به گزارش ایمنا، مرتضی مکی، تحلیلگر مسائل بینالملل با انتشار یادداشتی در روزنامه آرمان در مورد راه حل مشکات کشور را دیپلماسی خواند و نوشت:
آنطور که علی ربیعی، سخنگوی دولت مطرح کرد مذاکرات احیای برجام تا نقاط خوبی برای رفع تحریمها پیش رفته بود ولی کمیته تطبیقی که در شورای عالی امنیت ملی شکل گرفت آن را منطبق با مصوبه مجلس ندانست و عملاً باعث شد مذاکرات احیای برجام به اغما برود و سیدعباس عراقچی به عنوان مذاکرهکننده ارشد اعلام کرده ادامه مذاکرات ایران با ۱+۴ به دولت سیزدهم موکول شده است. بر اساس مواضع ایران و طرفهای اروپایی و آمریکایی به نظر میرسد دو طرف بهدنبال طرح خواستههای حداکثری خودشان هستند و خواهان این نیستند که مذاکراتی را که طی شش دور گذشته انجام شده و به نقاطی برای رفع تحریمها رسیده است، از آنجا ادامه دهند. اگر این پیشبینی درست باشد متأسفانه مرگ برجام دور از انتظار نیست. اما اگر بخواهیم شرایط اقتصادی و سیاسی کشور را در نظر بگیریم، قطعاً تنها گزینهای که میتواند در این شرایط یک شوک مثبت به اقتصاد و فضای روانی کشور وارد کند، رفع تحریمهاست و رفع تحریمها گزینه جایگزینی جز برجام ندارد.
واقعیت این است که تمام مخالفان سرسخت برجام، راهی متفاوت برای رفع و خنثیسازی تحریمها مطرح نکردهاند و تنها به شعارها و خواستههایی بسنده میکنند که نشان داده است، نمیتواند برای آینده کشور تأثیر جدی و مثبتی داشته باشد. مذاکرات احیای برجام باید در دولت آقای رئیسی ادامه پیدا کند؛ آنهم با انعطافی که باید در برخی مواضع اتخاذ شود. مذاکره و دیپلماسی به معنای بده بستان است و این طور نیست که شما خواسته حداکثری را مطرح کنید و از طرف مقابل بخواهید به تمام خواستههایتان عمل کند! به نظر نمیرسد این مسیر، مسیری باشد که بخواهد و بتواند موجب احیای برجام شود. از طرفی وقتی به مذاکرات پنهانی ایران و عمان در سال ۹۱ برمیگردیم، متوجه میشویم با مجوز رهبری این مذاکرات مخفیانه در دوران آخر ریاستجمهوری محمود احمدینژاد شکل گرفته و تقریباً تمام مخالفان سرسخت مذاکره با آمریکا، که آن روزها سعید جلیلی در شورای عالی امنیت ملی چنین تفکری را داشت و در نهاد ریاستجمهوری آقای احمدینژاد به شدت مخالف روند مذاکرات هستهای بودند، اما در چنین شرایطی رهبری موضوع نرمشقهرمانانه را با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی آن زمان کشور مطرح کرد. وقتی بخواهیم شرایط الان با شرایط سال ۹۱ را مقایسه کنیم، قطعاً شرایط ایران بسیار سختتر از سال ۹۱ است و اگر بخواهیم آن نرمش قهرمانانه به نتیجه برسد، مذاکرات برجام باید تا زمان خنثیسازی تحریمها ادامه پیدا کند.
واقعیت این است که اگر این مذاکرات شکست خورد، شرایط کشور بسیار پیچیده خواهد شد و بازگشت پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل و رفتن ایران به ذیل بند هفتم منشور سازمان ملل، موجب بازگشت تحریمهای ششگانه سازمان ملل علیه ایران خواهد شد که وضعیت سختتر خواهد شد؛ بهخصوص آنکه آمریکاییها از همین الان سیگنالهای منفی میفرستند که اگر مذاکرات احیای برجام نتواند به نتیجه برسد، عملاً ایران به چین هم نمیتواند نفت بفروشد. واقعیت این است همین نفتی که به چین میفروشیم در نتیجه نادیده گرفتن آمریکاییها از خرید نفت شرکتهای چینی از ایران است؛ اما اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، همانطور که آقای جهانگیری گفت دوستان نزدیک ما مثل هند و چین در این زمینه گشایشی برای ایران ایجاد نخواهند کرد که ایران بتواند به بازارهای جهانی راهی پیدا کند. بنابراین یک راه بیشتر برای احیای برجام وجود ندارد و آنهم دیپلماسی و ادامه مذاکرات است. همانطور که برجام نتیجه تصمیم مجموعه حاکمیت بوده، انتظار از دولت رئیسی و تیم سیاست خارجی امنیتی ایشان احیای مذاکرات برجام است.
اگر میخواهند منافع ملی و امنیت ملی کشور را مدنظر قرار داده و شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را از این وضعیت متزلزل و ابهامآمیز نجات دهند، راهی جز ادامه مذاکرات و دیپلماسی وجود ندارد. در این راستا این نکته را باید مدنظر قرار دهیم که تحریمهایی که الان متوجه ایران است از سوی آمریکاست؛ نه سازمان ملل و قطعاً اگر ما بخواهیم در چارچوب لغو تحریمها با سازمان ملل هم مواجه باشیم، شرایط بسیار سختتر خواهد شد و آمریکاییها برای اجماع جهانی علیه ایران بیشتر تلاش خواهند کرد؛ همان اجماعی که در فاصله حکومت هشت ساله اوباما علیه ایران ایجاد شد و شش قطعنامه علیه ایران به تصویب رسید. قطعاً احیای مذاکرات برجام شرایط سختتری دارد تا اینکه بخواهیم از نقطه صفر مذاکراتی را برای لغو تحریمها آغاز کنیم.
نظر شما