به گزارش ایمنا، کتاب «کارخانه اسلحهسازی داوود داله» به قلم محمدرضا شرفیخبوشان توسط انتشارات شهرستان ادب وارد بازار نشر شد.
شرفیخبوشان برنده دهمین دوره جایزه جلال برای اثر بیکتابی و نامزد هشتمین دوره برای کتاب عاشقی بهسبک ونگوگ شاعر نویسندهای که علاوه بر رمان بزرگسال، برای نوجوانها نیز قلم میزند. وی این بار هم مثل کتاب موهای تو خانه ماهیهاست در وادی رمان نوجوانها قدم برداشتهاست.
در این کتاب، خبوشان پسر نوجوانی میشود بهاسم داوود که برایمان داستان درختها و دالههایی را که جمع کرده میگوید. داله دوتا شاخه بههم چسبیده است بهشکل حرف دال، هر درختی یک داله طلایی دارد و او برای ساختن تیروکمان سنگیاش داله درختها را جمع میکند، تیرکمان غیر از داله کش هم میخواهد و از همینجا روایت نوجوان این کتاب شروع میشود.
خبوشان که پیش از این نیز جایزههای زیادی برده است خوب بلد است از زبان یک نوجوان برای نوجوانها قصه بگوید و برایشان یک قهرمان نوجوان خلق کند.
بخشی از کتاب را باهم میخوانیم:
نمیشد به امید بگویم اسم آبجی تو را گذاشتهام روی این داله. میگفتم اسمش را چهکار داری؟ ببین چه داله نازی است به کسی اینرا نمیدهم اصلاً نمیگذارم کسی اینطور نگاهش کند و دست بهش بزند. راست میگفتم. بقیه را یکجوری نامحرم میدانستم و دوست نداشتم داله لیلا را بردارند و دست بگیرند و نگاهش کنند و بهبه و چهچه بگویند. هر بار چندتا از دالههایم را میبردم مدرسه و نشان بچهها میدادم. ولی هیچوقت نشد داله لیلا را با خودم ببرم مدرسه… ص ۵۴
بخشی از کتاب:
این داله طلایی داله یتیم یک درخت شاهتوت است که من اسمش را گذاشتهام شازده یتیم. معلوم است که شاهتوتها بیشتر از کاجها در خطر هستند. بهخصوص اگر در حیاط خانهای باشند که صاحب جدیدش، زنی وسواسی داشته باشد. یک زن وسواسی با اینکه از طعم شیرین و ملس شاهتوت خوشش میآید به خاطر اثر انگشتهای قرمزی که آقای شاهتوت بر موزاییکها میگذارد، حکم قتل درخت شاه توت را صادر میکند… ص ۸۳
این کتاب ۱۲۰ صفحهای را انتشارات شهرستان ادب در یکهزار نسخه منتشر کرده است.
نظر شما