به گزارش خبرنگار ایمنا، همسرآزاری دلایل مختلفی دارد که یکی از دلایل مهم آن اعتیاد مردان است، تسلط نداشتن بر مهارتهای زناشویی، بیماریهای جسمی و روانی و بیکاری به ترتیب دیگر دلایل همسرآزاری به شمار میروند. رتبه اول زنان قربانی خشونت بر اساس تحصیلات برای زنان با تحصیلات ابتدایی است.
طبق آمارهای اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی کشور ۹۷.۷ درصد قربانیان همسرآزاری زنان و ۲.۳ درصد قربانیان را مردان تشکیل میدهند، قربانیان همسرآزاری بر اساس مدت زمان زندگی مشترک، ۳.۵ درصد آنها زیر یک سال، ۱۳ درصد یک تا سه سال، ۱۵.۵ درصد بین سه تا پنج سال و ۶۸ درصد بالای پنج سال از زندگی مشترک آنها میگذرد.
اولین گروه سنی زنان قربانی خشونت ۳۰ تا ۳۴ سال، بعد از آن ۳۵ تا ۳۹ سال و سپس ۲۵ تا ۲۹ سال داشتند. بیشترین فراوانی همسرآزاری در گروه سنی ۲۵ تا ۳۹ سال مشاهده شده است. با افزایش سن زنان، اعمال خشونت در مورد آنها کم میشود به طوری که همسرآزاری در مورد زنان بالای ۵۰ سال حدود چهار درصد است.
همسرآزاری در زنان زیر ۱۸ سال نیز تقریباً چهار درصد است و بیشترین فراوانی در سن مرتکبان همسرآزاری (مردان) بین ۲۵ تا ۴۹ سال است. تحصیلات آزاردهندگان بیشتر در مقطع زیردیپلم بوده است ۱۲ درصد مرتکبان همسرآزاری بیسواد بودند و ۲۵ درصد تحصیلات ابتدایی، ۲۴ درصد تحصیلات راهنمایی، ۱۱ درصد تحصیلات دبیرستان و ۱۸.۵ درصد دیپلم داشتهاند. آمار مرتکبان همسرآزاری در مقطع دانشگاهی به حدود هشت درصد میرسد.
همسرآزاری برای حاکمیت در زندگی مشترک
راضیه جلوانی، روانشناس و مشاور خانواده در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، با بیان اینکه همسرآزاری برای حاکمیت و سلطه در زندگی مشترک به وقوع میپیوندد، میگوید: همسرآزاری از مظاهر خشونت زناشویی است و به شکلهای بدرفتاری، جسمی، عاطفی و جنسی در زندگی زوجین اتفاق میافتد که معمولاً به منظور سلطه، اقتدار و تحکیم قدرت است.
وی میافزاید: در بسیاری از مقالات همسرآزاری مردان نسبت به زنان مورد بررسی قرار گرفته است و در موارد کمتری از همسرآزاری زنان نسبت به مردان صحبت میشود. در هر صورت فرد آزارگر با پرخاشگری و بدرفتاری منجر به آسیب جسمی و روانشناختی همسرش میشود. همسرآزاری در هر دو جنس پیامدهای ناخوشایندی برای اعضای خانواده دارد چنانچه در پژوهشها آمده زنانی که مورد همسرآزاری قرار گرفتهاند کاهش اعتماد به نفس و افسردگی و اضطراب بیشتری را تجربه کردهاند، مردانی هم که مورد همسرآزاری قرار گرفتهاند در درجه اول اقتدار و احساس ارزشمندی خود را از دست میدهند و به دنبال آن توانایی تصمیمگیری آنها را تحت تأثیر قرار داده و منجر به افسردگی میشود.
دلایل همسرآزاری چیست؟
این روانشناس ادامه میدهد: در بیشتر پژوهشها آمده مردانی که شاهد کتک خوردن مادران خود بوده و یا خود مورد آزار جسمی خانواده قرار گرفتهاند، در آینده بیشتر همسرآزاری میکنند همچنین سطح اقتصادی خانواده مبدا در همسرآزاری فرد نقش دارد. طبقات اقتصادی پایین بیشتر در معرض این آسیب قرار دارند به علاوه در پژوهشی دخالت خانواده همسر هم (در این پژوهش خانواده مرد مطرح بود) در همسرآزاری مؤثر بوده است.
وی تصریح میکند: در بسیاری مواقع این دخالتها منجر به ایجاد تنش بین زوجین میشود و متأسفانه بسیاری از زوجین مهارتهای ارتباطی و حل مسئله ضعیفی در مواجهه با چنین موقعیتهایی دارند بنابراین همین امر میتواند راه همسرآزاری را در زندگی زوجین باز کند همچنین اعتیاد نیز نقش مهمی دارد، فرد معتاد تنظیم هیجان ضعیفی دارد بنابراین زمان تجربه هیجان منفی مخصوصاً خشم رفتارهای خشونتآمیز انجام میدهد.
جلوانی با بیان اینکه عملکرد جنسی زوجین نیز در همسرآزاری نقش دارد، اظهار میکند: مشکلات جنسی میتواند همسرآزاری را تحت تأثیر قرار دهد تجربیات زوج درمانی حاکی است که کیفیت رابطه زناشویی میتواند موجب همسرآزاری شود در روابطی که احترام متقابل، همدلی، بخشش و گفتوگوی مؤثر کم شده است و زوجین حتی مکالمههای روزانه خود را با خشم و بر طبق الگوی برنده بازنده پیش میبرند همسرآزاری اتفاق افتاده است بنابراین افراد همسرآزار از مهارتهای ارتباطی و تنظیم هیجان پایینی برخوردارند و معمولاً نگرش تو خوب نیستی را مطرح میکنند.
نقش تربیت خانوادگی در همسرآزاری
این مشاور خانواده اضافه میکند: همسرآزاری به دلایل گوناگونی رخ میدهد که ابتداییترین آن به دلیل تربیت و محیط خانوادگی زوجین است. هر چقدر آنها در معرض خشونت و بدرفتاری قرار گرفته باشند میتواند آنها را تبدیل به فرد آزارگر و یا حتی قربانی کند. عامل دیگر ضعف در مهارتهای ارتباطی و تنظیم هیجان است که میتواند آزارگری در رابطه را به دنبال داشته باشد.
وی ادامه میدهد: بررسی اختلالات روانی و شخصیتی در این زمینه ضروری است، به عنوان مثال اختلالات شخصیتی که ویژگی اصلی آن بینظمی هیجانی است همسرآزاری را به دنبال دارد. غیر از عوامل خانوادگی، فردی و روانشناختی عوامل اجتماعی و فرهنگی نیز در این زمینه دخالت دارند. متأسفانه در بعضی فرهنگهای جامعه ما سلطهگری و پرخاشگری در مردان امری طبیعی و لازم تلقی میشود و البته در جوامعی که در حال گذار از سنتی به مدرن هستند سردرگمی در تعریف نقش زنان آنها را به سمت رفتارهای سلطهگرانه و متعاقباً آزارگر سوق داده است. بنابراین ابتدا برای مقابله با این موضوع باید خانوادهها در زمینه آموزش تنظیم هیجانی و مهارتهای ارتباطی به فرزندان آگاهی بدهند.
کاهش همسرآزاری با مشاوره پیش از ازدواج
جلوانی خاطرنشان میکند: لازم است قبل از ازدواج با انجام مشاوره و بررسی وضعیت فرهنگی اجتماعی و شخصیتی و خانوادگی طرف مقابل سلامت ازدواج را تا حدودی پیشبینی کنیم. با توجه به اینکه معمولاً این پدیده خود را از دوران عقد نشان میدهد به محض مشاهده علائمی همچون پرخاشگریهای شدید و بدرفتاری همراه با آسیب جسمی و عاطفی نسبت به همسر حتماً به زوج درمانگر مراجعه کنیم البته ممکن است زوجینی هم باشند که بعد از سالها زندگی مشترک همسرآزاری را تجربه کنند که به احتمال قوی چنین افرادی باید ردپای آن را در کاهش کیفیت رابطه خود جستجو کنند.
این روانشناس تصریح میکند: دوران کودکی از اهمیت ویژهای برخوردار است و والدین باید فرزند را در محیطی امن پرورش دهند و آموزش مهارتهای زندگی کمک میکند افراد سازگارتری باشند همچنین قبل از ازدواج حتماً با متخصص مشورت کنند تا اختلالات و ناسازگاریهای احتمالی مشخص شود و در نهایت در صورت بروز نشانههای پرخاشگری که منجر به آسیب روانی و جسمی میشود حتماً به متخصص مراجعه کنند و تحت درمان فردی قرار بگیرد.
همسرآزاری ریشه در کودکی افراد دارد
پریسا شکوهزاده، مددکار اجتماعی در این باره به خبرنگار ایمنا میگوید: هر رابطه خوبی حاصل احترام متقابل است اگر یک نفر بیشترین فشار را تحمل کند جایی از کار اشتباه است، اکثر همسرآزاری ها ریشه در کودکی فرد دارد که چگونه تربیت شده و با چه کمبودها و عقدههایی روبرو بوده است بنابراین بهترین راه برای مقابله با همسرآزاری مدد گرفتن از افراد کارآمد چون مشاور، روانشناس، مددکار اجتماعی و در صورت اختلال از روانپزشک است.
وی میافزاید: متأسفانه فرد همسرآزار، همسرش در کنار او احساس ناراحتی میکند و او این موضوع را فرصتی عالی برای کاهش احساسات و اعتماد به نفس فرد مقابل تلقی میکند و احساسات واقعی همسرش را بیاهمیت و خودخواهانه میداند فردی که همسرآزاری میکند اغلب اوقات طرف مقابل را مقصر میداند حتی اگر خودش مقصر باشد و موضوع را به گونهای ماهرانه به سمت همسرش میچرخاند.
این مددکار اجتماعی تصریح میکند: این افراد سعی میکنند شریک زندگی خود را پایین بکشند، اگر اعتماد به نفس طرف مقابل به هر شکلی شکننده باشد آنها از هر راهی برای شکست بیشتر استفاده میکنند و سعی میکنند ضعفهای همسرشان را بزرگ جلوه دهند و مشکلات خود را کوچکتر نشان دهند.
شناسایی خود مهمترین اصل زندگی
شکوهزاده اضافه میکند: بهترین راهکار برای برطرف شدن همسرآزاری این است که فرد خود را اصلاح کند و مهارتهای زندگی را آموزش ببیند، زیرا یکی از اساسیترین و مهمترین اصول زندگی آشنایی با مهارتهای زندگی است، اگر هر فرد خود را خوب بشناسد به راحتی میتواند تغییری عظیم در زندگی خود ایجاد کند و با عزت نفس و اعتماد به نفس بالاتری اهداف خود را دنبال کند و به اندازهای قدرتمند شود که اجازه ندهد دیگران او را آزار دهند بنابراین توصیه میشود که آموزش مهارتهای زندگی را جدی بگیرند و از کودکی والدین به کودکان آموزشهای لازم را بیاموزند تا در بزرگسالی با مشکلاتی چون همسرآزاری روبهرو نشوند.
نظر شما