابل مذاکره نظیر رعایت اصول مربوط به اجاره منازل، مسکن مقرون به صرفه و حفظ فضاهای عمومی را درک کنند. در این راستا، حقوق اجارهنشینان و مالکان باید به درستی تضمین شود و تمام ذینفعان به توافق نظر در مورد معیارهای طراحی دست یابند.
توافق نظر عمومی در خصوص مسائل مالی
بدون شک چگونگی بازسازی یک فضای عمومی تا حد زیادی متأثر از منابع مالی اختصاص یافته به آن است و همین مسئله میتواند پارامترهای توسعه پروژه برای برآورده کردن نیازهای مردم را شکل دهد. در این خصوص، از یک سو سرمایهگذاری دولت سهیم است و از سوی دیگر افزایش مالیاتها که البته تأثیرات منفی زیادی بر جامعه دارد به تکمیل پروژههای شهری کمک میکند. گاهی سرمایهگذاران نیز با هدف سود دراز مدت در پیادهسازی پروژههای طراحی شهری مشارکت میکنند که این امر میتواند در پیشبرد اهداف نوسازی شهری مؤثر واقع شود.
نظر شما