به گزارش ایمنا و بر اساس یادداشتی که محسن محمدی، متخصص حوزه رسانه در اختیار این رسانه قرار داده است: جیرانی به سیاق همیشگی خود، حتی در این اثر سیاسی- امنیتی هم نگاهی خاص به مقوله درام داشته و در «تعبیر وارونه یک رؤیا» درام و انرژی هستهای را درهم آمیخته و محصولی مقبول و دلخواسته را پیش چشم مخاطبان قرار داده است. این کارگردان امروزی و نویسنده و منتقد دیروزی با چیدمان مناسبات انسانی و روابط عاطفی و اجتماعی در کنار یک موضوع کاملاً جدی، تلاش کرده تا با خلق گرههای داستانی و جذابیتهای سمعی و بصری تماشاگر را دلخسته و ملول نکند و ضمن سرگرمکردن او، نقبی هم به تاریخ بزند و خبائث و نامرادیها را یادآوری کند و هشدار و زنهاری باشد برای گوش به زنگ بودن و ارتقای ضریب هوشیاری که این مرز و بوم بدخواه و دشمن کم ندارد.
عوامل و دستاندرکاران سریال «تعبیر وارونه یک رؤیا» سوژهای نسبتاً بکر و دست نخورده را محمل و بهانه ساخت این اثر نمایشی قرار دادهاند: ترور دانشمندان هستهای ایران. ماقبل «تعبیر وارونه یک رؤیا» کمتر میتوان سراغ گرفت از سریال و مجموعهای نمایشی که اینچنین جدی و خارج از لفافه به این موضوع پرداخته باشد. جیرانی به خوبی توانسته چنین موضوع حساس به سیاست پهلو زده را با درام درآمیزد و یک ترکیب نسبتاً قابل قبول در پیش روی مخاطبان قرار دهد.
گاهی پیش آمده که آثار نمایشی شبیه به «تعبیر وارونه یک رؤیا» در شخصیتپردازی به ورطه شعارزدگی و بزرگنمایی میافتد و مبتلا به کلیشه میشود. سریال جیرانی وارونه حداقل از این اتهام بری است، دست کم در چند شخصیت اصلی. او در «تعبیر وارونه یک رؤیا» اما از این کلیشه عبور کرده و مامورانی را به تصویر میکشد که در عین تعهد، در زندگی شخصی دچار مشکل هستند؛ همسر یکی پیرانهسر از خانه رفته و دیگری با ازدواج دخترش چالش دارد، تازه عاشق هم میشوند. در عین حال، همه هم وظیفهشناس هستند؛ نه کار بر زندگی میچربد و نه دغدغه بر حرفه. همین شباهت شخصیتهای سریال به مردم کوچه و بازار است که ارتباط برقرار کردن با آنها را برای بیننده آسان و سهلالوصول میکند. نغلتیدن در ورطه تکرار و کلیشه برای سریال و کارگردانی جیرانی یک امتیاز بهشمار میرود.
فریدون جیرانی کارگردان مجرب و کار بلدی است؛ اما در «تعبیر وارونه یک رؤیا» از ظرافت کارهای ابتدایی او خبری نیست. برخی سکانسها بیدقت و سرسری ساخته شده است البته او در این سریال هم ساختارشکنیهای مرسوم خود را تکرار میکند و چارچوبها را البته در حد توان تکانی میدهد. او در «تعبیر وارونه یک رؤیا» بدون تعارف و پردهپوشی به ازدواج مجدد و همسر دوم میپردازد. به این پرداخت هم به سیاق معمول، رنگ و لعاب مضحکه و ندامت نمیزند. ازدواج دوم ضدقهرمان سریال جیرانی نه مخفی است و نه به حکم جبر زمانه و موقعیت که اتفاقاً همه چیز کاملاً ارادی و به خواسته و میل خود است.
البته در بخشی از داستان سریال که در خارج کشور میگذرد و عدهای از هنرپیشههایش هم غیرایرانیاند، پرسش قابل و لازم طرح، چگونگی گزینش این بازیگران است و اینکه بر مبنای کدام متر و معیاری انتخاب شدهاند. بازیهای این بازیگران به شدت تصنعی و ضعیف از آب درآمده است. این کاستی را باید به ناکامی جیرانی در هدایت بازیگران نسبت داد یا آشنایی نداشتن هنرپیشه به الفبای بازیگری؟ در این میان، خود جیرانی چقدر نقش داشته است؟ به نظر میرسد باید فکری به حال بهکارگیری بازیگران خارجی در سریالهای ایرانی کرد. سریال تعبیر وارونه یک رؤیا نه فقط در انتخاب بازیگران غیر ایرانی که در شخصیتپردازی آنها هم حسابی لنگ میزند.
در مورد بازیگران ایرانی سریال هم از داریوش ارجمند که بگذریم، مابقی کم و بیش بهخوبی از عهده ایفای نقشها برآمدهاند. امیر جعفری هم آمده تا در تلویزیون با ایفای شخصیتی جدید، شروعی دوباره و تازه داشته باشد. فرهاد قائمیان را نیز نباید از قلم انداخت؛ او بازیگر خوبی با پشتوانه مسبوق به سابقه تئاتری است.
در مجموع، «تعبیر وارونه یک رؤیا» سریال خوشساخت و جذابی است که توانسته در پس روایت یک قصه چندلایه و پر رمز و راز، نگاهی به مسئله انرژی هستهای، ریاضتها و تلاشهایی که برای حفاظت از دانشمندان فعال در این عرصه میشود، هم داشته باشد.
شبکه آی فیلم فرصتی را برای تماشای دوباره سریال «تعبیر وارونه یک رؤیا» که دست پخت ماهرانه و خواستنی فریدون جیرانی است، مهیا کرده است.
نظر شما