به گزارش خبرنگار ایمنا، در کشورهای در حال توسعه نظیر ایران بسیاری وقایع و پیشامدها از جمله تصمیماتی که توسط دولت اتخاذ میشود، قوانین جدید رکود اقتصادی و بسیاری موارد دیگر قابل پیش بینی نیستند از این رو پیش بینیها و برآوردها همیشه دقیق نبوده و این یکی از چالشهای جدی برنامهریزی همه شهرها از جمله شهرهای کشور ما است، اما وضعیت از آنجا دشوارتر میشود که برای شرایط متغیر امروز بخواهیم صرفاً به راهکارهای گذشته متکی باشیم به عبارت دیگر یک راهبرد موفق تنها در شرایط خاص خود اثربخش است. راهبردهای موفقیت ساز گذشته الزاماً نمیتواند در شرایط متفاوت امروز نیز موفقیتآمیز باشد. دلبستگی به راهبردهای گذشته در محیطی که شرایط آن تغییر یافته است، یکی از رایجترین دلایل شکست برنامه راهبردی است.
مشخص نبودن جایگاه برنامه راهبردی نسبت به طرحهای جامع و تفصیلی
«سهیل مردانی» دکترای برنامهریزی شهری در این باره به ایمنا میگوید: علی رغم آنکه در نتایج ارزیابی طرحهای جامع که در سال ۱۳۷۲ توسط سازمان برنامه و بودجه تهیه شده بود به صراحت بیان شد که عمده این گونه طرحها در عمل در جهت اهداف تعیین و تصویب شده حرکت نکردهاند، اما همچنان طرحهای جامع و تفصیلی مبنای عمل بسیاری از شهرداریهای کشور است و شهرداریها از این طرحها برای پاسخگویی به مراجعان خود استفاده میکنند.
وی میافزاید: در حقیقت برنامههای توسعه جدید گرچه بر مبنای برنامهریزی راهبردی تدوین میشود، اما در نهایت مبنای عمل بسیاری از شهرداریها همان طرحهای جامع و تفصیلی است که علی رغم اشکالات موجود، جزو طرحهای مصوب و لازمالاجرا است در حالی که برنامه راهبردی به طور کامل جایگزین این طرحها نشده و شرح خدمات این برنامهها وجه قانونی نداشته و فرایند تصویب این برنامهها و نیز دارای خلاءهای قانونی است، همه این موارد سبب شده اجرای برنامههای راهبردی در شهرداریها الزامآور نباشد.
این کارشناس برنامهریزی شهری اظهار میکند: در حقیقت سردرگمی جایگاه برنامه راهبردی در قیاس با سایر برنامههای توسعه شهری به ویژه طرحهای جامع و تفصیلی و اینکه مشخص نیست برنامه راهبردی قرار است به عنوان سند پایین دستی طرحهای جامع و تفصیلی در نظر گرفته شود یا به عنوان برنامهای هم سطح و هماهنگ با طرحهای جامع و تفصیلی و یا جایگزین کامل طرحهای جامع و تفصیلی جز یکی از اصلیترین موانع اجرایی برنامههای راهبردی در شهرهای کشور به شمار میرود.
وی تصریح میکند: برنامههای راهبردی با نگرش متمرکز و متفاوت خود میتوانند در مواردی تحولات اساسی در عملکرد سازمان به وجود آورند در چنین مواردی افراد درون یک سازمان بر اساس نظام ارزشها، شرایط و منافع کاری و فرهنگ کاری ممکن است در مقابل تغییرات ناشی از برنامهها مقاومت کنند و موجب کند شدن یا نرسیدن به موفقیت شوند.
مردانی ادامه میدهد: نداشتن پایبندی همگان به برنامه راهبردی تهیه شده برای کل شهر و پایبندی به برنامههای درون سازمانی بدون توجه به اولویتهای راهبردی مدنظر در برنامههای راهبردی میتواند خود چالشی جدی بر سر راه تدوین برنامههای راهبردی شهری باشد.
وی خاطرنشان میکند: یکی دیگر از موانع تحقق برنامه، تعیین اهدافی فراتر از توان سیستم مدیریتی و اجرایی است که خود دلیلی بر از دست دادن انگیزه برای تلاش به منظور دستیابی به اهداف تعیین شده است.
این کارشناس میافزاید: چالشی که در این زمینه مطرح میشود ایجاد تعادل میان جنبههای آرمانی بودن اهداف و دست یافتنی بودن آن است به عنوان مثال اگر هدفی هزینه بردار، اما اثرگذار برای شهر در نظر گرفتهایم و آگاهانه میدانیم که بودجه موجود توان تحقق چنین هدفی را ندارد، تعریف منابع درآمدی جدیدی در کنار مدیریت هزینههای موجود ضروری است در غیر این صورت عامدانه برنامهای را تدوین کردهایم که از اجرا فاصله زیادی دارد.
ابزارگرایی و بیتوجهی به اصول تفکر راهبردی در فرایند برنامهریزی
«ثمین زارع» کارشناس حوزه برنامهریزی شهری نیز در این خصوص معتقد است: «به طور کلی برنامهریزی اصولی و اثربخش نیازمند افراد ماهر با قدرت تجزیه و تحلیل و خلاقیت فراوان دارد از آنجایی که در بسیاری از موارد برای برنامهریزی از افراد متخصص در این زمینه استفاده نمیشود تا بر پیچیدگیها و سختیهای پروسه برنامهریزی فایق آیند لذا ضعف علمی و کج فهمیهای رایج در زمینه برنامه راهبردی به خودی خود یک مانع محسوب میشود.»
وی اظهار میکند: نداشتن فهم درست از ارکان برنامه راهبردی از قبیل چشمانداز، اهداف و راهبردها سبب شده در مجموع در بسیاری از موارد برنامهای تدوین شود که از راهبردی بودن تنها نام آن یدک کشیده شود.
این کارشناس ادامه میدهد: توجیه معمول در این زمینه استفاده از ابزارهای برنامه راهبردی در تدوین برنامههای شهرداری است در حالی که استفاده از ابزار نمیتواند به خودی خود تضمین کننده راهبردی بودن ماهیت یک برنامه باشد به عنوان مثال این که تصور شود مورد توجه قرار دادن صرفاً یک تکنیک SWOT میتواند راهبردی بودن آن را تضمین کند در تضاد آشکار با ماهیت راهبردی بودن تصمیم گیری در زمینه برنامهریزی است.
وی میگوید: اغلب برنامههای راهبردی در کشور ما به ویژه در شهرداریها اساساً رویکرد تمرکز به معنای پرداختن به چند مسئله راهبردی مشخص و اساسی را مورد توجه قرار نداده و به طور معمول در آنها همانند طرحهای جامع به تمامی مسائل شهر پرداخته شده است به عبارت دیگر مرور اجمالی برنامههای راهبردی در بسیاری از شهرهای کشور این نکته را حاصل میکند که این برنامهها نه بر اساس اولویت راهبردی شهر در حقیقت مجموعهای گسترده از مجموعه وظایف شهرداریها است و به همه مسائل با یک اهمیت و اولویت پرداخته شده است.
زارع میافزاید: در حالی که انتخاب راهبردی مستلزم شهامت و جسارت در پرداختن و تخصیص منابع به طور غیر متوازن است و در برنامهریزی راهبردی انتظار میرود از مسائل و موضوعات نه چندان مهم به رفع موضوعات مسائل راهبردی صرف نظر شود.
گزارش از زهرا فنایی؛ خبرگزاری ایمنا
نظر شما