به گزارش خبرنگار ایمنا، ابوالقاسم فردوسی، یکی از قدیمی ترین شاعران ایرانی است که از ورای داستانهای کهن و اصیل ایرانی، حماسههای پهلوانان را به تصویر کشیده است.
فردوسی شاعری بلند آوازه بوده که نام او با ادبیات و فرهنگ ایرانی عجین شده است و چنانچه یک ایرانی اشعاری از شاهنامه را مطالعه نکرده باشد و یا حکیم سخن را نشناسد، موضوع بسیار عجیب و نادری خواهد بود.
شاهنامه برگ زرینی از ادبیات ایران زمین در طی قرون گذشته و آینده و یکی از بینظیرترین حماسههای جهان محسوب میشود که سرایش آن ۳۰ سال طول کشید. زمانی که عربی به عنوان زبان دانش و ادبیات در ایران شناخته میشد، حکیم توس با سرودن شاهنامه زبان فارسی را زنده و احیا کرد.
در هیچیک از آثار بزرگ ادبی همچون شاهنامه فردوسی به شکل گسترده و با نگاهی نو به جایگاه زن اشاره نشده است. بنابراین بدون طولانی کردن کلام، به معرفی چندین نمونه از زنان شاهنامه میپردازیم.
تهمینه
"تهمینه"، مادر سهراب، همسر رستم و تنها دختر پادشاه سمنگان است. او زنی پاکدامن، زیبا، هوشیار، مؤدب، مصمم در هدف، خردمند، جسور، صریح، وفادار و پر شور و هیجان بوده که با حضور خاص و مقطعی خود در شاهنامه، اندوهبارترین داستان را رقم میزند. در شاهنامه نخستین اشاره در مورد وی توصیف زیباییهای ظاهری تهمینه است؛ پری رویی که همانند دیگر زنان شاهنامه، از تمام عناصر زیبایی برخوردار بوده، با این تفاوت که حکیم سخن به خصیصههای بیشتری نیز اشاره کرده است. یکی از این ویژگیها برخورداری این زن از خرد بوده که نگرش متفاوتی را در مقایسه با زنان دیگر کتاب ارائه کرده است.
سودابه
"سودابه"، همسر کیکاووس و دختر پادشاه هاماوران بود. او در شاهنامه نماد زنی به شمار میآید که متأسفانه به سبب اغوا گری، خود و تمام خانواده اش را به سوی نابودی برد. او اسیر وسوسههای اهریمن و کج اندیشی شده بود. نقش سودابه در شاهنامه، همچون نقش زلیخا در داستان یوسف است که با بد نام کردن نا پسری خود و عبور سیاوش از آتش، ناخواسته موجب سر بلند شدن پسر شد. اگرچه پسر با نیکنامی از این آزمون بیرون آمد، اما سرانجام در اثر مکر نامادری و بد گمانی های پدر، او از خانه و کاشانه آواره شد و مرگی جانسوز در تنهایی به سراغش آمد.
رودابه
"رودابه"، مادر رستم، همسر زال و دختر مهراب کابلی، یکی دیگر از زنان پرآوازه و پاکدامن در شاهنامه بوده که به عنوان سمبل عشق به همسر و فرزند لقب گرفته است. زال، همسر رودابه که به سبب موها و بدن سفید خود در هنگام تولد، مورد بی محبتی پدر قرار گرفته، به کوهستان برده میشود، اما سیمرغ او را همچون فرزند خود پرورش میدهد. همچنین همسر و فرزند زال نیز مورد حمایت سیمرغ قرار میگیرند. عشق رودابه، دختر مهراب به زال سفید موی و همچنین وفاداری او به همسرش، داستانی پر احساس و دلکش را رقم میزند.
یک نگاه کلی در نوع رفتار و عملکرد رودابه نشان میدهد که حرکت او در مسیر عاشقی و رسیدن به معشوق با صبر، تأمل و درایت کامل توأم است، زیرا با حرارت عشق در وجودش، برخلاف زال برای پیشبرد هدف و راضی کردن پدر، تلاش زیادی نمیکند، بلکه با یک برنامه ریزی حساب شده، هدف خود را پیش میبرد و در این کار از کنیزان و مادر خود نیز کمک میگیرد.
نظر شما