به گزارش خبرنگار ایمنا، برنامهریزی شهری متأثر از فرآیندها و روندهای درونی و بیرونی است و ساماندهی آنها در قالب برنامهها و طرحهای متفاوت ممکن میشود. هر شهر بنا بر قرارگیری در موقعیت جغرافیایی خاص، ویژگیهای متفاوتی در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و طبیعی دارد که توان بالقوهای به هر شهر داده و به منظور بالفعل کردن این ظرفیتها باید برنامهریزی متناسبی در نظر گرفته شود. ویژگیهای منطقهای که یک شهر در آن استقرار یافته همچنین سیاستهای کلان در حوزههای مختلف تأثیر بسزایی در توسعه شهری دارد از این رو در کنار برنامهریزی شهری نیاز است تدوین برنامهها در سطح کلان ملی نیز مورد توجه قرار بگیرد. یکی از مهمترین این طرحها که نقش پررنگی در موفقیت برنامهریزی شهری دارد، طرح آمایش سرزمین است که کمتر از آن صحبت میشود در حالی که بسیاری از مشکلات و معضلات امروز کشور در زمینه توسعه متأثر از نبود و اجرا نکردن آن است. برای بررسی بیشتر موضوع با" سعید زنگنه"، دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری و دانشیار دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران گفتوگویی داشتهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
آمایش سرزمین به چه مفهوم است؟
معادل انگلیسی آمایش(Planning) و به معنای برنامهریزی است و معادلهای Special planning و land use planning برای آمایش سرزمین استفاده میشود. آمایش سرزمین برنامهریزی در سطح ملی و برای کلیت کشور است. توسعه متوازن و توسعه عادلانه، استفاده بهینه از تمام منابع برای توسعه و پیشرفت کشور، شناخت بهینه سرزمین یا ساماندهی و نظام بخشی به فضای طبیعی، اجتماعی و اقتصادی در سطح ملی از اهداف تدوین برنامه آمایش سرزمین است. آمایش سرزمین برقراری ارتباط مناسب و متعادل میان جمعیت، فعالیت و فضا است و فتح دوباره سرزمین است؛ در این برنامه ظرفیتها و استعدادهای توسعه نقطه به نقطه کشور و تمامی فاکتورهای طبیعی و انسانی شناسایی میشود و تلاش دارد جمعیت در سطح فضا را به صورت متعادل و عادلانه توزیع کند.
اهداف این برنامه چیست؟
این برنامه اهمیت زیادی دارد زیرا قبل از این که بخواهیم برای تک تک سکونتگاهها و مراکز جمعیتی برنامهریزی کنیم و چشمانداز آینده (ایران ۱۴۰۴) را ترسیم کنیم، باید برای کلیت کشور در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی برنامهریزی کنیم. فضاها و زمینها و هر بخش و ناحیه از کشور استعدادها، ظرفیتها و توانهای بالقوه مشخصی دارد. در این نوع از برنامهریزی مشخص میشود پتانسیلهای منطقهای و ظرفیتهای نقطه به نقطه کشور در حوزههای مختلف از جمله گردشگری، کشاورزی و صنعت چقدر است همچنین در هر ناحیه از کشور اجازه بارگذاری چه میزان جمعیت وجود دارد؛ در طرح آمایش سرزمین جمعیت و فعالیت در سطح فضا به صورت بهینه توزیع میشود. توزیع متعادل، عادلانه و متناسب جمعیت و فعالیت در سطح فضا از اهمیت زیادی برخوردار است. بارگذاری جمعیت، فعالیت و ثروت در برخی نقاط بالا است در حالی که سایر نقاط کشور خالی از جمعیت، فعالیت و سرمایه گذاری است و آمایش سرزمین سعی دارد از ظرفیتهای همه نقاط کشور به خوبی استفاده کند.
ارتباط میان برنامهریزی آمایش سرزمین و برنامهریزی شهری چیست؟
آمایش سرزمین برنامهریزی در مقیاس ملی، کلان و در سطح سرزمین است که تمامی نقاط کشور را شناسنامه دار کرده و تمامی ویژگیها و ظرفیتهای نقاط مختلف را شناسایی میکند در حالی که برنامهریزی شهری در مقیاس یک شهر است بنابراین مفهوم هر دو برنامه یکی است اما یکی در سطح شهر و دیگری در مقیاس ملی انجام میشود. در سطح شهر نیز فضا، جمعیت و فعالیت داریم و در فرآیند برنامهریزی سعی داریم فضای شهری را به کاربریهای مناسب اختصاص دهیم همچنین در تلاش هستیم توزیع کاربریها و زیرساختهای شهری در مناطق مختلف شهر عادلانه باشد. توزیع بهینه امکانات، خدمات، کاربریها و سرانهها بر طبق استانداردهای ملی و جهانی در فرآیند برنامهریزی شهری مورد توجه است و هدف از انجام آن کاهش مشکلات شهر و حرکت آن به سمت توسعه پایدار و ایجاد رفاه برای شهروندان است. روال منطقی این است که قبل از برنامهریزی شهری، برنامه آمایش سرزمین به درستی تهیه شود. با شناسایی ظرفیتها و استعدادهای نقاط مختلف کشور در حوزههای مختلف، چشم اندازهای بلند مدت تدوین میشود سپس نیاز است برنامهریزی شهری در چهارچوب پیشنهادات، راهبردها و چشم اندازهای آمایش سرزمین حرکت کند. راهبردها برای هر نقطه، هر بخش و هر منطقه از کشور متفاوت است بنابراین زمانی که برنامهریز قصد برنامهریزی برای شهرهای هر منطقه از کشور را دارد، نیاز است به راهبردهای برنامه آمایش سرزمین توجه کند. برخی موضوعات شهری مرتبط با مسائل کلان کشور و برخی دیگر مرتبط با جمعیت، توان اقتصادی، ترکیب سنی و جنسی و پتانسیلهای طبیعی یک شهر در مقیاس خرد است.
نیاز است ضمن توجه به ظرفیتهای درونی یک شهر، به راهبردها و فرآیندهای منطقهای که شهر در آن واقع شده است نیز توجه شود و جهت گیریها، برنامهها و اهداف بلندمدت و کلان در سطح ملی باید مدنظر باشد. این امکان وجود ندارد که در سطح کلان یک سری راهبردها و استراتژیهای خاص تعریف شود اما اهداف و پروژههایی که در فرآیند برنامهریزی شهرهای مختلف در نظر گرفته میشود متناسب با برنامهریزی در سطح کلان نباشد. برنامهریزی شهری و برنامهریزی آمایش سرزمین باید در راستا و در تناسب با یکدیگر باشند.
اجرایی نشدن آمایش سرزمین چه تبعاتی برای شهرها داشته است؟
در کشورهای در حال توسعه به دلیل منابع درآمدی اندک، سرمایه گذاری تنها در نقاط محدودی از کشور انجام میشود نتیجه آن که این نقاط به تدریج رشد مییابند و سایر نقاط کشور از رشد و توسعه باز میمانند بنابراین نیاز است بر طبق برنامه آمایش سرزمین و در ادامه روند توسعه، در همه نقاط کشور سرمایه گذاری شود چنانچه برنامهریزی آمایش سرزمین انجام نشود، پتانسیلهای بالقوه طبیعی و انسانی و کالبدی مکانها بالفعل نشده و استفاده بهینهای از این ظرفیتها نخواهد شد. جمعیت و فعالیت تمرکزگرا شده و صرفاً در نقاط خاصی متمرکز میشوند. تمرکزگرایی بیش از اندازه در یک یا چند منطقه از کشور اتفاق میافتد و سایر مناطق با وجود داشتن ظرفیتهایی متناسب از جمعیت و فعالیت خالی میماند.
امروزه شهرنشینی الگوی غالب سکونت در دنیا شده است. قبل از انقلاب صنعتی شهرنشینی در دنیا تنها سه تا ۵ درصد بود، شهرها کوچک بودند و حدود ۹۵ درصد مردم دنیا در روستاها زندگی میکردند. در سال ۲۰۰۶ نسبت شهرنشینی و روستا نشینی مساوی شد و روز به روز جمعیت شهر نشین در حال افزایش است. در حال حاضر در حدود ۶۰ درصد جمعیت دنیا در شهرها و ۴۰ درصد در روستاها ساکن هستند. شهرنشین شدن در کشور ما در بازه زمانی کوتاهی اتفاق افتاد در حالی که در کشورهای توسعه یافته این روند آرام بود. در ایران، ۵۰ سال پیش، ۳۰ درصد در شهرها و ۷۰ درصد در روستاها زندگی میکردند. بر طبق آخرین سرشماری در سال ۹۵، ۷۰ درصد در شهرها و ۳۰ درصد در روستاها زندگی میکنند اما باید منتظر سرشماری سال ۱۴۰۰ ماند که از نظر من در حال حاضر، حدود ۷۷ درصد جمعیت کشور در شهرها ساکن هستند. نیاز است روند سریع شهرنشین شدن متوقف شده و ساختارهای شهری تقویت شود با این حال نمیتوان در برنامهریزی آمایش سرزمین و برنامهریزی شهری، شهرها را نادیده گرفت و در نظر داشتن شهرها اهمیت زیادی دارد.
اگر برنامه آمایش سرزمین به خوبی تدوین شود، معضلات شهری کاهش مییابد زیرا این برنامه در نظر دارد جمعیت و فعالیت را به صورت بهینه در سطح فضا توزیع کند. اگر این برنامه به درستی در کشور ما اجرا شده بود، تهران ۹ میلیون نفر جمعیت نداشت و در چاله تهران یا مجموعه شهری تهران ۱۵ میلیون نفر جمعیت ساکن نبود، شهری مثل قم یک میلیون نفر جمعیت نداشت و جمعیت مشهد ۴ میلیون نفر نبود. در خراسان رضوی مشهد ۴ میلیون نفر جمعیت دارد در حالی که جمعیت شهر بعدی استان یعنی سبزوار تنها ۴۰۰ هزار نفر است. افزایش جمعیت در چند شهر معدود موجب شده تا روستاها و شهرهای کوچک ما روز به روز با وجود این که توانهای بالقوه و پتانسیلهایی از منظر اجتماعی و اقتصادی دارند، جمعیت خود را از دست بدهند این در حالی است که تهیه و اجرای طرح آمایش سرزمین میتوانست از بروز مسائل و مشکلات متعددی که امروزه گریبانگیر شهرهای ما به خصوص شهرهای بزرگ کشور است، جلوگیری کند.
نظر شما