به گزارش خبرنگار ایمنا، تیم ذوب آهن پس از حواشی بسیار در نهایت با نتایج هفته سیام لیگ برتر از سقوط به دسته پایینتر نجات پیدا کرد. وضعیت گاندوها در لیگ بیستم بهانهای شد تا با حسن اشجاری بازیکن اسبق گاندوها گفت و گویی انجام دهیم که در ادامه میخوانید:
ابتدا در خصوص وضعیت ذوبی ها صحبت کنید. دلیل یا دلایل ضعف این تیم در لیگ بیستم از نظر شما چه بود؟
نتیجهای که حالا شاهد آن هستیم به ابتدای فصل و نوع انتخاب رحمان رضایی باز میگردد. مسائلی که به صورت دستوری از پایتخت برای ذوب آهن وضع شد مطمئناً نباید انتظار بیشتری داشت. البته در اینجا کاری به شخص ندارم. در واقع مسیر باشگاه ذوب آهن چند سالی است به سمت و سویی رفته که از بازیکنان پیشکسوت خود جدا شده و تصمیمات مدیران همگی غلط هستند و کار را به اینجا کشانده است. به طوری که ذوب آهن فصل قبل از خطر سقوط نجات پیدا کرد اما امسال تنها تیم دیگری آنها را نجات داد.
منظورتان از این مسیر اشتباه چیست؟
۵ یا ۶ پیشکسوت در تصمیمات باشگاه دخیل هستند و هر سال و هر دوره در تیم پست میگیرند اما همین نفرات تفکرات قدیمی دارند و چشم شأن را روی خیلی از مسائل میبندند در حالی که پیشکسوتهای جوانتری مثل رجب زاده، طالبی و … باید دور از تیم ذوب آهن باشند.
با این تفاسیر فکر میکنید باشگاه ذوبآهن به برخی پیشکسوتهای خود بی توجه است؟
بله همینطور است. افرادی که در دهه ۴۰ یا ۵۰ در تیم بودهاند هنوز در رأس مدیریت هستند در حالی که به پیشکسوتان دهه ۷۰، ۸۰ و ۹۰ هیچ توجهی از سوی کارخانه و باشگاه نمیشود. به هر حال افرادی بودهاند که سابقهای خوبی دارند اما باشگاه هیچ بهایی به آنها نمیدهد. اما همانطور که گفتم متأسفانه یک سری پیشکسوت دهه ۴۰ و ۵۰ چهارچنگولی تیم را چسبیدهاند و میبینید که ذوب آهن با آن همه قدمت و افتخار به چه روزی افتاده است.
در خصوص مجتبی حسینی صحبت کنید. او در نیم فصل اول تصمیم درستی برای هدایت ذوبی ها داشت؟
طبیعی است که مجتبی حسینی هم مشخص بود کار سختی در تیم دارد و به شخصه من اگر بودم هرگز هدایت ذوب آهن را در این مقطع قبول نمیکردم. با اینکه مجتبی حقش بود که ذوب آهن را هدایت کند چرا که سالها در این تیم کاپیتان بوده اما با این شرایط بهتر از این هم نمیشد.
مجتبی رزومه خوبی در لیگ داشته و توانسته عملکرد قابل قبولی با تیمها داشته باشد اما فکر میکنم این بار ریسک بزرگی را انجام داد و این ریسک نتیجهای نداشت که دلیل عدم موفقیت او همان مواردی است که اشاره کردم، تیم از ابتدا بد بسته شده بود و مدیریت که اصلاً جای صحبت ندارد. همین آقای جواد محمدی یادم میآید زمانی که بازی دوستانه انجام میدادیم میآمد و برایمان داوری میکرد و بعدتر دیدیم در کمال ناباوری مدیر عامل باشگاه بزرگ ذوب آهن شده. همانطور که دیدهایم این فجایع حاصل کار ایشان است و بعد هم از سمت خود کنار میرود و هرگز پاسخگوی تصمیماتش نیست. سوال این جاست که این شخص با کدام رابطه و ضابطه به این جایگاه رسید.
فکر میکنید تیم ذوب از ابتدای فصل میتوانست بهتر بسته شود؟
اینکه می گویم تیم را بد بستهاند یعنی بازیکنانی که در حد و اندازههای نام ذوب آهن نبودند به تیم آمدند و این تیم فضایی برای تجربه اندوزی شأن شد در حالی که نباید این چنین باشد. این ضعف به مدیریت باشگاه باز میگردد که با وجود بودجه مناسبی که تیم داشته اما همه را هدر دادهاند. در اصل انگار این تیم را لیگ یکی بستهاند و باید به لطف نتیجه یک تیم دیگر و تفاضل در لیگ ماندنی شود. همانطور که مشخص است از زمان رفتن آقای آذری همه چیز در باشگاه بهم ریخته است و نتیجه اش را هم میبینیم.
در خصوص عملکرد رحمان رضایی و مجتبی حسینی صحبت کنید. کدامیک بهتر کار کرد؟
در مورد رحمان من انتقادم را کردم. احساسم این بود که در موقعیت و شرایط ذوب آهن قرار نداشت که بخواهد این تیم را هدایت کند. حتی جو مناسبی برای حضور رحمان فراهم نبود. این یعنی هواداران این تیم و مردم اصفهان نمیخواستند او سرمربی شود اما به هر حال اتفاق افتاد و عواقب آنرا دیدیم اما من چند بازی تیم ذوب رحمان رضایی را دیدم. تیم عملکرد خوبی داشت ولی بدشانسی میآورد و نتایج دلخواه را کسب نمیکرد.
اعتقادم این است که به دلیل جدا شدن نفرات و جذب بازیکنان ضعیف نمیشود این دو مربی ذوب را با یکدیگر قیاس کرد. تیم نیم فصل اول از سوی سرمربی بسته شده و شناخت کافی روی نفرات داشته است طبیعی است که عملکرد بهتری داشته باشد اما از طرف دیگر مجتبی حسینی از شرایط تیم آگاه بوده و هدایت ذوب آهن را پذیرفته و این نتایج در کارنامه وی ثبت میشود. البته باید بگویم که به هیچ وجه مجتبی از نظر فنی مربی سطح پایینی نیست و نشان داده در تیمهایی که کار کرده شرایط خوبی بر آنها حکم فرما بوده است. احساس میکنم مجتبی نیز مانند رحمان رضایی کمی عجله کرد و رزومه بدی را برای خود ساخت. امیدوارم که در آینده و موارد بعدی بتواند بهترین انتخابها را داشته باشد.
اما نظر شما در مورد آینده باشگاه چیست؟ فکر میکنید شرایط برای فصل بعد میتواند بهبود پیدا کند؟
آینده باشگاه تا زمانی که این آقایان هستند به همین منوال است. با تمام احترامی که برای آقای رسول کربندی، جمشید رشیدی و همه عزیزان دارم اعتقادم این است که باید تفکر جوان بر اساس ایدههای جدید شکل گرفته و به تیم تزریق شود.
به هر حال باید قبول کنیم نسل مربیان تغییر کرده است و دیدگاهها متفاوت با گذشته است. این روزها شاهد فوتبال علمی و به روز هستیم و در حال حاضر تفکر و دیدگاه نسبت به باشگاه داری و البته انتخاب سرمربی نباید دستوری بوده و از بالا دیکته شود. حتی نباید بازیکنی که حالا پیشکسوت باشگاه است تحت هر شرایطی روی نیمکت تیم بنشیند.
دوره این مسائل تمام شده و باشگاه ذوب آهن نیز از این قضایا مستثنی نیست. در غیر این صورت شاهد این خواهیم بود که فصل بعد باشگاه با اصالت و با قدمت ذوب آهن جز مدعی اصلی سقوط خواهد بود.
و اما حرف آخر…
تنها انتظار ما از مسئولان باشگاه ذوب آهن این بوده که تمام پیشکسوتان به یک چشم دیده شوند. متأسفانه باشگاه برای عدهای خاص است و این افراد کارنامه خود را در این مدت نشان دادند. امیدوارم این فرصت را به دیگر پیشکسوتان جوان ذوب آهن هم داده شود تا شاهد تغییرات عمدهای باشیم. همانطور که دیگر تیمها هم مربیان جوان را به خدمت گرفتهاند و شاهد اتفاقات خوبی از سوی آنها هستیم.
نظر شما