به گزارش ایمنا و بر اساس یادداشتی که محمود برازنده، دکترای علوم سیاسی در اختیار این رسانه قرار داده است: عباس عراقچی، مذاکره کننده ارشد کشورمان در وین از موضوعاتی در مذاکرات صحبت میکند که بدون آنها نمیتوان بهتوافق رسید. سایت پولتیکو پرده از این موضوعات بر میدارد و بهنقل از منابع خود میگوید که «اختلاف بر سر سانتریفیوژهای پیشرفته ایران» و «دسترسی کافی بازرسان به سایتهای اتمی» است.
مقامات ارشد دولت آمریکا مانند سولیوان، مشاور امنیت ملی و بلینکن، وزیر خارجه هم تصویر مبهمی ارائه میدهند؛ اما سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده از پیشرفت مذاکرات صحبت میکند.
ورای هیاهوهای رسانهای و بلوفهای سیاسی، واقعیت این است که مذاکرات هستهای برای احیای برجام، یکی از بغرنجترین تلاشهای دیپلماتیک ایران بوده و حتی برای دولت بایدن نیز از پیچیدگیهای زیادی برخوردار است؛ چرا که کشورهای منطقه، رژیم صهیونیستی، تندروهای مجلس نمایندگان سنای آمریکا، دولت جو بایدن را زیر فشارهای سنگین گذشتهاند تا به برجام باز نگردد یا دستکم با گرفتن امتیازات بیشتری به آن برگردد.
انتظار اینکه دو طرف پس از چهار سال خروج آمریکا از برجام با سرعت یا فرمانی اجرایی از طرف بایدن به توافق هستهای بازگردند، پر بیراهه است. در چنین شرایطی که المانهای مختلف در طول بازهای زمانی، عملکرد مختلف و زیکزاکی داشتهاند، برای قضاوت مذاکرات تنها فرمول مطمئن، دیدن سمت و سو است؛ اینکه آیا طی سه ماه گذشته در مجموع منحنی مذاکرات رو بهجلو بوده یا در بن بست؟
بیشک اگر مذاکرات در بنبست بود باید طی این مدت پرونده آن بسته میشد؛ بهویژه با بزنگاههای حساسی مانند گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اسفندماه ۱۳۹۹ و سفر رئوون ریولین، رئیس جمهور اسرائیل و آویو کوخاوی، رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی به آمریکا در همان زمان و فشار تمام قد اسرائیل برای برهم زدن مذاکرات. پس آنچه پشت درهای گراند هتل میگذرد، با هر فراز و نشیبی، در تحلیل نهایی گشایش و پیشرفت خواهد بود، ولو آرام و تدریجی.
در چنین مرحلهای از مذاکراتی پیچیده، حساس و دارای مؤلفههای زیاد، تهدیدات نیز همواره در کمین است تا مذاکرات را بهبن بست بکشاند. بهطور خاص در رابطه با برجام مجموعهای از پارامترهای خارجی وجود دارد که بهمیزان زیادی خنثی کردن آنها از توان ایران خارج است؛ چرا که بهطور عمده این فشارها از سوی طرفهای متخاصم اعمال میشود، اما مجموعهای از مسائل داخلی کشور میتواند تأثیرات زیادی بر موفقیت یا عدم موفقیت مذاکرات داشته باشد.
برای نمونه طرفهایی در داخل فشار میآورند تا ایران بدون امتیاز گیری هر چه بیشتر و سریعتر تمام یا دست کم بخش عمدهای از خواستههای طرفهای غربی را بپذیرد و برای رفع تحریمها، با امتیازدهی کلان به توافق دست یابد. این بخش از استدلال این عده که مشکلات حاد معیشتی ناشی از تحریم، امروز به مرز غیر قابل تحمل رسیده، درست است؛ اما باید در نظر داشت اگر ایران با امتیازدهی غیر اصولی به توافقی دست یابد، ولو تحریمها در گام اول مقداری کم شود، اما امتیازهای غیرضروری داده شده و میتواند دست طرفهای غربی را برای فشارهای سختتر بعدی باز بگذارد.
برای نمونه، اگر تهران بر لغو تمامی تحریمها با هر برچسبی از جمله تروریسم و حقوقبشر پافشاری نکند، آمریکا میتواند در توافق حاصل شده، تحریمهای هستهای ذیل برجام را لغو کند، اما چندی بعد به بهانه اینکه همان تحریمها مانند تحریم نفتی و بانکی برچسب تروریسم دارند، دوباره آنها را اعمال کند.
در نقطه مقابل این طرز تفکر، طرفهایی هم با دگماتیسمی کور فشار میآورند که ایران باید بیدرنگ میز مذاکرات را ترک کند. این طرفها ساده اندیشانه میگویند برجام هیچ دستاوردی برای کشور نداشته و بدون اینکه به پروسه ظهور غیرقابل انتظار ترامپ اشاره کنند، وضعیت کنونی را ناشی از توافق هستهای عنوان میکنند، اما این طرفها هیچ اشارهای به پیامدهای برهم خوردن فرضی میز مذاکرات نکرده و نمیگویند در چنین وضعیتی پاسخشان به معضلات کمرشکن اقتصادی ناشی از تحریم چیست؟ برای تورم لجامگسیخته و گرانیهای غیرقابل مهار چه طرحی دارند؟
البته پیامد خطرناکتر برهم خوردن میز مذاکرات، بازگشایی پرونده «پی.ام. دی» است؛ پروندهای که در شورای حکام از روز دوشنبه -۱۷ خردادماه- آغاز شده و بهنحو خطرناکی میتواند مطرح شود؛ پروندهای که زیرساخت تحمیل شش قطعنامه تحریمی علیه کشورمان در شورای امنیت، بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ بوده و باعث قرار گرفتن ایران ذیل فصل هفت منشور ملل متحد به عنوان تهدید امنیت جهانی حاصل پی.ام. دی شد. پروندهای که میرفت پیامدهایی مانند آنچه بر سر لیبی قذافی و عراق صدام آمد، برای ایران بهدنبال داشته باشد؛ اما توافق هستهای این خطر را رفع کرد و روز ۲۴ آذر ۱۳۹۴، شورای حکام آژانس به اتفاق آرا پیشنویس قطعنامهای را که آلمان به پیشنهاد ۵+۱ ارائه کرده بود، تصویب و پرونده پی.ام. دی را تعلیق کرد؛ از این رو برهم خوردن میز مذاکرات میتواند علاوه بر ادامه و افزایش تحریمها، پرونده خطرناک پی.ام. دی را هم بازگشایی کند.
در این مقطع حساس از مذاکرات، باید به دور از سادهانگاری، نگاه جناحی و رویکردی احساسی به پیامدهای دو رویکرد سراپا متفاوت مذاکرات وین نگاه کنیم، آنها را سبک و سنگین کنیم و بهجای رویکردی دُگم، در پی مسیری باشیم که خطرات را هرچه بیشتر خنثی کند و دستاوردها، بهویژه رفع تحریمها را برای ایران تا حد امکان افزایش دهد.
نظر شما