به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشت ایمان کرمی، کارشناس ارشد اقتصادی که در اختیار این رسانه قرار گرفته است: یکی از مهمترین وظایف دولتها سرمایه گذاریهای عمرانی است؛ این سرمایه گذاریها مقدمه کارکرد بخش خصوصی است، اما پیشنیازهایی هم دارد، مانند هماهنگی با وضعیت اقتصاد کلان کشور به این معنا که طرح عمرانی که اجرا میشود، حداکثر بازدهی و مطلوبیت اقتصادی را داشته باشد. در این نوشتار تصمیم داریم درباره یکی از مشکلات مهم ساختار اقتصاد ایران صحبت کنیم و آن طرحهای ناتمام عمرانی است.
همه مردم از دولتها، نمایندهها، مسئولان و سایر نهادهای اجرایی توقعاتی دارند که فضای زندگی شهری و اقتصادی را برای آنها بهتر کنند و لازمه این موضوع ایجاد کالاهای عمومی است؛ منظور از کالاهای عمومی سرمایه گذاریهایی است که بخش خصوصی تمایلی به انجام و تکمیل آنها ندارد و رقابت پذیر نیست؛ یعنی دسترسی یک نفر باعث نمیشود که شخص دیگر به آن دسترسی نداشته باشد؛ این طرحها در سطح شهر به پارکها، تفرجگاهها، شهربازیها، خیابانکشی، بهبود فضای سبز، بزرگراهها منتهی میشود و در سطح استانی یا کشور به ایجاد پروژههای بزرگ مانند ایجاد یک سد، نیروگاه، پالایشگاه، پتروشیمی و غیره منتهی میشود.
همه این موارد مطلوب است و هیچ شخصی مخالف رشد و توسعه اقتصادی نیست؛ همه مردم طالب این هستند که در سطح شهر، استان و کشور پروژههای عمرانی بیشتر و باکیفیت تری احداث شود، اما واقعیتی که همیشه وجود دارد، این است که منابع ما برای اختصاص به تولید کالاهای عمومی محدود است و نیازها نامحدود و این محدودیتها باعث میشود که هر اقتصادی نتواند همه چیز را در یک مقطع تجربه کند و نیاز به گذر زمان دارد.
در دل اقتصاد ایران با یک پدیده دیگری روبهرو هستیم که منجر به مشکلات بسیار زیادی شده است؛ هر دولت جدید که میآید نگاهش به بحث طرحهای عمرانی متفاوت است؛ دستگاههای اجرایی و وزارت خانهها مدام برای کسب بودجه بیشتر اقدام به شروع طرحهای جدید میکنند؛ نمایندگان مجلس برای گرفتن رأی قول و قرارهایی به مردم شهر خود میدهند و در زمان بودجهریزی با فشارهای خود برخی از سهمها را جابهجا میکنند.
این موضوع فارغ از اینکه بحث کسری بودجه ایجاد میکند موجب میشود که تزریق منابع به پروژههایی که از قبل کلنگ زده شدهاند انجام نشود و مجدد یک پروژه جدید کلنگ زنی شود؛ مرکز پژوهشهای مجلس طی گزارشی برآورد کرده است که حدود شش هزار طرح ملی و ۸۷ هزار طرح استانی نیمه تمام در ایران وجود دارد که برای تکمیل و بهرهبرداری از آنها، حداقل به ۶۰۰ هزار میلیارد تومان بودجه نیاز است.
طولانی شدن دوره ساخت طرحهای عمرانی به گونهای است که حدود ۶۰ درصد این طرحها در زمانبندی خود به اتمام نرسیدهاند و این موضوع نشان دهنده ناکارآمدی در تعریف طرحها و نامتناسب بودن حجم آنها با منابع اختصاص یافته به این حوزه است که موجب میشود افرادی که تصمیم برای طرحهای عمرانی جدید میگیرند هیچ نگاهی به طرحهای عمرانی قبلی ندارند و فقط کلنگهای بی ثمری است که زده میشود.
اگر مدت زمان ساخت طرحی پنج تا ۱۰ سال به طول بیانجامد، یک نماینده مجلس در چهار سال حضور خود پیگیر آن است و سپس آن طرح رها میشود، دیگر منابعی تزریق نمیشود و چند هزار میلیارد تومان منابع به ویرانه تبدیل میشود و همزمان کلنگ جدیدی برای یک پروژه جدید زده میشود؛ شش هزار طرح ملی و ۸۷ هزار طرح استانی ناتمام، نشان از بی برنامگی در شروع طرحهای جدید است، نشان از نداشتن بینش اقتصادی از میزان منابع لازم برای یک طرح و زمان انجام یک طرح است، نشان از دیدگاههای منطقهای به جای دیدگاههای ملی است، نشان از جداسازی سهم از کیک بودجه برای خود است و نتیجه آن میشود ۸۷ هزار طرح ناتمام.
اگر به جای این موارد ۱۰ هزار طرح به اتمام رسیده بود وضعیت بهتر نبود؟ نمیشد از این طرحها کسب درآمد کرد و از درآمد آن مابقی طرحها را به تمام رساند؟ اما مدام طرح جدید تصویب شده و همگی منتظر تزریق منابع هستند؛ منابعی که لازم دارند نزدیک به ۶۰۰ هزار میلیارد تومان پول است، برای مقایسه بهتر است بدانیم که کسری بودجه برابر با ۴۵۰ هزار میلیارد تومان است؛ حال چگونه و چه زمانی این طرحها تصویب شود را نمیدانیم؛ بهترین اقدامی که اکنون صورت میگیرد، آن است که کسی برای جایی دیگر چانه نزند، طرح جدیدی تصویب نشود همین طرحها را طی پنج الی ۱۰ سال آینده به اتمام برسانند و سپس دور هم جمع شویم روبان ببریم و کلنگ بزنیم؛ شاید سادهترین کار ایجاد یک طرح عمرانی، کلنگ زدن است و سختترین آن تأمین منابع، نظارت پایدار چندین ساله و بهره برداری از آن است.
نظر شما