به گزارش خبرنگار ایمنا، حسین پاکدل با انتشار عکسی در اینستاگرام خود آورده است:
"اول تیر ماه در مراسم تولد عباس کیارستمی در موزه سینما چند دقیقه صحبت کردم. خلاصه حرفم این بود:
چه محترم اند بادها که جهت را خود انتخاب میکنند. کیارستمی با باد نسبت داشت، چون جهتش را خود انتخاب میکرد. حالا چرا باد، چون باد هوا را تازه میکند. آلودگی را دور میکند. باد نبود، هستی میپوسید و کپک میزد. کیارستمی هم اگر نبود هوای هنر طراوت اکنونی را نداشت.
باد، دائمی و در حرکت مداوم است، یک جا بند نمیشود. سکون ندارد. مثل کیارستمی. منشأ باد، خورشید است، او هم منشأ خود بود و از داشتهها بهره برد. باد با ریشه در قبل رو به آینده دارد. جلو میرود، در گذشته نمیماند. مثل کیارستمی. او را هم مثل باد نمیشود محصور و مصادره یا دفنش کرد و به انحصارش در آورد. باد تحت فرمان کسب نیست. سوار بر توسن خود است، مثل او که مستقلترین هنرمند زمانه خود بود. باد هم مثل او بی مرز و گذرنامه است. باد زاینده است. به حرکت در آوردن در ذات اوست، مثل او.
باد طبیعت را زیبا میکند، او هم زیبا دوست و زیبا نگار بود، حتی وقتی به حسب ظاهری، چیزی زشت مینمود. موسیقی باد تمام ناشدنی است، مثل آثار او. باد با خود در صلح است. کینه و کدورت با خود حمل نمیکند، مثل او که اعتنا نداشت به حواشی. زبان ساده باد را همه میفهمند، مثل زبان ساده او و آثارش. باد بر بلندا میوزد، او هم وزن و قد و قامت هنرش بر بلندا بود. باد بی دریغ و بخشنده است مثل او که حضور بی دریغی داشت.
باد شاد و فرح بخش است. باد عین زندگی است. مثل او در خانه دوست کجاست. باد طناز و شوخ است. کلاه میبرد. پردهها میاندازد. متریک میاندازد. باد جاذبه را دست میاندازد، مثل پرندهها که جاذبه را بال میاندازند، طنز کیارستمی هم فوقالعاده و مختص به خودش بود. در مراسم در کنار هر کدام، خاطرهای هم نقل کردم. و در آخر گفتم: کیارستمی با باد نسبت داشت، با نسیم همدل بود، ولی با طوفان هیچ قرابتی نداشت چون طوفان ویرانگر است.
دست آخر هم این شعر را از کتاب همراه با باد او خواندم: همراه با باد آمده ام / در نخستین روز تابستان / باد مرا با خود خواهد برد / در آخرین روز پاییز"
نظر شما