به گزارش خبرنگار ایمنا، تجسم عینی پیشرفت را میتوان در امور و سازههای انسانی دانست و این دستآفریدهها شاخصهای یک تمدن عظیم هستند. تکرار دوباره این تمدنها یا به عبارتی، گام نهادن در مسیر تمدنسازی ملزوماتی نیاز دارد که شهرها یکی از کلیدیترین لوازم آن است. شهرها، ماهیت، شاکله و امور و ساختارهایی که دارد مکان ظهور و شکوفایی تمدن است.
در این سالها که سخن از ساخت تمدن ایرانی اسلامی میشود، آنچه مورد غفلت قرار گرفته، توجه با به هویت هر شهر در این تمدنسازی بوده و یقیناً بدون توجه به هویت شهرها نمیتوان تمدنساز بود. سید محسن موسوی، رئیس کمیسیون معماری عمران و شهرسازی شورای اسلامی شهر بجنورد در گفتوگو با ایمنا در این خصوص توضیح داده که متن آن را میخوانید:
نقش شهرها در ایجاد یک تمدن جهانی چقدر است؟ آیا شهرهای کنونی میتوانند مبدا یک تمدن باشند؟
برای آنکه شهرها بتوانند در عرصه تمدن جهانی نقش بالایی داشته باشند، الزاماتی وجود دارد که بزرگترین آن حرکت به سمت شهرسازی ایرانی اسلامی است؛ به عبارتی باید ابتدا شهر ایرانی اسلامی و شهر فرهنگ مبتنی بر آن را تشکیل دهیم تا بتوانیم به یک شهر تمدنساز دست یابیم.
با تکیه بر آداب و سنن شهرهای کشور و توجه بر ارزشهای داخلی میتوان شهرهای قوی و منبعث از فرهنگ داخلی را تشکیل داد تا بستر تمدنسازی باشند؛ شهرهایی که در آن شکوفایی انسانی اتفاق میافتد و در نتیجه عام منجر به تحول در حوزه تمدن جامعه جهانی میشود.
بسیاری از شهرهای امروز دچار بحران هویتی و فرهنگی هستند و ارزشها و جایگاه فرهنگی خود را ازدست داده و دچار خودباختگی شدهاند بنابراین با ادامه وضعیت موجود در شهرها، تا شکلگیری تمدنهای مبتنی بر شهر فاصله زیادی داریم.
شهرهای گذشته براساس فرهنگ ساختاری درونگرا ساخته شده و مبتنی بر ارزشها، آداب و سنن هستند. شهرسازی در گذشته مبتنی بر ارزشهای هویتی بوده و اکنون میتوان این ویژگیها را در طراحی و معماری بناهایی که اکنون باقی ماندهاند، شاهد باشیم.
با نگاه بر میراث گذشته و ترمیم وضعیت موجود میتوان به سمت شکلگیری شهرهای نوین جهانی با تمدن و فرهنگ منطقهای حرکت کنیم.
درباره هویت منطقهای در ساخت تمدنها سخن گفتید، چرا باید بر نقش مناطق مختلف تاکید کنیم؟
در معماری گذشته ایران با آنکه ساختار حکومتها متمرکز بود و بناها اغلب در مرکز حکومت شکل میگرفت اما میبینیم که در هر منطقه براساس اقلیم و هویت آن بناها شکل گرفتهاند. بهطور مثال معماری بر اساس عناصر آفتاب، دمای هوا، رطوبت، باد و بارندگی در هر شهر و منطقهای تعریف میشد که اکنون آن را با عنوان «کلایمت» در معماری میشناسیم و میتوان در ارتباط با سطح آسایش در زندگی انسان مورد تحلیل قرار گیرد.
با این حال و در شرایط کنونی، با دگرگونیهایی که در استفاده از انرژیهای فسیلی ایجاد شده، با همسان سازی و یکسان سازی در حوزه معماری کنونی مواجه شدهایم؛ اکنون با گونههایی از معماری اقلیمی روبهرو هستیم که دچار خودباختگی فرهنگی در حوزه ساختمانی و معماری است در صورتی که در گذشته طراحی ساختمانی و معماری کالبدی به طور عمده و شاخص مرتبط با جغرافیای شهری بودند و پدیدههای جغرافیایی و اقلیمهای آب و هوایی و مصالح بومآور و مصالح سنتی تعیین کننده این راه بودهاند و به عبارتی اقلیم و هویت و طراحی معماری ساختمانهای شهری بر یکدیگر تأثیرگذار هستند.
بهطور مثال بادگیرها در مناطق جنوب کشور حجیمتر هستند چون در مناطق جنوبی ایران حجم وزش باد بیشتر است در همین راستا بادگیرها را بزرگتر احداث کردهاند تا بتواند حجم هوای بیشتری را در خود نفوذ دهد؛ این مثالها را میتوان در قالب بندر لنگه نمونه آورد چون از گذشته یکی از نواحی سیمای معماری و شهری ایران بوده است.
بادگیرها یکی از نمونههای شاخص معماری سنتی ایران است اما اکنون ساختاری مناسب برای ایزوله کردن و یا عایق کردن فضا برای سرمایش و گرمایش و عایق مساعدی در حوزههای مسکونی ایران موجود نیست به همین دلیل تاکید میکنم با بهرهگیری از میراث گذشته باید برای آینده شهرها تصمیم گرفت.
یا در مثال دیگر میتوان به رطوبت هوا در مناطق شمالی کشور اشاره کرد که برای مدیریت این بحران از مؤلفه باد کمک گرفته میشد. رطوبت در این مناطق پرفشار و سنگین است و جاذبه زمین رطوبت هوا را به سمت زمین منتقل میکند، بامها شیروانی و بلند است و در شمال کشور همیشه با موضوع انتقال و سنگینی هوا از ارتفاع بامها به زمین روبهرو بودهایم.
به نظر شما شهر ایدهآل تمدن اسلامی چه ویژگی شاخصی دارد؟
چنین شهری دارای مولفهها و ارزشهای درونی و داخلی است و براساس آن باید برخوردار از ویژگیهای هویتی فرهنگی و منطقهای باشد. باید برای دستیابی به آن ارزشهای مناطق داخلی در نظام کشور احصا شود تا شاهد پایداری شهر در حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی باشیم
توجه بر ارزشهای گذشته در سبکهای معماری شهرسازی و امتداد علم و هنر و هویت گذشته در جهت ساخت آینده میتواند ما را به رسیدن به چنین شهر ایدهآلی کمک کند.
نمادها در این شهر چه جایی دارند؟ آیا به احیای آنها نیاز است؟
معماری و نمادشناسی دورههای گذشته براساس شناختی که از سبکهای مبتنی بر هویت و اقلیم بود، ایجاد میشد که باید در شهر ایدهآل نیز رعایت شود. نمادها بستر نگاه خلاق مردم هستند و لازم است همراه با تمدن فرهنگی نوین شکل گیرند.
راه احیای آن نیز داخلی بوده و باید با اجرای قوانین و بسترسازی در حوزه قانونی و مقررات ملی ساختمان و توجه به الگوها و ارزشهای فرهنگی به سمت احیای معماری ایرانی اسلامی حرکت کنیم. شهری که قرار است براساس آن تمدن ایرانی اسلامی ایجاد شود باید هر دو ویژگی شاخص ایرانی و اسلامی بودن را دارا باشد؛ توجه به این ترکیب الزامی و نفی آن نفی تمدن ایرانی اسلامی است چون الگوی معماری ایرانی اسلامی بر تمدنی شهرها بسیار تأثیرگذار است. باید نسبت به جای جای ایران در طراحی شهرها دقت نظر داشت و براساس فرهنگ و هویت داخلی و منطقهای شهرها را شکل داد.
نظر شما