به گزارش خبرنگار ایمنا، تأمین منابع درآمدی پایدار از مهمترین و چالشبرانگیزترین اهداف هر سیستم است. شهر یک سیستم وسیع و به هم پیوسته است که شامل زیر مجموعهای از سیستمهای مختلف میشود و منابع درآمدی به عنوان یکی از مهمترین ورودیهای سیستم شهری همواره مورد توجه اقتصاددانان، مدیران و برنامه ریزان بوده است. نحوه استفاده صحیح و بجا از این منابع تعیین کننده نحوه توسعه شهر و کیفیت زندگی شهری است. امروزه شهرداریهای کشور متأثر از نظام اقتصادی حاکم با مشکلاتی در تأمین منابع درآمدی خود مواجه هستند که تا حدی ناشی از سیستم مالی معیوب و نظام نادرست برنامهریزی شهرها است. در این زمینه با" محمود اولاد"، کارشناس اقتصاد شهری گفتوگویی داشتهایم که مشروحآن را در ادامه میخوانید:
مفهوم تأمین مالی پایدار برای شهرداریها چیست؟
منابع مالی برای اداره شهر میتواند شامل منابع درآمدی شهرداری یا هر منبع درآمدی دیگری باشد که برای پرداخت هزینهها در نظر گرفته میشود. آنچه در ادبیات اقتصاد شهری مورد توجه است، درآمدهای شهرداری در مقابل هزینههای آن است. برخی هزینههای در نظر گرفته شده برای مدیریت مسائل شهری و اداره شهر، تنها زمان حال را شامل نمیشود ودیعهای برای آیندگان نیز است. در این میان ماهیت شهرداریها نیز مطرح میشود، این که این نهاد یک بخش خصوصی است که به دنبال کسب درآمد و سود است یا این که یک بخش عمومی است.
باید توجه داشت که مردم از مکانیزم بازار و سیستم بخش خصوصی نمیتوانند برخی کالاها و خدمات عمومی را که استفاده عمومی و مشاع دارد تأمین کنند بنابراین ارائه برخی خدمات به بخش عمومی واگذار میشود. این که میزان تولید و ارائه کالاها و خدمات عمومی باید به چه میزان باشد تا رضایت شهروندان حاصل شود بسیار مهم است در حالی که معمولاً روی کالاها و خدمات عمومی قیمت گذاری درستی نمیشود. با این حال بعد از این که تعیین شد چه مقدار کالا و خدمات عمومی باید شهرداریها تولید و ارائه کنند مسئله این است که این امکانات عادلانه در میان ساکنان شهر تقسیم شود و چنانچه معادل ۱۰۰ واحد کالا و خدمات عمومی ایجاد شده این میزان میان همه استفاده کنندگان (شهروندان) عادلانه و به درستی تقسیم شود. درآمد شهرداریها (شارژ شهری) عملاً از طریق تقسیم هزینهها در میان شهروندان تأمین میشود با این حال استفاده کنندگان از برخی خدمات شهرداری همه شهروندان نیستند، به بیان دیگر خدمات به طور مساوی در میان شهروندان توزیع نمیشود. به طور مثال ساکنان مرفه و قشر ثروتمند جامعه شهری بیشتر میتوانند از برخی فضاهای شهری استفاده کنند یا قشر متوسط جامعه استفاده بیشتری از حمل و نقل عمومی دارند.
ضرورت اصلاح سیستم مالی شهرداریها چیست؟
نحوه و نوع استفاده از کالاها و خدمات عمومی تبعاتی در پی دارد به عنوان مثال استفاده از خودرو موجب آلودگی بیشتر هوا میشود و به سلامت شهروندان آسیب میرساند. میتوان با دریافت عوارض آلودگی هوا، از طریق اعمال مالیات بر تبعات استفاده از کالاها و خدمات، راهکارهای عملی برای کاهش آلودگی هوا داشت همانطور که زمانی که ساخت و سازی در شهر انجام میشود شهرداری عوارضی برای کنترل اثرات ساخت و ساز دریافت میکند. باید در نظر داشت فردی در جامعه شهری ممکن است بیشتر از خودرو استفاده کند در حالی که فرد دیگری بیشتر از حمل و نقل عمومی شهر استفاده میکند.
استفاده شهروندان از فضاهای شهر و رانت ناشی از آن متفاوت است؛ بر اثر توسعه و رشد شهر و مرغوبیت پیدا کردن برخی محلات شهری به دلیل انجام پارهای از فعالیتهای اقتصادی یا داشتن ویژگیهای خاص مثل مکان قرارگیری و آب و هوای مناسب بخشی از شهر نسبت به دیگر مناطق گرانقیمتتر و مرغوبتر میشود و رانتی را نصیب افرادی میکند که در چنین مناطقی سرمایه گذاری میکنند. حتی بازگشایی یک خیابان نیز منجر به افزایش قیمت زمینهای اطراف خیابان میشود در مقابل مالکانی که زمین آنها در طرح خیابان است، دارایی خودشان را از دست میدهند. در بیشتر موارد بدون این که بخواهیم رانت حاصل از فرآیندها و سازوکارهای شهری به صورت مساوی بین همه شهروندان توزیع نمیشود، تعدادی از شهروندان بیشتر از این امکانات بهره مند میشوند در حالی که برخی دیگر کمتر از این رانت منتفع هستند. اعمال عوارض و مالیات بر رانتهای شهری به ویژه رانتهای برنامهای، ضرورت دارد. درآمدهای شهرداری باید در جای متناسب خودش خرج شود. به طور مثال عوارض آلودگی هوا باید صرف کاهش آلودگی هوا شود. عوارض قطع درختان باید صرف توسعه و گسترش فضای سبز شود. رانت ناشی از تراکم ساختمانی باید در اختیار عموم شهروندان قرار بگیرد و صرف ایجاد زیرساختهایی مثل مترو یا معابر شهری شود تا ساکنان آینده شهر نیز از این زیرساختها استفاده کنند در حالی که چنین فرایندی در بیشتر شهرهای ما مورد توجه نیست.
محل کسب این درآمدها کجاست؟
برخی از این نوع درآمدها به راحت به دست میآید در حالی که کسب برخی دیگر دشوار است. زمانی که صحبت از شارژ شهری میشود باید برای تمامی شهروندان قبض فرستاده شود و برای اخذ آن پیگیریهای لازم انجام بگیرد در حالی که میزان پرداخت شارژ شهری در شهرهای ما زیر ۴۰ درصد است و بسیاری از شهروندان آن را پرداخت نمیکنند، مگر به این که مجبور به فروش خانه خود باشند، از طرفی برخی درآمدها مثل عوارض حاصل از ساخت و ساز و تراکم که افراد مجبور به پرداخت آن هستند، به راحتی کسب میشود. در چنین سیستمی به تدریج حجم زیادی پول از بخش عوارض تراکم و ساخت و ساز نصیب شهرداری میشود در حالی که درآمد حاصل از شارژ شهری بسیار ناچیز است. در چنین شرایطی شهرداری پول زیادی را با فشار و دغدغه کمتری دریافت میکند و این مسئله در حالی اتفاق میافتد که محل خرج این درآمد نیز مهم نیست؛ این فرآیند تبدیل به فرایندی مخرب در سیستم شهرداری شده است.
آسیبهای ناشی از این فرآیند مخرب چیست؟
این نوع درآمدها حجم بالا و زیادی دارد، اما تابع نوسانات ساخت و ساز است به طور مثال در تهران بیشتر از ۲۰۰ هزار واحد مسکونی ساخته میشد در حالی که این میزان در حال حاضر به کمتر از ۶۰ هزار واحد مسکونی رسیده و موجب کاهش شدید درآمد شهرداری شده است؛ از این درآمدها با نام درآمدهای ناپایدار شهری یاد میشود در حالی که چنین اصطلاحی در ادبیات اقتصادی دیده نمیشود. این نوع درآمدها ناشی تراکم فروشی خارج از ضوابط طرح جامع است و نباید اتفاق بیفتد. این نوع درآمدها در جای خودشان هزینه نمیشوند، جایگزینی برای شارژ شهری هستند و تقریباً بخش اعظمی از هزینههای شهر را به خود اختصاص میدهند بنابراین زمانی که ساخت و سازها به شدت کاهش پیدا میکنند، شهرداری به بن بست میخورد و ایجاد و گسترش بسیاری از زیرساختهای شهری متوقف میشود. این در حالی است که اگر زیرساختهای شهرها به روز نشود و یا زیرساختهای فعلی تعمیر و نگهداری نشود، کیفیت زندگی شهری دائماً افت میکند.
نظر شما