شهر زندگی؛ ارتقا دهنده خودشکوفایی شهروندان

شهر زندگی همان شهر زیست‌پذیر است که محصول ارتباط متقابل و نزدیک بین شهروندان، فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی و منابع شهر است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، برای آگاهی از مفهوم شهر زندگی در فلسفه اجتماعی باید دیدگاهی که در خصوص زندگی با آن مواجهیم را بدانیم، دیدگاه اول دیدگاه ایده آلیستی در خصوص زندگی است که در آن مفهوم زندگی با مفهوم زیست تفاوت‌هایی دارد، در این دیدگاه تفاوت زندگی با زیست همان تفاوت زندگی کردن با زنده ماندن است.

در این دیدگاه زندگی مفهومی حداکثری است و زیست، مفهومی حداقلی و شهروندان به شهری نیاز دارند که فاکتورهای مفهوم زندگی در آن شهر از حداقل تا حداکثر وجود داشته باشد و در دیدگاه دیگر نیز ویژگی‌های دیگری برای زیست‌پذیر بودن مدنظر است که برای آگاهی بیشتر در این خصوص با امان الله باطنی، جامعه‌شناس گفت‌ و گویی داشته‌ایم که شرح آن را در ادامه می‌خوانید:

مفهوم و معنای شهر زیست‌پذیر برای زندگی چیست؟

بر اساس نظریه‌های موجود اساساً نخستین نیازهای انسان نیازهای زیستی است، نیازهای زیستی اولین سازندگان سلسله‌ مراتب هستند و تا زمانی که تا حدودی رفع شوند، بیشترین تأثیر را بر رفتار فرد دارند. نیازهای زیستی نیازهای انسان برای حیات هستند یعنی خوراک، پوشاک و مسکن و تا زمانی که نیازهای اساسی برای فعالیت‌های بدن به حد کافی رفع نشده‌اند، عمده فعالیت‌های شخص احتمالاً در این سطح بوده و دیگر نیازها انگیزش کمی ایجاد خواهد کرد و بعد از نیازهای زیستی نیازهای امنیتی، اجتماعی، احترام، خودشکوفایی و خود انگیزشی قرار دارد که نیازهای امنیتی نیاز به رهایی از وحشت، تأمین جانی و  محروم نبودن از نیازهای اساسی است؛ به عبارت دیگر نیاز به حفاظت از خود در زمان حال و آینده را شامل می‌شود و نیازهای اجتماعی یا احساس تعلق و محبت نیازهایی ناظر به ارتقای انسان اجتماعی است و هنگامی که نیازهای اجتماعی اوج می‌گیرد، انسان برای روابط معنی‌دار با دیگران سخت می‌کوشد.

نیاز به احترام نیز قبل از هر چیز نسبت به خود است و سپس قدر و منزلتی که توسط دیگران برای فرد حاصل می‌شود. اگر انسان‌ها نتوانند نیاز خود به احترام را از طریق رفتار سازنده برآورند، در این حالت ممکن است فرد برای رفع نیاز جلب توجه و مطرح شدن، به رفتار خرابکارانه یا نسنجیده متوسل شود، همچنین خودشکوفایی و خودانگیزشی نیز یعنی شکوفا کردن تمام استعدادهای پنهان؛ حال این استعدادها هر چه می‌خواهد باشد بنابراین اگر از این منظر ما از شهر زندگی صحبت می‌کنیم، زندگی را در برابر زیست و زنده بودن قرار می‌دهیم و شهر زندگی دقیقاً شهری است که شهروندانش را در هرم نیازهای مازلو از نیازهای زیستی به سمت خودشکوفایی و خودانگیزشی ارتقا می‌دهد، یعنی بعد از خوراک، پوشاک و مسکن به عنوان نیازهای زیستی، امنیت و آینده و بعد نیازهای اجتماعی شهروندان را تأمین می‌کند و در نهایت باعث خودشکوفایی و خود انگیزشی شهروندان می‌شود، پس اگر از این منظر بخواهیم اصفهان را برآورد کنیم باید ببینیم چقدر توانسته‌ایم نیازهای زیستی، امنیتی، اجتماعی، احترام و خودشکوفایی و خودانگیزشی شهروندان را مرتفع کنیم.

شهر زندگی؛ ارتقادهنده خودشکوفایی شهروندان

با وجود مفهومی به نام حاشیه‌نشینی، آیا نیازهای زیستی شهر فراهم است؟

در گام اول و با بررسی نیازهای زیستی شهر، وجود بیش از پانصد هزار حاشیه نشین در شهر اصفهان علامت خوبی برای مرتفع کردن یکی از مهمترین نیازهای زیستی شهر یعنی حق مسکن نیست و باید بگویم در سال ۱۳۱۸ تنها ۶۵ نفر در سطح شهر اصفهان حاشیه نشین بوده‌اند، این رقم در سال ۱۳۷۲ به ۳۶ هزار و ۲۴۰ نفر و امروز به بیش از ۴۰۰ هزار نفر رسیده است، آن گونه که رئیس کمیسیون اجتماعی شورای شهر اصفهان نیز گفته است، در شهر اصفهان بالغ بر ۵۰۰ هزار نفر حاشیه نشین زندگی می‌کنند که در مناطق کم برخوردار به سر می‌برند و تاکنون ۴۰۰ نقطه بی‌دفاع شهری و ۸ منطقه حاشیه نشین با نیم میلیون جمعیت شناسایی شده است.

بر اساس بررسی‌های پژوهشی ما نیز ۶۳ محله از میان ۱۹۶ محله اصفهان تولید گمنامی اجتماعی می‌کنند و برابر تحلیل‌ها دارای یکی از انواع حاشیه نشینی درون شهری، برون شهری یا حاشیه نشینی فرهنگی و اجتماعی است، این ۶۳ محله جمعیتی بالغ بر ۶۴۱ هزار و ۱۹۲ نفر را در خود جای داده، با توجه به آمارنامه شهر اصفهان در سال ۱۳۹۵ و سرشماری همان سال عملاً ۳۲ درصد جمعیت شهر اصفهان را در بر می‌گیرد هرچند ایجاد کمربندهای سبز، رینگ‌های حفاظتی، عبور خط ۲ مترو از مناطق حاشیه نشین، شناسایی نقاط بی‌دفاع شهری و توانمندسازی نهادهای مدنی از اقداماتی بود که تاکنون در راستای پاسخ به نیازهای زیستی شهر و کاهش تبعات حاشیه نشینی انجام شده، اما باید نیازهای زیستی شهر و از جمله حق مسکن شهری نیز در این زمینه در نظر گرفته شود و برای پاسخ به دیگر نیازهای زیستی شهر بازآفرینی شهری و احیای بافت فرسوده یکی از موضوعات محوری است. همچنین بر اساس تحقیقات انجام شده نیازهای زیستی شهر درست مرتفع نشده و هنوز شهروندان در اولین نیازهای خود دچار مشکل هستند و همین امر اصفهان را به عنوان شهری برای زندگی تحت تأثیر قرار می‌دهد.

نیازهای اجتماعی یک شهر زیست‌پذیر چیست؟

تدوین برنامه جامع شهر به صورت مشارکتی به نوعی پاسخ به نیازهایی چون نیازهای اجتماعی و احترام در هرم نیازهای مازلو و در راستای تبدیل اصفهان به شهر زندگی است اما برای پاسخ به نیازهای اجتماعی شهر و نیاز شهروندان به احترام باید اقدامات وسیع‌تری انجام داد. به گفته یک پژوهشگر میراث فرهنگی در اصفهان هزینه پاکسازی آثار تاریخی به خصوص پل‌ها بسیار بالاست و در سال ۹۱ و ۹۲ تنها هزینه پاکسازی پل‌ها از آفت یادگاری نویسی، نزدیک به ۱۰۰ میلیون تومان بود. وندالیسم در شهر به نوعی نشانه نبود پاسخ به نیاز شهروندان به احترام و متعاقب آن نبود احساس تعلق کالبدی و اجتماعی به شهر است، اما چند ماه پیش بود که پارکوکاری از سی و سه پل اصفهان صعود کرد، این مشاهدات نشان می‌دهد شهر نتوانسته به نیازهای اجتماعی این دسته از شهروندان پاسخ دهد.

همچنین باید بگویم احیای پاتوق‌های اجتماعی که در دستور کار سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان قرار گرفته به نوعی پاسخ به نیازهای اجتماعی انسان شهری به عنوان موجودی اجتماعی است و در نهایت در ای نم سیر شاهد ارتقای شهر زندگی از نیازهای زیستی به خودشکوفایی و خود انگیزشی در هرم نیازهای مازلو هستیم، خودشکوفایی و خود انگیزشی شهروندان به معنای شکوفا کردن استعدادهای پنهان شهروندان در شهر و نیازمند برگزاری همایش‌های شهری است و مدیران شهری باید اقداماتی که به خودشکوفایی و خود انگیزشی شهروندان کمک می‌کند را در شهر اجرا کنند، چرا که نیازمند نهادینه کردن هرچه بیشتر این اقدامات هستیم تا پاسخگوی نیازهای اجتماعی و خودشکوفایی مفهوم شهری برای زندگی در اصفهان باشیم.

شهر زندگی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

مفهوم شهری برای زندگی در فلسفه اجتماعی به معنای دیدگاه وجودگرایانه و اگزیستانسیالیستی از زندگی است، این دیدگاه برای " زندگی به مثابه زیستن " قائل است و زندگی را همان زیستن می‌پندارد در این دیدگاه شهر جایی است که قابلیت تجربه کردن به شهروندان می‌دهد، در این دیدگاه شهر زندگی همان شهر زیست‌پذیر است، شهر قابل زیست Liveable City، محصول ارتباط متقابل و نزدیک بین شهروندان، فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی و منابع محیطی شهر است. شهر قابل زیست را گاهی مترادف شهر سالم می‌دانند، شهر زمانی ناسالم است که نتواند منابع اساسی لازم را برای سلامت شهروندان خود فراهم آورد. با توجه به شرایط و ویژگی‌های شهر سالم، شهر قابل زیست، مرزی ندارد و به سوی تمام جهان باز است و در چنین شهری، محله‌ها یا محدوده‌های جدا از هم پیدا نمی‌شود و چنین شهری باید از ترکیب مناسب عملکردها و کاربری‌های زمین خود قابل تشخیص باشد و به نحوی باشد که شهرسازان و متخصصان علوم شهری توانایی و رغبت اظهار نظر درباره آن را داشته باشند.

چه ویژگی‌هایی شهر را برای زیست‌پذیر بودن دچار چالش می‌کند؟

تراکم فروشی در دهه اخیر باعث تغییر کاربری وسیع شهری شده است، در تهران روزی ۲۲۳ نزاع خیابانی رخ می‌دهد که بخش قابل تأملی از آن بر سر جای پارک خودرو است و این بخاطر نبود جای پارک و تراکم فروشی است، نکته تأسف بار این است که تراکم فروشی‌ها به تدریج شهر را غیرقابل زیست می‌کند، همچنین یک شهر قابل زیست، شهری است که در آن بین فضاهای ساخته شده شهر و محیط طبیعی آن تناسب وجود داشته باشد. در چنین شهری برای زندگی اجتماعی مردم با یکدیگر فضاهای مشترکی وجود دارد.

در شهر قابل زیست جایی برای فقر و ناکامی وجود ندارد و این شهر نه برای متخصصان علوم شهری و یا سازمان‌های اداری شهر، بلکه برای ساکنان آن شکل می‌گیرد. وجود کودکان کار در چهارراه‌های شهری یکی از نشانه‌های غیرقابل زیست بودن شهر است، آمار غیررسمی کودکان کار در استان‌های مختلف بسیار بالاتر از آن چیزی است که اعلام می‌شود بسیاری از این کودکان بی شناسنامه و فرزندان مادران ایرانی و پدرانی از اتباع خارجی هستند که اغلب پسرانشان کودک کار و دخترانشان کودک همسر می‌شوند.

شهر زندگی؛ ارتقادهنده خودشکوفایی شهروندان

ضرورت‌های یک شهر قابل زیست چیست؟

از جمله ضرورت‌های یک شهر قابل زیست آن است که کالبد شهر به خوبی طراحی و برنامه‌ریزی شده باشد و شهر و محله‌های مسکونی آن مراکز مناسبی داشته باشند، معابر و شبکه‌های دسترسی آن نیز به نحو مناسبی به وجود آمده و همه تأسیسات مورد نیاز به صورت سلسله مراتبی در آن استقرار یافته باشند. رعایت شاخصه‌های آب و هوایی در ساختمان‌ها و فضاهای شهری، ارتباط شهر با شاخصه‌های فرهنگی، اجتماعی و جایگاه این‌ها در سیمای کلی شهر از جمله مشخصه‌های چنین شهری محسوب می‌شود و شهر قابل زیست باید به زیور هنر در طرح فضاهای عمومی خود آراسته باشد.

ارتقا سطح بهداشت عمومی و سلامتی جسمی و روانی جمعیت، رفاه عمومی، ارتباط مناسب بین بافت‌های شهر، اعتدال در شرایط اجتماعی و اقتصادی، نظم در طراحی و برنامه‌ریزی شهر، همخوانی تأسیسات زیربنایی، حمل و نقل مناسب، منظرسازی و وجود فضاهای باز (فضای باز و سبز شهری)، ایمنی در برابر حوادث و اتفاقات طبیعی و اجتماعی، دارا بودن مسکن مناسب، نبود فقر، جرم و اعتیاد و بیکاری (بیکاری)، در شهر نیز از شاخصه‌های ضروری زیست‌پذیری یک شهر است.

اعتدال در تراکم جمعیت و ساختمان، تأمین نیازمندی‌های عمومی و خدمات رفاهی و مکان‌یابی صحیح کاربری‌های بزرگ از مشخصه‌های یک شهر قابل زیست و سالم است. رواج ارتباطات مناسب اجتماعی و تمدن ساز بودن شهر نیز از جمله خصوصیات شهر قابل زیست است و در حال حاضر تراکم میانگین شهری در اصفهان ۱۰۱ نفر در هکتار است که در برخی از مناطق پایین دست تا ۲.۵ برابر این میزان نیز تراکم جمعیت داریم و این مسئله باعث تبدیل این مناطق به مناطق غیرقابل زیست به لحاظ استانداردها می‌شود.

محله‌ها در یک شهر زیست‌پذیر باید چه خصوصیاتی داشته باشند؟

محله نیز در شهر قابل زیست شرایطی دارد، محله آینه تمام نمای جامعه پیشرفته زمان و جلوه‌های فرهنگی ساکنان خود باشد؛ محله، به حالت جدا مانده از شهر در نیامده باشد؛ در محله بین محیط کار و محیط سکونت پیوند برقرار باشد؛ نیازمندی‌های روزمره جمعیت به تناسب سطح نیازهای آن در دسترس قرار داشته باشد؛ امنیت و ارتباط اجتماعی تضمین شده باشد؛ و ضمن در برداشتن راه‌های مناسب، از شبکه‌های حمل و نقل و وسایل نقلیه عبوری به دور باشد؛ تراکم مسکونی و قطع بندی‌های زمین به نحو مطلوب صورت گرفته باشد؛ در برنامه‌ریزی و طراحی محله تغییرات احتمالی آتی منظور شده باشد؛ در محله مسائل زیست محیطی و بوم شناختی رعایت شده و محله از آلودگی‌های محیطی به دور باشد، مردم محله در امور مربوط به خود از برنامه‌ریزی و طراحی گرفته تا جریان روزمره زندگی دخالت داشته باشند.

آیا ویژگی‌های شهر زندگی در شهرهای کوچک بیشتر قابل دست‌یابی است؟

شهرهای کوچک، کم تراکم و دور از آلاینده‌های محیطی برای نیل به شرایط شهر قابل زیست از آمادگی بیشتری برخوردارند، زیرا پدیده تراکم بیش از حد و تمرکز جمعیت به شهرهای غول آسایی منجر می‌شود که دستیابی به شهر قابل زیست و سالم را با مشکلات زیادی مواجه می‌سازد. با این همه از میان شهرهای بزرگ جهان، شهرهایی نیز وجود دارند که طبق معیارهای سازمان بهداشت جهانی و نهادهای اجتماعی بین‌المللی شرایط یک شهر قابل زیست را دارند؛ شهرهای سیاتل و ونکوور در آمریکای شمالی از این جمله هستند.

آیا مفهوم شهروند فرهنگی در اصفهان شکل گرفته است؟

در حال حاضر اهداف استراتژیک سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان معطوف به تحقق شهروندی فرهنگی در شهر فرهنگی است. سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان طی سال‌های گذشته نگارش و اجرای سندی را آغاز کرده که نام آن " شهروندی فرهنگی " است، مشخص است که شهروندی عبارت است از صورت تکامل یافته شهرنشینی و شهرنشینان وقتی به حقوق یکدیگر احترام می‌گذارند و به مسئولیت‌های خود در برابر شهر و جامعه شهری عمل می‌کنند به شهروند ارتقا می‌یابند.

با این تفسیر شهروندی فرهنگی هم به نوعی عمل به تکالیف و مسئولیت‌های فرهنگی قلمداد می‌شود، یعنی شهروندی که نسبت به مسئولیت‌های فرهنگی خود واقف است و به آن‌ها عمل می‌کند و در فرآیند ساخت فرهنگ تنها یک کنش پذیر نیست، بلکه کنشگر است و شهروند فرهنگی به حساب می‌آید به بیان دیگر خروجی سند شهروندی فرهنگی در واقع شهروندانی است که به مسئولیت‌های فرهنگی خودشان در قبال شهر عمل می‌کنند و به تکالیف و حقوق فرهنگی خود واقف هستند، شهروندی فرهنگی بر سه المان زیست‌پذیری، معناگرایی و مردم گرایی متمرکز است و شش زیر مؤلفه شهروند هویت مدار، شهروند سالم، شهروند پویا و مشارکت جو، شهروند مطالبه‌گر، شهروند خلاق و شهروند اخلاق‌گرا را در بر می‌گیرد که به درستی و با تحلیل بحران کرونا ضرورت تحقق یک مؤلفه شهروندی فرهنگی یعنی شهروند سالم، تمام قد احساس می‌شود، تمرکز شهرداری در معاونت فرهنگی نیز با با تاکید بر شهروند سالم و المان زیست‌پذیری در شهروندی فرهنگی در کل بر روی شهر زندگی است.

کد خبر 502573

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • کاشف IR ۰۸:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۲
    0 0
    به مسائل قابل توجهی اشاره شده و لازمه که این موارد بررسی شوند